ویژگی خاص سوره اخلاص // چرا سوره اخلاص ثلث (یک سوم) قرآن است ؟

خبرگزاری شبستان: قرائت سوره اخلاص (توحید)بسیار سفارش شده است.حتی در برخی روایات خواندن هر بار این سوره برابر با ثلث قرآن و قرائت سه بارآن مساوی با یک ختم قرآن بیان شده است. اما ویژگی خاص این سوره چیست؟

سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، ماه قرآن و بهار کلام وحی، در نظر داریم بخش های کوتاه و آموزنده‌ای از گفتارهای تفسیری امام موسی صدر را منتشر کنیم. باشد که مورد استفاده خوانندگان و قدمی کوچک برای آشنایی با اندیشه‌های امام موسی صدر باشد.

گزیده ای از تفسیر سوره اخلاص
خداوند صمد است، یعنی بی‌نیاز از مردم است و همه به او نیازمندند. او به چیزی نیاز ندارد، اما همه‌چیز به او نیازمند است. به زمان و مکان نیازی ندارد، اما زمان و مکان به او نیاز دارد. بنابراین، همه آدمیان در برابر او مساوی‌اند، او به کسی برای کمک یا تقسیم کار نیاز ندارد و همه در برابرش مساوی‌اند. این تساوی برای ازمنه و امکنه و اشیا و حالات و همه چیز صادق است.
همه چیز در برابر خدا مساوی است، زیرا او به کسی یا چیزی نیاز ندارد. ما انسان‌ها برخی از انواع خوراکی را بیشتر دوست داریم، زیرا بدان نیازمندتریم. برخی از پوشاک‌ها را دوست داریم، چون به آنها نیاز داریم. برخی میوه‌ها را بیشتر می‌پسندیم، چون محتاج آنها هستیم. اما خداوند از هر چیزی بی‌نیاز است. هر خوراک و پوشاک و نوشیدنی و کوه و رود و خانه‌ای برای خدا یکسان است. همه مکان‌ها و زمان‌ها برای خدا یکی هستند.

از این تحلیل می‌فهمیم که همه چیز، هر مکان و زمان و شخصی، در برابر خداوند یکسان است و هیچ کس را بر دیگری و هیچ مکانی را بر مکان دیگر و هیچ زمانی را بر زمان دیگر برتری نیست. خداوند در برخی اشیا اسباب و نشانه‌هایی قرار داده و آنها را رمز دانسته است، مانند کعبه و روز جمعه و ماه رمضان و غیر اینها.

 همه چیز برای ماست و کلیدی دارد و کلید اشیا علم است و عمل
ما نیز برای برخی اماکن یا روزها اعتیار و ویژگی خاصی قایل هستیم، مثل روز استقلال یا پرچم. اعتبار پرچم از قانون است، نه اینکه ذاتاً احترامی دارد. قانون اساسی پرچم را تصویب کرده و امت بر آن اجماع دارد. پول نیز کاغذی است مثل دیگر کاغذها، اما به اعتبار حاکم و قانون و قدرتِ قانون، این اوراق ارزش یافته است و همچون دیگر کاغذها نیست.
به اینجا رسیدیم که همه اشیا و زمان‌ها و مکان‌ها و حالات برای خداوند مساوی‌اند. نکته اساسی این است که در مجموعه بشری هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد، مگر به علم و تقوا.
بنابراین احدیت و صمدیت خداوند از معنای انتزاعی خود در می‌گذرند و به درون زندگی ما راه می‌یابند. ما در عالم اسباب و در جهانی عقلانی به سر می‌بریم که همه هستی برای ما خلق شده است:«هُوَ الَّذِیِ خَلَقَ لَکُم ما فِی الأَرضِ جَمِیعاً (1) و «وَ سَخَّرَ لَکُم اللَّیلَ و النَّهارَ وَ الشَّمسَ و القَمرَ وَ النُّجومَ مُسَخَراتُ بِأمرِهِ» (2) همه چیز برای ماست و کلیدی دارد، و کلید اشیا علم است و عمل.

باید تلاش کنیم تا به آنچه می‌خواهیم برسیم. در غیر این صورت، به اهدافمان نخواهیم رسید. پس همه چیز و همه‌کس و همه زمان‌ها و همه مکان‌ها و همه حالت‌ها در برابر خداوند مساوی‌اند، و در میان آنها سعد و نحس و دور و نزدیک وجود ندارد، مگر به اندازه‌ای که برای آن تلاش می‌کنیم.
نمی‌توانیم برای پیشرفت به تاریخ و یا اجداد خود تکیه کنیم. حضرت محمد(ص) به دخترش، فاطمة زهرا (س)، می‌گوید: «إنِّی لا أُغنِی عَنکِ مِنَ اللهِ شَیئاً.» (3) آیا باید به خانواده و خویشان خود بنازیم؟ آیا باید به سفید پوست بودن افتخار کنیم؟ چه تفاوتی میان سفید و سیاه در نزد خداوند هست؟ مفهوم أحدیث تفاوت نژادی میان سفید و سیاه را رد می‌کند. پس، با تأمل در مفهوم أحدیث و صمدیت در می‌یابیم که نژادپرستی ناپذیرفتنی است.

