گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، ماه قرآن و بهار کلام وحی، در نظر داریم که هر روز بخش کوتاه و آموزندهای از گفتارهای تفسیری امام موسی صدر را منتشر کنیم. باشد که مورد استفاده خوانندگان و قدمی کوچک برای آشنایی با اندیشههای امام موسی صدر باشد.
نکتة تربیتی مهمی درباره « اذا حَسَد » وجود دارد که خواهش میکنم به آن توجه کنید. بسیاری از ما - چه بسا بنا به طبیعت خود- حسد میورزیم و جای ملامت هم نیست، زیرا خلقت آدمی این گونه است. برخی ارادهای ضعیف دارند، برخی دیدشان ضعیف است، برخی خوب حرف نمیزنند، برخی صدایشان آهسته است و برخی نیز به سبب وراثت یا محیط یا تربیت حسودند و در قلبشان حسادت هست. گناه چنین کسی که این گونه آفریده شده است چیست؟ باید خود را درمان کند، اما چگونه؟
راه از بین بردن حسادت
باید حسادت را سرکوب کرد. اگر کسی حسادت ورزید اما حسادتش را نادیده گرفت و به مقتضیاتِ حسدش عمل نکرد، در این صورت، حسد کمرنگ و کمرنگتر میشود تا اینکه بمیرد. حسد آدمی را وامیدارد تا بر ضد کسی سخن بگوید، توطئه بچیند و مشکلاتی برایش ایجاد کند، اما اگر حسادت را نادیده بگیریم و از آن پیروی نکنیم، آهسته آهسته حسد کمتر میشود تا اینکه از میان میرود.
حسادت با سرکوب کردنش از میان میرود، بر خلاف دیگر امیال آدمی. فی المثل، اگر فطرت یا غریزه جنسی و یا غریزه مدنیت در آدمی سرکوب شود، از بین نخواهد رفت، بلکه به عقل باطن راه مییابد و مشکلات و دشواریهای دیگری میآفریند.
این مسئله در مورد اموری است که از طبیعت آدمی نشئت میگیرد، اما آنچه خارج از طبیعت آدمی است، این گونه نیست. اگر بیمارییهایی مثل حسد و ترس و بخل و وسواس را که مرضی در فطرت آدمی هستند، سرکوب کنیم، از میان میروند و پایان مییابند.
از همین روست که در حدیثِ شریفِ رفع [1] نیز از حسد یاد شده است، یعنی کسی که در قلبش حسادت دارد تا هنگامی که سخنی نگفته باشد و توطئهای نچیده باشد و کاری بر ضد کسی که به او حسادت میورزد، انجام نداده باشد، حسادتش کمرنگ و کمرنگتر میشود، تا اینکه از میان میرود.
چنین کسی به سبب حسادتش عِقابی ندارد و بیشک خداوند او را میبخشاید و درمانش میکند. قرآن کریم نیز با عبارت «وَ مِن شَرِّحاسِد إذا حَسَدَ» به همین مسائل اشاره دارد. اگر کسی حسادت نورزد، شرّی برایش نیست. این مسئله به طور طبیعی بدین معناست که حسادت شرّ و فساد و فتنه است و اگر حسود حسادت خود را عملی کند، باید از شرِّ او به خدا پناه ببریم. اما اگر حسود کاری نکرد، بدین معناست که شرّی ندارد.
کسانی که می کوشند در کارهای مردم گره ایجاد کنند
اکنون در رابطه با بخشی از تفسیر سوره فلق (آیه «النَّفّاثاتِ فِی العُقَدِ») که برای خودم هم جالب بود سخن بگوییم. تاهمین امشب گمان میکردم این تفسیر از یافتههای خودم است، اما هنگامی که به تفسیر محمّد عبده- رحمت الله علیه- مراجعه کردم، دریافتم که این معنی از آنِ اوست و او بر من و بسیاری از مفسران و غیر مفسران در این مسئله و بسیاری مسائل دیگر پیشی دارد، قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ.
محمّد عبده میگوید «النَّفّاثاتِ فِی العُقَدِ» کنایه از سخن چینان و غیبکنندگان و مفسدان و کسانی است که میکوشند با سخن و زمزمه و وسوسه، در کارهای مردم گره ایجاد کنند و آنها را پیچیده سازند و دوستی و برادری مردم را از میان برند.
سپس میگوید نسبت به خبرچین هوشیار باش، او نزد تو چیزی میگوید که تو گمان میبری در آن صادق است، زیرا سخن چینان روحیات تو را میشناسند. از این رو، سخن یا اشاره یا گلهای از دوست تو میگیرند، سپس با برنامهای خاص آن را برجسته و بزرگ و برای تو بازگو میکنند. تو میبینی که این سخن از دوست تو است، زیرا بخشهایی از این نقلِ قول از کلام او گرفته شده است. سپس، نزد دوست دیگر تو میروند و از تو نزد او سخن چینی میکنند و از همین راه رشته دوستی تو و دیگران را پاره میکنند.
این گونه میان زن و شوهر و میان دو برادر و میان دو دوست و میان مردم را به هم میزنند، سخن پراکنی میکنند و میان مردم اختلاف میافکنند. اینان خطرناکترین افراد بشر هستند.
غیب کننده و دروغگو و سخن چین و منافق کسانیاند که روابط میان مردم را مخدوش میکنند. مردم جامعه بنابر پیمانها و تعهدهایی با هم زندگی میکنند. این پیمانها و تعهدها همان عقد برادری و دوستی و ازدواج و همکاری و معامله و امثال اینهاست. اینان با سخنان و وسوسهها ونفسها و دمیدن شان این رشتههای پیوند را میگسلند.
پی نوشت:
1- حدیث رفع از احادیث مشهور و حائز اهمیت در بعضی از مباحث اصول فقه است. ترجمه حدیث چنین است:« امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: نه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشی، و آنچه بر آن وادار شوند و آنچه توان انجام دادنش را ندارند، و آنچه ندارند، و آنچه ندانند و آنچه به ناچار تن دهند و حسد و طیره (فال بد) و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتی که آن را به زبان نیاورند.» دایرة المعارف تشیع، ج6، ص167.
پایان پیام/
نظر شما