گروه مسجد و کانون های خبرگزاری شبستان: مساجد در تاریخ پربار تمدن اسلامی به عنوان اصلی ترین و محوری ترین پایگاه گسترش مبانی و مفاهیم فکری و فرهنگی بوده اند چه آنکه تصمیمات کلیدی در حوزه های امور مختلف م روبط به اجتماع در مساجد گرفته می شد.
این رویکرد اما به تدریج و با رو کار آمدن حکومت های سلطنتی کمرنگ شد و تمدن سازی با محوریت مسجد از جامعه اسلامی رخت بربست.
خبرنگار گروه مسجد و کانون های خبرگزاری شبستان در راستای بررسی این مسئله با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی جمالی، عضو فرهنگستان علوم اسلامی قم به گفتگو نشسته است که آنچه می خوانید حاصل این گفتگو است.
- به نظر شما جامعه اسلامی چگونه می تواند از طریق مساجد به گذشته پربار تمدنی خود بازگردد؟
برای پاسخ به این سوال لازم می دانم مقدمه ای را بیان کنم، اساسا بحث مسجد و مسجد محوری در نظام و حکومت اسلامی اهمیت بالایی دارد و در دین ما مسجد و نماز نمادی است که به نظر من نقش مر کزی را ایفا می کند.
پیامبر (ص) در اولین حرکت خود در اسلام و در بدو ورود به مدینه مسجد می سازد و حول مسجد است که مدینه شکل می گیرد، لذا این سیره پیامبر(ص) در مسجدسازی به تنهایی برای ما حجت است که گر قرار است تمدنی شکل بگیرد باید بر مدار مسجد محوریت داشته باشد.
با این وجود اما متاسفانه نگرش یاد شده در جامعه ما کامل نیست و نتوانستیم بر اساس این نگاه مدل سازی کرده و الگوهایی را بر مدار مسجد طراحی کنیم و این در حالی است که مسجد در شکل گیری بینش ها و دانش های تمدنی و همچنین سبک زندگی اثر به سزایی دارد.
اساسا اگر هر تمدنی را مبتنی بر سه حوزه گرایش، تمایلات و سبک زندگی بدانیم یقینا در تمدن اسلامی مسجد به عنوان نماد محوری در شکل گیری ابعاد این تمدن و سازه های آن موثر است؛ ضمن آنکه حضور مستمر در مسجد نوعی تمایلات مومنانه در جامعه ایجاد و اجتماع اسلامی را بیش از پیش همدل می کند، چنانچه اساسا تمدن ها بر اساس و مدار تمایلات اجتماعی شکل می گیرند و به طبع زمانی که یک جامعه بر مدار واحدی چون مسجد شگل گیرد تمایلات به آن سمت و سو می رود.
لذا تشکیل جامعه مومنانه از کارکردهای اصلی مسجد است و هسته اولیه نخستین اجتماعات دین اسلام در مساجد است یعنی پرستش اجتماعی حول محور و در مدار تمایلات مومنانه بر خلاف تمدن مادی که صرفا مادری گرایی را محور قرار داد است.
- محور بودن مسجد به عنوان یک تمایل اجتماعی به چه علت یا عللی در کشور ما کمرنگ شده است؟
علت آن است که ما نیامده ایم تمدن سازی کنیم، یکی از رسالت های انقلاب اسلامی تمدن سازی بود اما تاکنون آنچنان که باید مدل مناسبی را در این راستا طراحی نکرده ایم.
موضع آن است که ظرفیت های فراوان دینی خود را ساختارسازی و مدل سازی نکرده ایم و بیشتر رویکردی مبتنی بر تقلید داشته ایم، حال آنکه باید خودمان اندیشه داشته باشیم و فکر کنیم.
برای مثال در جامعه کنونی بحث شهر سازی اسلامی از بین رفته است و انی مساله در حوزه مساجد نیز نمود دارد، ما باید باور کنیم که آموزه ها و نمادهایی در دین اسلام داریم که سمیل بوده و باید ساختارسازی شوند.
- این ساختارسازی تمدنی چگونه ممکن می شود، چه پیشنهادی در این رابطه دارید؟
به زعم من باید فقه تمدنی استنباط شود، یعنی آموزه های مسجد را در قالب یک فقه تمدنی بررسی کنیم، چراکه از این طریق است که می توان تربیت و فرهنگ اصیل اسلامی را به جامعه بازگرداند فرهنگی چون فرهنگ مسجدی.
- به نظر شما با توجه به شاکله فعلی جامعه مدرن امروز، برگشت به سنت های مسجدی ممکن است؟ آیا همچنان می توان قایل به تربیت مسجدی بود؟
بله قطعا، اما باید این مساله را نیز مد نظر قرار دهیم که منظور از برگشت این نیست که روحیه سلفی گری حاکم شده و گذشته گرایی صرف داشته باشیم چراکه به هرحال نمادهای اسلامی نیز باید با اقتضائات روز جامعه بررسی شود، به این معنا که باید مدل سازی بروز داشته باشیم چراکه مایه های تمدنی ما کم نیستند.
- فکر می کنید برنامه های جانبی در مساجد تا چه اندازه در راستای مسایل یاد شده موثر خواهند بود؟
اساسا از کارکردهای مساجد تغییر در تمایلات اجتماعی و تاثیر در فرهنگ عمومی است، مساجد پایگاه و مرکز آموزش هستند چننچه در زمان پیامبر(ص) نیز چنین بود، یعنی مسجد در زمان نبی اکرم اسلام مرکز تصمیمات اقتصادی، نظامی بود و لذا مسجدمحوری در فرهنگ دینی ما باب بود اما متاسفانه چنین مساله ای بعدها کمرنگ شد. یعنی بعد از جریان خلافت و بعدها در دوره امویان و عباسیان نقش مساجد کمرنگ شد و قالبی سلطنتی در تمامی امور حاکم شد.
پایان پیام/
نظر شما