اعتراض اسپانیایی با طعم مصری

«مهدی هنری»
 

«من به شما عرض بکنم؛ فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقه‌ى غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارى‌اى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمى است.». (رهبر معظم انقلاب اسلامی- دیدار با جمعی از معلمان سراسر کشور، حسینیه امام خمینی (ره)، 14/2/1390)
 

وقتی نائب عام حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحُنا لِتُراب مقدَمِه فِداء) این سخنان حکیمانه را بر زبان جاری می نمودند هنوز خبری از اعتراضات گسترده پنج روزه اخیر مردم اسپانیا نبود. این پیش بینی حکیمانه هر چند عمق حکمت رهبر معظم انقلاب اسلامی در برآورد تحرکات منطقه ای و بین المللی و طراز بالای عقلانیت ایشان را می رساند امّا باید موشکافی بیشتری شود.
 

حدود پنج روز است که جنبش اعتراضی مردم  اسپانیا در ایالات و شهرهای مختلف این کشور اروپایی شکل جدید و جدّی به خود گرفته است. مردم در سایه تدابیر امنیتی نیروهای دولتی کشور پادشاهی اسپانیا بصورت شبانه روزی دست به اعتراضی همگانی و همه گیر زده اند. تصاویری که امروز از میدان «پوراتادل سول» (دروازه خورشید) شهر مادرید به بنگاه های خبری دنیا مخابره می شود بی شک و با کمترین تردیدی انقلاب مردم مصردر 22 بهمن را یادآور می شود. با این تفاوت که اسپانیایی ها در میدان «پوراتادل سول» مادرید معترض هستند و مصریان در میدان «التحریر» قاهره بسط نشسته بودند. اردو زدن اسپانیایی ها هر چند به لحاظ محتوا و منشاء با انتفاضه های اسلامی اعراب شمال آفریقا و خاورمیانه تفاوت های چشمگیر دارد لیکن شراکت این دو حداقل در شکل و فُرم نشان دهنده این است که انتفاضه های اسلامی اعراب به قلب اروپا صادر شده اند و خواهند شد.

اسپانیا بزرگترین کشور غرب اروپا بعد از فرانسه است که قسمت اعظمی از شبه جزیره ایبری واقع در غرب اروپا را به خود اختصاص داده است. اسپانیا از قرن هفتم میلادی به دست مسلمانان افتاد و جزء یکی از ولایات حکومت اموی در دمشق شد. از این پس اسپانیا (هیسپانیا) با نام «آندلس» اولین تمدن اروپایی بود در دوران قرون وسطا که نهایتاً بعد از چهار صده با تجزیه مواجه شد و به دست مسیحیان افتاد. جالب است که امروز نیز اولین جایی که نسیم بیداری اسلامی را دریافت می نماید همان آندلس گذشته است. البته آنچه در اسپانیا با نام جنبش اعتراضی 15 مه معروف شده است در منشاء و کنه تفاوت جوهری بسیاری با آنچه در خاورمیانه در حال رخ دادن است دارد. اسپانیایی ها در اعتراض به نرخ شدید بیکاری و روند روزافزون ریاضت های اقتصادی دولت «خوسه لوئیس رودریگز زاپاته‌رو» به خیابان ها ریخته اند و خواستار تغییر مناسبات دولتی این کشور شده اند. هر چند اصولاً چیزی که می تواند شهروندان اروپایی و آمریکایی را در پس بمباران های وسیع و عمیق اطلاعاتی؛ زمینه ساز بروز چنین اعتراضاتی کند قطعاً بیشتر از وضعیت معیشتی و به عبارت دقیق تر شکم مردم نیست لیکن نگاهی به جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی بعنوان یک راصد بین المللی و حکیم فقیه، کارشناسان را به گزاره های دیگری رهنمون می کند. ایشان فرمودند: «حرکات بیدارى‌اى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت.» در واقع آنچه از سیاق جمله بر می آید این است که بیداری موجود در مردم مسلمان خاورمیانه با حفظ جوهره به قلب اروپا سرایت خواهد کرد.
 

لذا آنچه در حال حاضر در اسپانیا، فرانسه، یونان و حتی ایالات جنوبی آمریکا (پدیده معروف به ویسکانسین) در حال وقوع است به صورت جوهری با آنچه مسلمین تونس، مصر، یمن، بحرین، اردن، عربستان و ... می خواستند و می خواهند متفاوت است. به بیان بهتر هر چند در اهداف انتفاضه اسلامی منطقه مسائل معیشتی و اقتصادی نیز به عنوان یک عامل و حتی کاتالیزور نقش دارد امّا همه ی آنچه مسلمانان می خواهند نبوده و نیست. بیداری اسلامی منطقه چند شاخصه اصلی دارد: اول آنکه امم مسلمان هستند که به پا خواسته اند. دوم آنکه این امم اسلامی با شعائر و شعارهای اسلامی اعتراضات خود را بیان می کنند. سوم آنکه مردم مسلمانی که دست به اعتراض زدند علیه حکّام وابسته به سیاست های جهانی شبکه استکبار جهانی قیام نمودند. چهارم آنکه زعیمان سیاسی این امم همگی دچار فسادهای متنوع بودند و هستند. پنجم آنکه این مردم در پی حقارت ملوکانشان در برابر آزادگی واقعی انسان ها تحقیر شده بودند و می شوند (منظور از آزادی حرّیت انسانی منظور در اسلام است نه آزادی های غریزه محور که در کشورهای عربی دچار انتفاضه بهتر از هر جای دیگر دنیا قابل دسترس بوده اند). ششم آنکه مردم به علت وابستگی و بی لیاقتی حکومت هایشان دچار عجز و ناتوانی اقتصادی و معیشتی بوده اند و هستند. لیکن آنچه فعلاً در اروپا و ایالات جنوبی آمریکا مهد ماسونی جهان به چشم می آید فقط عامل ششم است. پس چرا رهبر حکیم انقلاب اسلامی بر این اصرار می کنند که بیداری موجود در امم اسلامی با همان کیفیت به اروپا کشیده خواهد شد؟
 

برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا به جامعه شناسی ملل اروپایی و آمریکایی دست زد. مردم کشورهای تحت سیطره نظام استکباری جهانی در اروپا و ایالات متحده آمریکا و کشورهایی چون کانادا حداقل بیش از یکصد تا سیصد سال است که در پی مهجور شدن دین واقعی تحت تربیت مورد نظر ملوکان خویش در آمده اند و بواقع با مسلمانان منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از این حیث تفاوت های بالایی دارند. به بیان صریح تر شهروندان تمدن ماسونی غرب آموخته اند که اعتراضاتشان به مسائل معیشتی را از راه های مسالمت آمیز و بدون خشونت ابراز کنند و جواب بگیرند. مردم تحت نظام تربیتی تمدن غرب اتوماتیک وار می دانند که اعتراضات صنفی و اجتماعیشان به کلیّت نظام هایشان مربوط نیست و با جابجایی افراد و احزاب رأس قدرت به راحتی حل خواهد شد. نگاهی به خیل عظیم شعارهایی هم معنای «تغییر، تحول و بخش های مترادف با آنان» در انتخابات های ریاست جمهوری امریکا، فرانسه و ... با همین تفسیر معنا خواهد شد. توجه کنید که حتی مردم فرانسه که به لحاظ جامعه شناختی و آزادگی چند سر و گردن از دیگر شهروندان تمدن غربی بالاتر هستند اگر در اعتراضاتشان دچار خشونت می شوند به خاطر وجود مهاجرانشان است نه خود شهروندان فرانسه یعنی اگر هم مردم فرانسه در سال های گذشته دچار آشوب شده اند با پا در میانی قشر مهاجر و قسمتی از مسلمانان فرانسه بوده است. لیکن این تعادل آموزشی تمدن غرب در جوامع اروپایی و آمریکایی به دلایلی که گفته می شود رد حال فروپاشی است.
 

در 1979 میلادی امت اسلامی ایران در عین نا باوری افکار عمومی و حتی سیاستمداران شبکه جهانی استکبار با رهبری فردی که شاخصه اصلی وی وحدانیت، معنویت و روحانیت (عالم دینی) یک رژیم مقتدر سیاسی- نظامی در در هم می شکند و انقلابی را رقم می زند که مهمترین حاصلش جمهوری اسلامی ایران است با رُکنی که او را از همه نظام های سیاسی دنیای معاصر جدا و منفکّ می کند: ولایت مطلقه فقیه. جمهوری اسلامی ایران با زعامت دو رهبر دینی سی و دو سال تمام از تمامی نقشه های غرب جان سالم به در می برد و گذشته از حفظ حیات خود در صحنه بین الملل در بسیاری از عرصه ها به عنوان یک قدرت منطقه ای و حتی جهانی مطرح می گردد. رئیس این جمهوری به سازمان ملل می رود و تمامی نگاه ها را به خود جلب می کند آنگاه در روز روشن و جلوی دوربین های نظام سرمایه داری ماسونی از محو شدن نقطه کانونی فراماسون ها یعنی اسرائیل دم می زند. جالب آنکه این شعار او با حمایت افکار عمومی مواجه می شود. بعد دولت همین جمهوری اسلامی به علم خود بنیان هسته ای دست می یابد، در علوم پزشکی سرآمد جهان می شود و در بسیاری از علوم نو مانند «نانو تکنولوژی» و «بیو تکنولوژی» و حتی «جوش هسته ای» به موفقیته هایی می رسد که در صدر 10 کشور اول دنیا قرار گیرد. همین مردم تحت لوای جمهوری اسلامیشان در حالی که تمام کشورهای منطقه و حتی خود ایالات متحده آمریکا از عدم وجود امنیت و آرامش اجتماعی رنج می برند در نهایت امنیت زندگی می کنند و حتی از پس یک کودتای پیچیده مخملین نیز براحتی عبور می کنند. حالا در سی و سومین بهار این انقلاب گرانقدر الهی مصر و تونس نیز اثبات می کنند تغییر افراد صحیح نیست بلکه تغییر نظام درست است. مردم خاورمیانه از سه و چهار ماه پیش فریاد بر می آورند که "الّشعب یُرید، اسقاطَ الّنظام" نه "الّشعب یُرید، اسقاطَ المبارک/ بن علی/ ...". در حقیقت کُنه انقلاب اسلامی امروز صادر شده است هر چند دیر اما بموقع.
 

آنچه مردم مسلمان ایران بواسطه رهبری فقیهانشان الهام بخش شدند این بود که: "نظام تمدنی غرب با پایه هایی ماتریالیستی از بنیاد خراب است چه مارکسیسمِ ماتریال چه لیبرالِ ماتریال؛ راه صحیح سعادت چه در دنیا و چه در آخرت نظامی الهی است.". این گزاره اساسی حالا توسط اعراب منطقه به خروش آمده و نکته اساسی همین است که اگر قرار باشد بیداری اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا و آمریکا برسد اینبار نه با تغییر افراد که با دگردیسی نظام های سیاسی مواجه خواهد شد. لذا هر چند این پروسه کمی طولانی باشد اما به نظر می آید شهروندان تمدن غرب از امروز به بعد در حال آزمون- خطایند تا به درستی گزاره امم مسلم عرب برسند و به همین خاطر است که مانند مصریان در میدان اصلی شهرشان بیتوته می کنند.

پایان پیام/