خبرگزاری شبستان: این نوشتار به شرح روایت کوتاهی از نبی مکرم اسلام توسط رهبر معظم انقلاب اشاره دارد که در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه خود آن را مطرح کردهاند و در پایان چند نکته مورد اشاره رهبر انقلاب، بیان شده است:
مقام معظم رهبری: «معنای مداراة النّاس این استکه؛ در معاشرتهای متعارف زندگی، انسان با افراد با مدارا رفتار کند. این مدارا گاهی به معنای اخلاقخوش و زباننرم است، گاهی به معنای اغماض از بعضی بدیهایی است که از آنها سر میزند» «فَبِما رحمة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم و لو کُنتُ فظّاً غَلِیظَ القَلب لَانفضُّوا مِن حَولِک» پس به سبب رحمتی از جانب خدا، با خلق مهربانی و خوشخویی میکردی و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از گِرد تو پراکنده میشدند.» (1)
در جمله ی نخستین از این آیه، مهربانی و نرمی پیامبر (ص) را مستند به رحمت خدا میکند که چون خداوند نسبت به بندگان، مهربان است تو را درباره ی آنان اینگونه نرم و مهربان قرار داده است و در جمله دوم تصریح میکند که اگر پیامبر (ص)، انسانی تندخو، خشن و سنگدل بود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند و مفهومش این است که ای پیامبر! اگر میبینی مردم از هر سو به تو روی آورده و پروانه وار گرد شمع وجود پاک و نورانی تو میگردند برای آن است که تو درست نقطه ی مقابل این صفاتی؛ دلرحم و مهربان هستی، با مردم نرمی و مدارا میکنی و در روابط اجتماعی، خشونت، غلظت و تندی نداری.
با نگاهی اجمالی به سیره نبی مکرم اسلام و اهل بیت (ع) در مییابیم که پیشوایان شیعه حتی برای یک لحظه هم در دوران زندگی، غلظت، تندی و خشونت بی مورد نداشته اند و رفتارشان بر پایه مدارا با مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان بوده است تا جایی که حتی به عیادت دشمنانشان نیز میرفتند. (2) فی الکافی عن النبی (ص): ثلاثٌ مَن لم تکُن فیه لم یتمَّ لهم عمل؛ وَرَعٌ یَحجُزه عن المَعاصی الله، و خلقٌ (یا خُلٌقً) یُداری بِهِ الناس، و حلمٌ یردُّ بِهِ جهل ُ الجاهل (یا یَرُدّ به جهلَ الجاهل). (3)
مومن بودن شرط رفتار ملاطفت آمیز نیست
سه خصلت است که اگر در کسی نباشد، کار او کامل نخواهد شد یا کار کامل و تمامی از او سر نخواهد زد. یعنی شرط کمال اعمال نیک و حسنات انسان در زندگی، وجود این سه خصلت است، مجموعه این سه خصلت موجب میشود که فعالیّت انسان، عمل انسان در طول زندگی، یک عمل کامل و تام باشد. 1- ورع داشته باشد، که این ورع موجب میشود انسان از معاصی الهی دوری کند. ورع حاجز و مانع از ارتکاب معصیّت میشود. این شرط اول است. 2- اخلاقی داشته باشد که با مردم به وسیله این اخلاق مدارا کند. مدارا کردن یعنی ملاطفت کردن، رفتار ملاطفت آمیز با مردم داشتن. آن طرف این رفتار ملاطفت آمیز هم لازم نیست مؤمن باشد، شرطش ایمان نیست، ناس است. با مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن، اعم از آن کسی که انسان او را لحاظ اعمال و رفتار میپسندد یا نمیپسندد، با همه مدارا کند. این مدارا منافات با امر به معروف و نهی از منکر ندارد. امر به معروف، مخصوص آدمهای بد نیست که انسان آنها را امر به معروف یا نهی از منکر کند، مربوط به همه است. بنابراین، مداراة الناس یک جنبه دیگر است، غیر از جنبه امر به معروف و نهی از منکر و غیر از جنبه تکبر با متکبر یا عدم انظلام (پذیرش ظلم) در مقابل ظالم. اینها با هم منافاتی ندارند. هر کدام یک مقوله ای است. معنای مداراة الناس این است که در معاشرتهای متعارف زندگی، انسان با افراد با مدارا رفتار کند. این مدارا گاهی به معنای اخلاق خوش و زبان نرم است، گاهی به معنای اغماض از بعضی بدیهایی است که از آنها سر میزند، مثلاً عملی را شما نمیپسندی از برادر دینی شما آن عمل یا آن مشی و رفتار ظاهر میشود. دو گونه میشود برخورد کرد: 1- برخورد خشن و تند؛ 2- برخورد ملاطفت آمیز. به دومی توصیه شده است، مدارا با آحاد مردم.
(سومین خصلتی که رسول گرامی اسلام فرمودند) حلم به معنای ظرفیّت و بردباری است. انسان روحاً دارای این ظرفیّت باشد که اگر بدی ای را دید از جا در نرود. حلم در مورد شادمانیها هم میآید. (4) انسان یک چیزی که مایه خوشبختی و خوشحالی اوست، اگر برای او پیش آمد از جا در نرود، حلم به این معناست. (5)
یکی از مهمترین فضایل پیامبر، اتصاف او به «رحمت» است
برخلاف تبلیغات دشمنان اسلام و رسول خدا (ص) که میکوشند از آن حضرت و دین اسلام چهره ای خشن معرفی کنند، یکی از مهمترین فضایل آن حضرت، اتصاف او به «رحمت» است. یکى از امتیازات اسلام بر سایر ادیان و مکاتب این است که به محبّت و همبستگى بین انسانها اهمیّت زیادى داده و سعى نموده تا بین آنان رابطه عاطفى قوى برقرار کند و زندگى و برخورد آنها همراه با مهر و عطوفت متقابل باشد. شاید یکى از حکمتهاى مهمى که همه انسانها از یک پدر و مادر متولد شدهاند همین باشد که انسانها نسبت به همدیگر احساس یگانگى، خویشاوندى و برادرى نمایند.
وقتی در دستورات و قوانین اسلام دقت کنیم مشاهده میکنیم آنچه که وجودش سبب ازدیاد محبّت و علاقه بین اقشار مختلف مردم بوده و هست، اسلام آن را به صورت واجب یا مستحب سفارش کرده و در مورد آن تأکید نموده است، مانند: «برخورد خوب با انسانها، نیکى به پدر و مادر، نیکى به فرزندان، برآوردن نیازهاى مردم و یارى آنها، معاشرت خوب با همسایگان، ضعیفان، بىسرپرستان، یتیمان و...» و آنچه را که موجب جدایى و از بین رفتن علاقه و ایجاد کینه و بدبینى مىشود، نهى کرده و مردم را از نزدیک شدن به آنها به شدت برحذر داشته است مانند: «تهمت، غیبت، دروغگویى، سخن چینى، نفاق و...»
راه رسیدن به جامعه ایده آل نبوی
رسول مکرم اسلام در این حدیث ارزشمند سه خصلت را برای انسانها بر میشمرند که اگر در کسی نباشد عمل آن انسان در طول زندگی عمل تام و کاملی نخواهد بود و به قول عامیانه یک جای کار او همیشه میلنگد! توجه به این نکات راه را برای ما روشن می کند و حجت را بر ما تمام؛ اول ورع است یعنی تا انسان به مرتبه دوری از معاصی نرسد و این ملکه در ذهن و رفتار او غالب نشود، نباید انتظار داشته باشد که با اعمال نیک مثل نماز، روزه، حج، صدقات و... به مراتب بالایی دست پیدا کند چراکه همه این اعمال شرط اثربخشی تامّش این است که ورع در وجود انسان نهادینه شده باشد.
دومین نکته مورد اشاره در این روایت، اخلاقی است که به وسیله آن با مردم مدارا کند. رهبری به سه نکته قابل تأمل در این بخش از روایت اشاره می کنند که توجه به آنها ما را در بهبود روابط اجتماعی و رسیدن به جامعه ایده آل مدّ نظر نبی مکرم اسلام، یاری میرساند.
نکته اول: «آن طرف این رفتار ملاطفت آمیز هم لازم نیست مؤمن باشد، شرطش ایمان نیست، ناس است. با مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن»
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: نباید افراد را به صرف هم عقیده نبودن طرد کرد و این جزو تعالیم شرع نیست. بسیار اهمیّت دارد که ما به مرتبه ای از اخلاق برسیم که در معاشرتهایمان با همه انسانها اعم از مؤمن و غیرمؤمن یکسان برخورد کنیم. گاهی حتی بر اثر دریافت نادرست مفاهیم دینی افرادی رفتار تبعیض آمیز، برخورد زننده و خشن و غیر ملاطفت آمیز را وظیفه و رفتار حسنه میپندارند. نمونه های آن در رفتار مسلمانان با اطرافیانشان گاهی مشاهده میشود.
گاهی وظایفمان را فراموش می کنیم
نکته دوم: «انسان اعم از آن کسی که انسان او را از لحاظ اعمال و رفتار میپسندد یا نمیپسندد. با همه مدارا کند.»
گاهی ما تصور میکنیم که حالا لازم نیست با همه ملاطفت و مهربانی داشته باشیم. اگر بر فرض رفتار شخصی را بنا به دلایلی نمیپسندیم با او کاری هم نداشته باشیم لذا وظایفمان را در قبال او فراموش میکنیم. اگر جایی خطایی از او دیدیم امر به معروف و نهی از منکر را کنار میگذاریم یا حقوق همسایگی یا همکاری را در قبال او ادا نمیکنیم و حال آنکه نه تنها باید این حقوق را در برابر همه آحاد افراد جامعه به جا آوریم بلکه باید رفتارمان با همه همراه با ملاطفت، محبت، مهربانی و خیرخواهی باشد.
بسیار اهمیّت دارد که ما به مرتبه ای از اخلاق برسیم که در معاشرتهایمان با همه انسانها اعم از مؤمن و غیرمؤمن یکسان برخورد کنیم. گاهی حتی بر اثر دریافت نادرست مفاهیم دینی، افرادی رفتار تبعیض آمیز، برخورد زننده و خشن و غیر ملاطفت آمیز را وظیفه و رفتار حسنه میپندارند.
نکتهی سوم و چهارم: «این مدارا منافات با امر به معروف و نهی از منکر ندارد. امر به معروف، مخصوص آدمهای بد نیست... مربوط به همه است. بنابراین، مداراة الناس یک جنبه دیگر است.»
مدارا منافاتی با امر به معروف ندارد
دو نکته در این کلام رهبر معظم انقلاب نهفته است: اول اینکه مدارا منافات با امر به معروف ندارد. مدارا با مردم نباید انسان را از سایر وظایف غافل کند بلکه مدارا و امر به معروف در عرض یکدیگر و هر کدام در جای خود لازم است. نباید مسایل را با هم مخلوط کرد. مدارا یک امر کلی است لیکن در مواردی استثنا هم میشود. به عنوان مثال در مقابل متکبر باید تکبر ورزید (6) یا در برابر ظالم نباید انظلام (ظلم پذیری) به خرج داد. (7)
امر به معروف مخصوص قشر خاصی نیست
نکته دیگر این بخش از کلام معظم له این است که باید توجه داشته باشیم بر خلاف آنچه اغلب میپندارند، امر به معروف و نهی از منکر مخصوص قشر خاصی از مردم یا به عبارت دیگر مخصوص انسانهای بد نیست. بلکه این تقسیم بندی از اساس غلط است زیرا به جز عده قلیلی از انسانها در طول تاریخ، بد به معنای تام و تمام و خوب به معنای کامل وجود ندارد. لذا این نوع تقسیم بندی صحیح نیست و وظیفه مؤمن این است که خطا و لغزش را در هر کجا و از هر شخصی مشاهده کرد تذکر دهد و در راه اصلاحش همت گمارد نه اینکه امر به معروف و نهی از منکر را مخصوص عده ای خاص بدانیم و خودمان را مبرا و مصون از اشتباه به حساب آوریم. با این طرز فکر بسیاری از کدورتها در جامعه از بین میرود و چهره زیبایی از دین به نمایش گذاشته میشود.
سومین خصلتی که در روایت نبوی به آن توصیه شده «حلم» است. «انسان روحاً دارای این ظرفیّت باشد که اگر بدیای را دید از جا در نرود.» در واقع داشتن ظرفیّت روحی برای تحمل بدیهای دیگران یکی از مصادیق مدارا با مردم است. هر چند حلم، مصادیق دیگری نیز دارد. اغماض و چشم پوشی در برابر خطای دیگران در کنار داشتن ظرفیّت روحی حلم باعث ایجاد جوّی عاری از درگیریهای بیهوده، بدگویی، کینه و بغض میشود. پایه های ایجاد جامعه اسلامی به معنای واقعی کلمه همین نکات ریز اخلاقی است که رهبر معظم انقلاب نیز به بهانه های مختلف به آن تأکید دارند ولی ما غالباً در نظریّات به دنبال آن میگردیم.
پی نوشتها:
1- آلعمران، آیهی 159
2- برخى بر این باورند که اندیشه مدارا نخستین بار در جریان رنسانس در جوامع غربى پدید آمده است. (بشیریه، 1377، 66-74) در حالى که مدارا و مسالمت با مخالفان در منابع معتبر اسلامى یعنى قرآن، سنت و سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) توصیه و سفارش شده و همراه با حدود و مرزهایى پذیرفته شده است. چنانچه روح مدارا و مسالمت در تعالیم اسلامى یکى از عوامل مؤثر در استقبال مردم از اسلام و گسترش سریع قلمرو آن است. تا آنجا که در صدر اسلام افراد نصرانى که در بیزانس به وسیله کلیساى رسمى مورد تعقیب واقع مىشدند در قلمرو مسلمین پناه مىجستند.
از طرفی نیز میبینیم تمامى سوره هاى قرآن با آیه شریفه رحمت «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز مىشوند که بیانگر رحمت، رأفت و بخشش است و این شعار از مهمترین نمادهاى آیین اسلام است که توصیه شده است هر کارى با آن آغاز گردد. به طور حتم جامعه اى که در آن رحمت، بخشش و مهربانى نهادینه شود و هر کارى با آن شروع شود جامعهاى سعادتمند و متکامل به شمار مىرود.
3- از کتاب الشافی، ص 559.
4- در آیه 23 سوره حدید آمده است: «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.» باید توجه داشت این بدان معنى نیست که انسان به مواهب الهى در این جهان پشت پا بزند یا از آنها بهره نگیرد، مهم این است که اسیر آن نگردد و آن را هدف و بهره اصلى خود نشمرد.
5- این بیانات در تاریخ 13/2/88 در ابتدای درس خارج فقه مقام معظم رهبری بیان شده است.
6- قال على (ع): التکبر على المتکبرین هو التواضع بعینه. حضرت على (ع) میفرمایند: «تکبر کردن با افراد متکبر، خود عین تواضع است.» (شرح ابن ابى الحدید، ج 20، کلمه 410، ص 298)
7- «انه لا تظلمون ولا تظلمون» (بقره /279) «نه ستم مىکنید و نه ستم مىپذیرید.»
«انظلام» یعنى تن به ظلم دادن، زیر بار ستم رفتن، که رسول خدا (ص) و اوصیاى او و پیروان حقیقی ایشان هرگز تن به ظلم ندادهاند. این امر را به روشنى در سراسر حیات نورانى رسول اکرم (ص) و اوصیاى گرامیش مشاهده مىکنیم. نه تنها پس از بعثت، بلکه پیش از بعثت نیز؛ آن حضرت هرگز زیر بار ستمى نرفت و تلاش کرد با روحیّه «انظلام» در جامعه برخورد کند و از مظلوم دفاع نماید و حق مظلوم را بستاند تا زمینه ظلم پذیرى رفع شود. نمونه برجسته این دوران، واقعه مشهور «حلف الفضول» است.
امروز در عالم، مکتب انظلام به دنبال آن است که زمینه ای برای نظام سلطه در افکار و اندیشه بشریّت فراهم کند تا این نظام به اهداف پلید خود دست یابد. برای نمونه تولیدات سینمای هالیوود بر اساس نگاهی است که میخواهد به ملتها القا کند چاره ای جز پذیرش ظلم و آقایی آنها ندارند. این هدف از راه ایجاد یأس در جامعه بشری دنبال میشود تا در پی آن، زمینه برای پذیرش نظام سلطه و تسلط بر جان، مال و منابع زیر زمینی کشورهای جهان آماده شود.
برگرفته از پایگاه تحلیلی برهان
پایان پیام/
نظر شما