ثروت، مقام و حتی تجربه ‌ای که به دست می‌آوریم، امانت خداست

خداوند انسان را خلیفه خود در زمین می‌داند. خلیفه کسی است که در کار و مسئولیت جانشین آدمی است و اهداف او را با اراده و اختیار محقق می‌سازد. پس قلم و کتاب خلیفة انسان نیستند، بلکه خلیفه مختار است و مدیریت و طرح کارها را عهده‌دار می‌شود، و با آنها اهداف اصیل آدمی را تحقق می‌بخشد.
انسان خلیفه خدا در زمین است، بدین معنا که انسان در هدایتِ موجودات هستی و در قرار دادن آنها در مسیر درستِ خلقت اختیار دارد. همچنین، قرآن می‌افزاید آنچه آدمی در زندگی در تملک دارد، امانت خداوند در نزد اوست. ثروت یا مقام و تجربه‌ای که به دست می‌آوریم، امانت خداوند است و ما جانشین خداوند برای تصرف در این امور هستیم. خداوند به ما امر کرده است: « وَ أَنفِقُوا مِمّا جَعَلَکُم مُّستَخلَفِینَ فِیهِ» و از آنچه شما را در استفاده از آن، جانشین دیگران کرده، انفاق کنید.» حدید ،7.
از این آیه و دیگر آیات پی می‌بریم که آدمی مکلَّف است در زندگی به اراده خداوند در خلقت تحقق بخشد. انسان امکانات و توانمندی‌هایی دارد که می‌تواند با آنها مقاصد و خواسته‌ها و اهداف الهی را در خلقت محقق سازد.
پس وقتی که آدمی در راه درست و صراط مستقیم گام بر‌می‌دارد، اراده خداوند را در زمین اجرا می‌کند. از همین رو، انسان نماینده و خلیفه خداوند است، و به تَبعِ آن این کارها را با « بسم الله» انجام می‌دهد، چنان که قاضی به اسم مردم و یا به اسم عدالت حکم می‌دهد. پس انسان در زندگیِ خود به اسم خداوند کار می‌کند؛ انگار چنین می‌گوید که خداوند فاعل اصیل امور و اشیاست.

در بخش پایانی سوره اخلاص، درباره آن نگرش کلی که این سوره از معنای الله به دست می‌دهد و نسب خداوند، چنان که از پیامبر خواسته شده بود، تأمل می‌کنیم. درمی‌یابیم خداوندی که این سوره وصف می‌کند، نسبتی با کسی ندارد. با چیزی پیوندی نزدیک و با هیچ کس و هیچ مکان و هیچ زمانی هم قرابت ندارد. این معنا بسیار ارجمند و خاستگاه دین و اندیشه و پیشرفت است.

مردمان چون دندانه‌های شانه در برابر خدا مساوی‌اند
وقتی خدا وابستگی خاصی به کسی ندارد، در هستی کسی بی‌علت بیش از دیگران به خدا نزدیک نیست. پس خدا نه خویشی دارد، نه سایه‌ای، نه امینی، نه خزانه‌داری، نه همتایی و نه ابزار خاصی. مردمان چون دندانه‌های شانه در برابرش مساوی‌اند. بنابراین، هر انسانی به اندازه عملش و یا به تعبیر قرآن بر اساس یکی از موازین سه‌گانه به خدا نزدیک می‌شود؛ بر اساس تقوا یا جهاد یا علم.

طبقات اجتماعی هیچ تفاوتی نزد خدا ندارند. اندیشه طبقاتی که در نزد یونانیان یا یهودیان رواج داشت، نادرست است. آنان می‌گفتند گروهی مقرَّب خداوند هستند و گروهی مطرود یا دور از خدا، گروهی دوزخی هستند و گروهی بهشتی. همچنین، این اندیشة یهودیان که می‌گفتند از میان مردم تنها آنان اولیای خداوند و یا به تعبیر خود «قوم برگزیده خداوند» هستند، ناپذیرفتنی است.

بنابراین، همه مردم و همه طبقات و همه گروه‌ها و افراد، چه سفید، چه سیاه، چه سرخ، چه بلند قد و چه کوتاه قامت، چه فرزندان اغنیا، چه اشراف‌زادگان، چه روحانیان و چه غیر آنان، در برابر خداوند مساوی‌اند. این مفهومی است تربیتی که به هر کس امکان می‌دهد تا به مقتضای عمل و تلاش و تقوا و جهاد و دانش خود به سوی خدا گام بردارد.

از سوی دیگر، مکان‌ها نیز با هم مساوی‌اند، مگر مکانی که خداوند به سبب کار یا عبادت و یا حرکتِ خاصی درباره آن چیزی گفته باشد. پس مکان دور و نزدیک و یا زمان بهتر و برتر از دیگر ایام و روزهای شوم و یا فرخنده در کار نیست. اینها تصوراتی بود که در میان مردم رواج داشت و در برخی روزها مانع از فعالیت می‌شد.

همچنین، وقتی که خداوند نسبت به همه یکی است، و سرمنشأ همه نیز یکی است، احساس یگانگیِ جامعه به انسان دست می‌دهد، و انسان با این دریافت هر چیزی جز خدا را واجد نقص و در مسیر کمال می‌بیند. از همین رو، دیگران را معذور می‌دارد، و خود را در برابر تصویری خوب و نیکو و همراه با حسن ظن به دیگران می‌یابد. از این همه است که این سوره ثلث قرآن و یا ثلث اول اسلام دانسته شده است، زیرا اصول سه‌گانه اسلام توحید ، نبوت و معاد است.

 

پی نوشت ها؛

1) اوست که همه چیزهایی را که در روی زمین است برایتان بیافرید. بقره ،29.
(2) «و مُسخَّر شما کرد شب و روز را و خورشید و ماه را و ستارگان همه فرمانبردار امر او هستند.» نحل ،12.
(3) ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانة آیت الله مرعشی، 1404 ق، ج18، ص134.

 

پایان پیام/

 


 

کد خبر 383449

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha