حاکمیت روح سلطه‌گری بر سبک زندگی با ترجمه بی رویه آثار غربی

خبرگزاری شبستان: اگر دید داروینیستی پیدا کردیم، دنیا را محلی برای تنازع بقا و سرکوب و سلطه‌گری می‌بینیم و اگر معتقد به همگرایی شدیم، می‌توانیم روابط خود و بیرون را توسعه دهیم. جوامع به تبع ارزش‌ها عوض می‌شوند.

خبرگزاری شبستان "هر اندازه معرفت و دانایی و بینش نسبت به هویت و رسالت بالاتر رود، امکان گزینش برای مردم و فعال برخورد کردن با کتب غربی بیشتر می شود و آنها به جای قورت دادن این آثار، بر این کتب دندان می زنند و آن را هضم و جذب و بررسی می کنند که این لازمه شناخت و شرایط مناسب است." این جملات بخشی از صحبت های علیرضا صدرا، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است که در خصوص ورود ترجمه کتب علوم انسانی غربی و مواجهه آن با جریان تحول علوم انسانی با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما با این پژوهشگر از نظرتان می گذرد:
 

آیا ورود بی رویه و بی نظارت ترجمه های غربی می تواند به نظریه پردازی علمی کمک کرده و ما را در مسیر تولید علم و تحول علوم انسانی یاری دهد؟

تولید نظریه در پرتو سه امر رخ می دهد یعنی نظریه شناسی جدید، تجدد و نقادی آن است، یعنی دستاوردهای مجموعه دانش مدرنیستی و مکتب آن را با تمام ضعف ها و قوت هایش، شناخته و نسبت به آن وقوف پیدا کنیم ولیکن به تعبیر قرآن: "فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه"؛ پس به بندگانی که اقوال را می شنوند و بهترین و درسترین ان را قبول می کنند بشارت بده.(زمر، آیه 18)
ترجمه های درست و دقیق به ویژه متون اصلی دقیق و کلاسیک می تواند کمک بسیاری در شناخت نیاز زمان داشته باشد از سوی دیگر ایرانیت و اسلامیت ما تمدن قوی از نظر علمی و عملی برایمان ایجاد کرده بود که بسیاری از ثروت های فرهنگی مکتوم مانده مان را باید کشف، احیا، تجدید و روزآمد کنیم.
از برآیند این جریان بعد سومی پیش می آید که بتوانیم نظریه های روزآمد و کارآمد را در دست داشته باشیم. بنابراین در بخش نخست باید دانست که ترجمه به کار می آید و در قسمت دوم احیای آثار خود و در بخش سوم نیز به تناسب نیازهای خود، پاسخی در تمامی عرصه ها حتی مهندسی و فنی، بهداشت و درمان و به ویژه علوم انسانی دهیم.
اما برای این که ترجمه آثار غربی و ورود آن به کشور با پرونده تحول علوم تضاد پیدا نکند، مشروط به آن است که ما برخورد فعال با آنها داشته باشیم و با دید نقادانه به آنها بنگریم و تنها رویه مصرفی نسبت به این ترجمه ها نداشته باشیم. اگر این رویکرد نهضت ترجمه و مصرفی باشد، این پروسه مخل و مشکل ساز خواهد بود اما اگر برای آگاهی و اشراف بر دستاوردهای بشر و شناخت نیاز باشد، (بدون مصرف گرایی صرف) این قضیه مطلوب است.
لذا دانشی مشکلات ما را حل می کند که مبتنی بر بینش و ارزش جامعه مان بازتولید شود و اگر این ترجمه غلبه پیدا کند و ما را از تولید باز دارد و دچار تنبلی ذهن مان کند، می تواند مضر باشد بنابراین نفس ترجمه صرف خوب نیست و باید با رفتار منصفانه و علمی آنها را مورد نقد قرار داد و از بخش هایی که می شود استفاده کرد، بهره برد.
 

چگونه ترجمه کتب علوم انسانی غربی می تواند افکار و آراء دانشجویان ما را تحت تاثیر قرار دهد؟
ببینید، دانشجویی که به تازگی وارد محیط دانشگاه شده و هنوز قدرت تمیز میان این مباحث را ندارد و نمی تواند دانش را از ارزش، و ارزش را از بینش تشخیص دهد، می تواند تحت تاثیر منفی این موضوع قرار گیرد به این صورت که ارزش ها و بینش های غربی که مادی و داروینستی است و سیاست تک ساحتی و قدرت و ثروت را رواج می دهد، برای او اصل شود و این برای ما که به ارزش های اسلامی انسانی معتقدیم، تاثیر مثبتی ندارد. اما اگر این ترجمه ها در فضایی علمی نقد و بررسی شوند می توان آثار مثبتی از آن دریافت کرد لذا ما نباید تنها به دنبال ترویج انبوه این علوم در دانشگاه ها باشیم.
 

ورود کتب علوم انسانی غربی چطور بر سبک زندگی جامعه ما اثر می گذارد؟
طبیعی است که هر چه دانش و بینش و ارزش ما را تحت کنش قرار دهد روش ما نیز بر همان سبک خواهد بود؛ لذا وقتی ذهنیت عوض شد، ظاهر هم عوض می شود و رفتار را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. به طور مثال اگر دید داروینیستی پیدا کردیم، دنیا را محلی برای تنازع بقا و سرکوب و سلطه گری می بینیم و اگر معتقد به همگرایی شدیم، می توانیم روابط خود و بیرون را توسعه دهیم. جوامع به تبع ارزش ها عوض می شوند و این موضوع حتی بر دولت ها نیز تاثیر می گذارد.
 

فرهنگ سازی مطالعه در جامعه تا چه اندازه می تواند آن را برابر تهاجمات غربی واکسینه کند؟
ملت ما با فرهنگ هستند اما عوامل گوناگونی به ویژه دلمشغولی های زاید، مانع فرصت و رغبت مردم به مطالعه می شود. باید شرایط مطالعه را فراهم و تسهیلات را ایجاد کرد. به هر میزان سواد بالاتر رود، تاثیر مستقیم بر سطح فکری و روابط افراد و سبک زندگی آنها خواهد گذاشت. لذا باید وضعیت موجود را مهندسی، مدیریت و آسیب شناسی کرد و با تولید آثاری با محتوا و جذابیت بیشتر و مناسب و متناسب، در برابر تهاجمات غرب در امان ماند. قطعا این امر جامعه را در برابر تهاجمات فرهنگی واکسینه می کند و وقتی انسانی به اصطلاح سرش بالا رفت، و در پی عزت و اقتدار بود، به دنبال کارهای کوچک و پیش پا افتاده نمی رود و حتی در مواجهه با آثار غرب، آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابراین هر اندازه معرفت و دانایی و بینش نسبت به هویت و رسالت بالاتر رود، امکان گزینش برای مردم و فعال برخورد کردن با کتب غربی بیشتر می شود و آنها به جای قورت دادن این آثار، بر این کتب دندان می زنند و آن را هضم و جذب و بررسی می کنند که این لازمه شناخت و شرایط مناسب است. معمولا مردم به طوری طبیعی گرایش به بالا بردن معرفت دارند و این از قدیم الایام در ایران بوده و اسلام هم تشویق به مطالعه، تدبر، تفکر و تعقل کرده که در هشتصد جای قرآن به این مساله (تعقل و تفکر) اشاره شده که این رقم عجیب است. لذا زمانی ما حرف اول را در دنیا می زدیم اما بر اثر پیشامدهایی از قافله علم عقب ماندیم هر چند امروز دوباره جان گرفته ایم و برخی آثار ما از جمله آثار مولوی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا، ملاصدرا و ... در دانشگاه های غرب تدریس می شود که این رویکرد پس از ماجرای 11 سپتامبر تقویت شد.
پایان پیام/
 

کد خبر 364670

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha