خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیه 264 سوره بقره می فرماید: یا ایها الدین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یومن بالله والیوم الاخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون علی شی ء مما کسبوا والله لا یهدی القوم الکافرین / ای کسانی که ایمان آورده اید بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمی آورد کار او همچون قطعه سنگی است که بر آن قشر نازکی از خاک باشد و بذرهایی در آن افشانده شود و رگبار باران به آن برسد و آن را صاف و خالی از خاک و بذر رها کند آن ها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند.
اما دو نظریه درباره عمل نیک وجود دارد. نظریه اول معتقد است واقعیت عمل یک چیز بیش نیست و آن کاری است که گره از جامعه بگشاید، خواه انگیزه آن خدمت به خلق باشد یا خودنمایی و ظاهرسازی و کسب رضای مردم برای نیل به مقامات و مناصب دنیوی.
در این نظریه معیار، ماهیت عمل است و از سرچشمه عمل که نیت و انگیزه است خبری نیست، در این مکتب انگیزه هر چند هم آلوده و نفسانی باشد ضرری به عمل نمی زند و لذا هرگاه فردی دست به ساختن بیمارستان بزند که در سایه آن در انتخابات کشوری یا منطقه ای حائز آراء باشد، عمل او مورد ستایش است و در گشایش آن، رسانه های گروهی به ستایش سازنده آن می پردازند.
اما نظریه دوم، مبتنی بر دو شرط است: 1- خود عمل زیبا باشد و گرهی از جامعه بگشاید. 2- انگیزه عمل، کاملا الهی باشد یا لااقل انسانی باشد، با اجتماع این دو شرط می توان عمل را نیک و فرد را نیکوکار و از دیگران متمایز ساخت.
قرآن علاوه بر پاسداری از انفاق توأم با منت و آزار، به نکوهش انفاق ریایی می پردازد، انفاقی که کاملا به ظاهر آراسته ولی در باطن آلوده است، عمل زیبایی که به ظاهر فریبنده است و انسان تصور می کند که عواطف انسانی یا جلب رضای خدا او را بر این کار وادار کرده است ولی در باطن انگیزه دیگر او را به این کار کشیده در حالی که قلب او مانند سنگ خارا سخت و صاف است.
کشتزار محال بر قطعه سنگ خارا
قطعه سنگ عظیمی را در نظر بگیرید که چند هکتار زمین را با سختی تمام پوشیده است. نفوذ در دل زمین با وجود چنین مانع مشکل است ولی قشر نازکی از خاک چهره آن را پوشانیده و انسان تصور می کند که عمق خاک به ده متر می رسد کشاورز ناآگاه در درون زمین بدر می افشاند به امید آن که چند برابر برداشت کند. کار پایان می یابد و چند روزی آفتاب می تابد ولی ناگهان باران درشت دانه ای فرود می آید آن قشر نازک را با دانه های نهفته می شوید و همه را همراه آرزوی دهقان ناآگاه به رودخانه می ریزد در حالی که چشم انداز کشاورز جز سنگ خشن و سیاه چیزی نیست.
قلب ریاکار به خاطر دوری از معنویت، بسان سنگ خارایی است که نفوذناپدیر نیست. انفاق ظاهرپسند او بسان بذری است که بر روی این سنگ پوشیده از خاک نازک افشانده شود همان طوری که کشاورز از آن بذر نتیجه نمی گیرد چون ریشه در زمین ندارد مرد ریاکار نیز در روز رستاخیز از عمل خود بهره نمی گیرد چون ریشه در قلب و روح او نداشته است و چون انگیزه او جلب رضای مردم سپس نیل به مناصب دنیوی است به پاداش عمل خویش می رسد دیگر حق ندارد در روز قیامت از خدا پاداش بطلبد.
پیامبر گرامی (ص) می فرماید: ان الله لا ینظر الی صورکم ولکن ینظر الی قلوبکم و اعمالکم / خدا به ظاهر شما نمی نگرد بلکه به نیات و اطاعت شما نگاه می کند.
مادر بت ها، بت نفس ماست
ریا دام گسترده برای آن گروه است که نفس سرکش را از تظاهر به گناه باز می دارند و شیطان از جذب آنان به گناه از جرایم ظاهری مأیوس می گردد.
در این صورت خویشتن داری از گناه و ترک لذایذ نفسانی از طریق قوای ظاهری در درون گروهی که روح آنان از عشق به خدا و معنویت خالی است خلأ عظیمی پدید می آورد و نفس هوسباز پیوسته به دنبال روزنه ای می گردد که از آن راه این خلأ را پر کند از این جهت نفس به خاطر بریدگی از ظاهر، متوجه درون و دل می گردد و آنجا را نقطه فعالیت خود قرار می دهد. چون لذت عبودیت و پیوستگی به کمال مطلق را نچشیده، تحسین و تمجید مردم و ستایشگری های آنان در کام او شیرین می نماید سپس کم کم با تلویح و تصریح، کارهای خیر و نیک گذشته را به رخ این و آن می کشد و آن بخش از کارهای نیک را انجام می دهد که سر و صدای آفرین و اعجاب و ستایشگری مردم را برانگیزد و با اوج گیری این روح، کم کم از مرز معنویت دور شده و به حریم گناه نزدیک می شود، انگیزه او در کار نیک به جای "مرضات الله" یا پاداش های اخروی همان شهرت و ستایش مردم می گردد و عمل صالح در نظر او جز پل پیروزی برای کسب جاه و مقام و تحصیل شهرت و موقعیت حقیقت دیگری پیدا نمی کند سپس کار به آنجا می رسد که فرایض الهی را از آن نظر انجام می دهد که مردم او را عابد و زاهد، متقی و پرهیزگار بیندیشند و تقوا و پرهیزگاری و نیکوکاری او نقل محافل گردد و در اجتماع از احترام فوق العاده ای برخوردار شود.
یک چنین فرد به ظاهر خداپرست، خودپرست و خودمدار است، خدای او نفس اوست. دین او لذایذ نفسانی اوست و به قول مولوی: چون سزای این بت نفس او نداد / ز بت نفس، بتی دیگر بزاد / مادر بت ما بت نفس شماست / زآنکه آن بت مار و این بت اژدهاست.
اما برخی تا پایان عمر در این حد باقی می مانند و به تظاهر و ریا عمر خود را به سر می برند و دست از فرایض و واجبات و اعمال صالح به صورت ریاکارانه برنمی دارند و برخی دیگر پس از گدشت زمانی، نقاب نفاق از چهره برمی کشند. از ریا و تظاهر برای کسب مقامات دنیوی و مناصب اجتماعی بهره می گیرند و با آن زهد و عبادت دروغین نیز وداع می نمایند و پس از ارتقا از تظاهر به زشت کاری و الحاد نیز ابا نمی کنند.
برگرفته از: "مثل های آموزنده قرآن، در تبیین پنجاه و هفت مثل قرآنی" آیت الله شیخ جعفر سبحانی
پایان پیام/
نظر شما