به گزارش خبرگزاری شبستان هنگامی که سال 2011 اعتراضات در سوریه آغاز شد، دولت این کشور برای تثبیت موقعیت خود استراتژی تشدید تنش های فرقه ای را اتخاذ کرد. نظریه ساده بود: دولت دیگر قادر به ایجاد رضایت در میان اکثریت جمعیت نیست و در نتیجه باید از حمایت فعال یک اقلیت دیگر برخودار باشد. با ایجاد تنش در میان گروه های مذهبی با استفاده از عملیات نظامی به منظور کاهش اعتماد میان سنی ها و علویان، دولت امیدوار به تقویت حمایت هم قطاران اسد بود.
استراتژی رژیم سوریه مبتنی بریک اصل حقیقی بود: بسیاری از اعتراضات اولیه ضد دولتی در سوریه از سوی اخوان المسلمین حمایت می شد. این گروه یک سازمان سنی بود که مسیحیان و علویان به آن اعتماد نداشتند. با این حال دولت به طور فعال در تلاش بود تا این بی اعتمادی را به ترس تبدیل کند، ترس اینکه پیروزی شورشیان موازنه ی قدرت در کشور را به شدت تغییر دهد، حتی ترس بر سرکار آمدن دولت جدید با پشتیبانی سنی ها که امنیت علویان را به مخاطر اندازد. با این همه، رژیم اسد موفق به جلب و تحکیم حمایت علویان شد.
با این حال سوریه اکنون به شدت دچار اختلافات فرقه ای شده و درگیری ها موجب شده گروه های افراطی از جمله گروه مخوف دولت اسلامی به وجود آیند. بد تر از همه، جنگ داخلی سبب وقوع بحران بزرگ یک نسل از پناهندگان در جهان شده است. در سوریه بشار اسد هنوز هم حکومت می کند ، اما جمعیت هواداران وی نسبت به چهار سال گذشته به شدت کاهش یافته است.
تونس تنها کشوری است که پس از پایان بهار عربی دوران بدتری آغاز نشد. جمعیت 11میلیونی سنی تونس از جنگ داخلی اجتناب کرده و موفق به تشکیل دولتی دموکراتیک متعادلی شدند که تاکنون توانسته میان جناح ها و ایدئولوژی های رقیب ، میانجیگری کنند. جبهه النصره وابسته به اخوان المسلمین و حزب وابسته به رژیم سابق با یکدیگر سازش کرده اند. شیوه دستیابی تونس به موفقیت نسبی ساده به نظر می رسد: محدود کردن دخالت عوامل بیگانه، اجتناب از سیاست های فرقه ای و تشویق همه طرف ها به سازش. با اینکه بهار عربی به چهارمین سالگرد خود نزدیک می شود، متاسفانه اکثر کشورها خاور میانه ویژگی هایی هستند که منجر به پیروزی تونس شد.
نظر شما