درجات بهشت بر اساس میزان عقل عطا می‌شود

حجت‌الاسلام جاودان با اشاره به حدیث جنود عقل و جهل، گفت: خیر، ایمان، امید، عدل، رضا، شکر و توکل از جمله لشکریان عقل و ضد آنها یعنی شر، کفر، یأس، ظلم، سخط، کفران، یأس و حرص از جمله جنود جهل هستند.

به گزارش خبرنگار شبستان، حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان، استاد و مدرس اخلاق، روز چهارشنبه (15 تیر) در جلسه درس اخلاق خود به شرح کوتاهی از حدیث جنود عقل و جهل پرداخت و گفت: اگر انسان در مسیر بدست آوردن هر کدام از جنود عقل بکوشد، عقلش کامل می‌شود و به وسیله آن می‌توان بهشت را بدست آورد. آنچه در ذیل می‌آید متن کامل سخنان ایشان است:

 

حدیث جنود عقل و جهل

امام صادق (ع) می‌فرماید: خداوند عقل را آفرید که اولین مخلوق خدا از مجموعه مخلوقات روحانی حضرت حق بود و آن را از سمت راست عرش خود و از نور خود خلق کرد، پس به آن گفت رو کن و عقل رو کرد و سپس به آن گفت پشت کن، پس عقل پشت کرد. خداوند فرمود من تو را مخلوق عظیمی قرار دادم و بر تمام مخلوقاتم برتری دادم.

 

امام صادق (ع) در ادامه می‌فرماید: سپس خداوند جهل را از دریایی ظلمانی خلق کرد و به آن فرمود پشت کن، پشت کرد و سپس فرمود رو کن اما روی نیاورد. خداوند فرمود تو استکبار ورزیدی، سپس خداوند او را لعنت کرد، آن‌گاه برای عقل 75 لشکر قرار داد و وقتی جهل مشاهده کرد خداوند چگونه عقل را کرامت بخشیده، عداوت و دشمنی او را در دل گرفت، جهل گفت خدایا این عقل هم مخلوقی است مثل من، او را خلق کردی و کرامت و قوت دادی، من هم مانند او هستم پس مرا نیز به همان مقدار لشکر مجهز کن، خداوند قبول کرد و سپس فرمود اگر بعد از این عصیان بورزی من تو و لشکر تو را از رحمت خودم خارج می‌کنم و سپس به آن 75 لشکر عطا کرد.

 

خیر وزیر عقل، شر وزیر جهل

یکی از لشکرهای 75 گانه‌ای که خداوند به عقل عطا کرد خیر و خوبی است که همین خیر وزیر عقل نیز هست و ضد آن را شر قرار داد که وزیر جهل است، از اینجا معلوم می‌شود که اگر انسانی سراسر وجودش شر است و تمام اعمال او در دایره شر قرار می‌گیرد مشمول لعنت الهی قرار می‌گیرد زیرا خداوند جهل را لعنت کرده و شر نیز از لشکر جهل است.

 

جنود دیگر عقل و جهل

ایمان، امید، عدل، رضا، شکر، توکل، از جمله لشکریان عقل و ضد آنها یعنی کفر، یأس، ظلم، سخط، کفران، یأس، حرص از جمله جنود جهل هستند.

 

تنها سرمایه آخرتی انسان عقل است

آنچه از این حدیث استفاده می‌شود، این است که تمام خوبی‌هایی که انسان دارد تحت عنوان عقل قرار می‌گیرد، به عبارت بهتر تنها سرمایه آخرتی انسان عقل است و هر کدام از این 75 لشکر در زیر لقای عدل قرار دارند، به عنوان مثال اگر انسان، پاکدامنی به خرج دهد دارد، عمل عقلانی انجام می‌دهد و با ادامه این پاکدامنی و تمرین عقل می‌تواند برای خود مقداری از بهشت را بخرد.

 

درجات بهشت بر اساس میزان عقل عطا می‌شود

همه درجاتی که خداوند به انسان می‌دهد بر اساس بهایی است که از عقل خود یعنی از مجموعه جنود عقل و جهل می‌پردازد. این عقل ربطی به عقلی که از ریاضیات به کار می‌رود ندارد، بلکه این عقل، عقلی است که می‌توان با آن خوبی کرد، به عنوان مثال هر بار که انسان شجاعت به خرج می‌دهد و مثلا در مقابل مفسده‌ای امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، ساختمان عقل خود را کامل می‌کند و به تعبیر قرآن طبقاتی را بر روی طبقات دیگر بنا می‌نهد. تمرین صفات خوب باعث می‌شود، انسان دارای ساختمانی کامل از عقل شود.

 

انسان عاقل حتی یک لحظه را نیز از دست نمی‌دهد

کسانی که اعتقادشان قوت گرفت، حتی یک لحظه را نیز از دست نمی‌دهند، چون می‌دانند که هر کدام از این جنود عقل را که از دست بدهند آجری از ساختمان بهشتی خود را برای همیشه از دست داده‌اند، چون تنها در لحظات حساس و خاصی است که انسان در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌تواند مثلا پاکدامنی به خرج دهد که اگر این کار را نکند تا ابد باید حسرت آن را بخورد. از مرحوم آیت‌الله بروجردی نقل شده است که گفتند من عمرم را هیچ ضایع نکردم، خیلی حرف عظیمی است، یعنی ایشان حتی یک لحظه از عمر خود را نگذاشته حرام شود و همه آن را در مسیر عقل مصرف کرده است.

 

حتی در خواب هم می‌توان سلوک کرد

مکرر در مورد خواب صحبت کرده‌ایم، فرض کنیم تمام یک روز یک فرد در حال انجام کار خوب و عقلانی است، یعنی وظیفه‌ای را که بر عهده‌اش است به خوبی انجام می‌دهد و قبل از خواب نیز در بستر به ذکر خداوند می‌پردازد. بعد از اینکه از خواب برمی‌خیزد طبق احادیث سجده می‌رود و این ذکر را می‌گوید «الحمدلله الّذی احیانی بعد ما اماتنی و الیه النّشور» و سپس وضو می‌گیرد و بقیه کارهای خود را شروع می‌کند. با تمام این اوصاف مقداری که خوابیده را از دست داده است، مثلا ثلث یا ربع عمر خود را از دست می‌دهد اما در مورد بزرگان این‌گونه نبوده و آنها حتی در خواب خود به سمت حضرت حق سلوک می‌کردند.

 

داستانی از مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی

میرزا جواد ملکی تبریزی می‌فرمود در نجف با پیروی از دستورات استادم به جایی رسیده بودم که شبی نبود در خوابم اولیای خدا را نبینم و به محضرشان مشرف نشوم، یعنی ایشان در خواب هم زندگی می‌کردند. به عبارت بهتر برای انسان قوت یافته خواب نتیجه زندگی روزانه آنهاست و هر چه در روز زحمت می‌‌کشند، در شب نتیجه‌اش را می‌بینند.

 

داستانی از مرحوم شیخ مرتضی جاودان

مرحوم جدمان شیخ مرتضی جاودان می‌گفت هر شب سحرگاه ندایی مرا برای نماز شب بیدار می‌کرد، اما این ندا با عبارات مختلفی می‌رسید، گاهی مرتضی خطابم می‌کرد، گاهی شیخ مرتضی و گاهی آقا شیخ مرتضی، هنگامی که نگاه می‌کنم می‌بینم این خطاب‌ها بستگی به زحماتی دارد که در طول روز کشیده‌ام.
 

آدمی که گناه می‌کند احترام ندارد

اینکه شخصی را آقا خطاب کنند، یعنی آن شخص دارای احترام شده است و بارها گفته‌ایم که احترام ویژه شخصی است که گناه نمی‌کند و تمام عمر خود را در راه اطاعت حق خرج می‌کند.

 

با عقل می‌توان بهشت را خرید

در روایت آمده است عقل آن است که به وسیله آن خداوند رحمان عبادت می‌شود و با آن بهشت بدست می‌آید یعنی تنها بهای بهشت عقل است و همان‌طور که گفتیم این عقل به وسیله صفات خوبی که در جنود عقل قرار دارند بدست می‌آید و با آن می‌توان بهای بهشت را پرداخت اما بدست آوردن این صفات خوب نیز احتیاج به تمرین دارد، به عنوان مثال تمرین شجاعت باعث زیاد شدن آن و در نهایت بدست آوردن صفت و ملکه شجاعت می‌شود، در نتیجه انسان می‌تواند با عمری تمرین کردن صفات خوب بهای بهشت را بدست آورد.

 

عاقلان اصحاب بهشت و صاحب دارالسلام هستند

تعبیر قرآن در مورد افراد خوب این است که آنان اصحاب و یاران بهشت‌اند و در جای دیگر می‌فرماید دارالسلام مال چنین افرادی است. اگر صفات خوب در انسان آمد انسان می‌تواند به دارالسلام دست یابد و این دارالسلام طبق فرموده خداوند در همسایگی پروردگار است و همسایگی چنین فرد غنی و سرشاری باعث افزودگی همیشگی انسان است.

 

حضرت ابوالفضل (ع) تاجری که سود کرد

می‌توان از حضرت عباس (ع) به عنوان تاجری یاد کرد که در تجارت خود سود کرد. در روایت آمده است هنگامی که حضرت ابوالفضل (ع) نزد برادر خود آمد که برای میدان اذن بگیرد، عرض کرد، «بگذار بروم انتقام برادرانم را بگیرم». در اینجا به تعبیر بنده، امام حسین می‌فرماید «برادرانت را کنار بگذار و برو برای بچه‌های من آب بیاور»، یعنی به حضرت ابوالفضل می‌فرماید خودت را کنار بگذار و تنها خدا و ولی‌خدا را در نظر داشته باش. اگر حضرت ابوالفضل می‌توانست آب بیاورد، شاید رضایتی از این موضوع در دلش پدید می‌آمد اما همین که نتوانست آب بیاورد باعث شد به مرحله کمال‌النقطاع که در مناجات شعبانیه آمده است، برسد. اگر فردی به این مرحله رسید هر حاجتی نزد خدا داشته باشد رد نمی‌شود.

 

پایان پیام/

کد خبر 50402

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha