به گزارش خبرنگار شبستان، محمدحسین رجبی دوانی، عضو هیئت علمی دانشگاه در برنامه تلویزیونی هنگام درنگ با اشاره به ریزشها و رویشها در حادثه عاشورا گفت: یکی از رویشهای تعجببرانگیز دو برادر در سپاه یزید بودند که از بدترین خوارج در زمان امیرالمؤمنین به شمار میآمدند. خوارج با بنیامیه هم مخالف بودند اما این بار در مقابل امام حسین قرار گرفته و قصد کشتن ایشان را داشتند. این دو برادر در ابتدا تحت تأثیر سخنان آتشین امام قرار نگرفتند اما با دیدن مظلومیت و تنهایی امام تکانی خوردند و گفتند ما پسر پیغمبر را رها نمیکنیم. سعد بن حارث و ابوالحتوس به سپاه امام درآمدند و رجز خواندند که به یاری حسین بن علی آمدهایم و از عمر بن سعد بیزاری میجوییم.
رجبی دوانی، ابوشعسا را از دیگر رویشها نامید که عواطفاش دگرگون شد و به امام پیوست و گفت: امام حسین از هر راهی برای هدایت دشمن استفاده می کرد اول از راه دینی وارد میشد و بعد از طریق تحریک عواطف سعی میکرد آنها را از جهنم نجات دهد.
وی ادامه داد: اینکه امام درخواست آب میکند و در لحظات آخر میگوید غیرت داشته باشید صرفا تعالیم دینی نبود، ایشان خودش را در صبح عاشورا معرفی کرد که آیا من پسر پیغمبر خدا نیستم، آیا مالی بردهام که باید با من برخورد شود، آیا خونی ریختهام که مستحق قصاص باشم، همه به سلامت نفس و پاکی امام را میشناختند و قبول داشتند، تنها عیبی که میگرفتند این بود که اتحاد مسلمانان را به هم زده و اختلاف ایجاد کرده است. آنها میدانستند امام از هر کس بر حفظ دین اولی هستند.
رجبی به دعوت شخصی امام از بعضی افراد و عدم پذیرش آنان جز زهیر اشاره کرد و اظهار داشت: بعضی مانند عبدالله بن عمر همراهی نکردن با امام حسین را توجیه کردند و با اینکه بر حقانیت امام آگاهی داشت با چشمانی گریان از امام وداع کرد و حضرت را نصیحت و از انجام عملش نهی کرد. امام برای اینکه او را هم تا حدی نجات داده باشد به او میفرماید پس تا میتوانی از من دور شو چرا که هر کس صدای استغاثه مرا بشنود و یاری نکند به عذاب سختی دچار خواهد شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شخصیت محمد بن حنفیه برادر امام حسین را یادآور شد و افزود: نقل شده است که خود امام حسین به محمد بن حنفیه وصیت کرد در مدینه بماند و اخبارش را به امام اطلاع بدهد اما در تاریخ شواهدی که اخبار به سمت امام رفته باشد، نیست. دلیل دیگری که در تاریخ برای عدم حضور محمد بن حنفیه آمده است دستان فلجاش بوده که نتوانسته در کربلا امام را همراهی کند.
وی این دلیل را توجیه خواند و تصریح کرد: امام برای جنگ نرفته بود، موقعیت ایجاب کرد که بجنگد حتی اگر برای جنگ هم میرفت نباید امام را که در خانه خدا هم امنیت ندارد تنها میگذاشتند.
به اعتقاد وی این افراد نسبت به امامت و ولایت، معرفت و شناخت نداشتند، به همین دلیل در لحظه حساس از تصمیمگیری درست بازماندند. بنیهاشم در آغاز امامت امیرالمومنین اعتقاد داشتند که خلافت برای حضرت علی (ع) است. اینها از خویشان بودند و با اینکه نسبت به بقیه اولی در همراهی امام بودند ایشان را رها کردند.
رجبی دوانی ادامه داد: امام در مدینه با خطر مواجه است، به مکه میرود و خانوادهاش را هم با خود میبرد، کسانی که معتقدند امام واجبالاطاعه است باید به دنبال امام بروند افرادی همچون ابن عباس و محمد بن حنفیه با ایشان در مکه بودند ولی همراه نشدند.
وی اشاره به بیعت ابن عباس با یزید و پشیمانی او بعد از حادثه عاشورا کرد که فایدهای نداشت و در مورد ابن حنفیه گفت: از امام صادق (ع) در مورد تخلف محمد بن حنفیه و همراهی نکردن با امام حسین پرسیدند که ایشان فرمودند چیزی میگویم تا روشن شوی و دیگر سؤال نکنی، امام در هنگام ترک مدینه نامهای به بنیهاشم نوشت و فرمود هر کس با من در این مسیر حرکت کند کشته خواهد شد و هر کس نیاید روی فتح و رستگاری را نخواهد دید.
وی با بیان اینکه مردم آن زمان امام را درک کرده بودند و بخصوص از بنیهاشم انتظار همراهی میرفت، ذکر کرد: درست است که شیعه در اعصار بعدی شکل گرفت اما از امثال ابن عباس که شاگرد حضرت علی است و خبرهای غیبی از امیرالمؤمنین شنیده است انتظار میرود امام زمان خود را یاری کند.
محمدحسین رجبی دوانی یکی از سنتهای بزرگ الهی را امتحانات و اطلاعات برای همه دانست و اضافه کرد: چه بسا که از اولیای خدا مورد امتحان قرار بگیرند اما سربلند بیرون نیایند مانند حضرت آدم که با شجره طیبه امتحان شد اما آنطور که خدا میخواست سربلند بیرون نیامد. قیام امام حسین یک امتحان بزرگ برای همه و برای خود امام بود. عدهای در آنجا به خاطر نداشتن بصیرت بد عمل کردند حتی خویشان و شاگردان به دلیل نداشتن بصیرت وارد نشدند و امام را یاری نکردند اما در امتحانات ممکن است آدمهایی مثل زهیر و ابوشعسا بتوانند به عزت برسند و لحظه حساس را از دست ندهند.
وی با تأکید بر اینکه مختار در زمان حادثه کربلا در زندان بوده است، اظهار کرد: یک نقل در تاریخ عامه است که در تاریخ شیعه نیست و گفتهاند مختار به عموی خود پیشنهاد میکند امام حسن را به معاویه تحویل بدهد ولی برخی استناد میکنند که برای امتحان عموی خود این حرف را زدهاند وگرنه معنا ندارد کسی که جایگاه امامان را با قیام خود تثبیت کرده امام حسن را تحویل دشمن بدهد. در مورد واقعه کربلا هم آمده است که قبل از این حادثه ایشان به زندان افتاده بود و بعد از تمام شدن حادثه کربلا آزاد شد و برای مختار این عذر پذیرفته شده است و اینکه آیا اگر در زندان نبود امام را یاری میکرد یا نه ما نمیتوانیم اینجا بر سر چیزی که اتفاق نیفتاده بحث کنیم.
رجبی دوانی مشکل افرادی که نتوانستهاند حق را از باطل تشخیص بدهند محرومیت جامعه از حکومت اولیای حق که باید رهبری را به عهده میگرفتند، دانست و تصریح کرد: اینها تحت تربیت کسانی قرار گرفته بودند که این لباس رهبری برایشان دوخته نشده بود. اگر میبینیم مردم به جهاد میروند به خاطر این است که با همان دید جاهلیت نگاه میکنند که غنیمت ببرند نه آنکه در زمان پیامبر بود و به جهاد میرفتند که یا پیروز شوند و یا به شهادت برسند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اشاره به انقلاب جمهوری اسلامی ایران کرد و اظهار داشت: وقتی مردم به شناخت رسیدند با دم مسیحای امام خمینی تغییر کردند و توانستند انقلاب به پا کنند.
وی با بیان اینکه معاویه برای به خلافت رسیدن یزید به خواص رشوه داد، گفت: وقتی که معاویه با دادن رشوه خواص را مجاب کرد توانست از طریق آنها بر روی عوام تأثیر بگذارد تا خلافت یزید را بپذیرد.
پایان پیام/
نظر شما