«میثم علیان»
اشاره: از آنجا که روح الله (ره) گفت: این محرم و صفر است که اسلام را نگاه داشته است باید هر سال در دهه ی محرم به بازخوانی عبرتهای عاشورا پرداخت اسلها پیش در تلاویو همایشی چند روزه برپا شد و صهیونیست ها تمامی مستشرقان و اسلام شناسان دنیا را فرا خواندند تا درباره ی ماهیت انقلاب اسلامی و مذهب مترقی تشیع به مداقه بنشینند حاصل این همه هزینه یک جمله شد: شیعه به نهضت سرخ حسینی و قیام سبز مهدوی زنده است و باید گفت واقعاً این یک جمله را درست فهمیدند.
این مقاله می کوشد با نگاهی گذار به تاریخ صدر اسلام و قیام حسین بن علی (ع) بر پاره ای عبرتهای عاشورا تامل کند، باشد زمینه ساز انقلاب مهدوی، انشاءالله.
دقیقا 1281 سال است که مراسم سوگواری سید شهیدان و سرور آزادیخواهان عالم، اباعبدالله الحسین (ع) در پهنه ی گیتی سایه انداخته است 1281 سال است که عاشقان تعالی بشر، دوستداران حقوق بشر، آزادیخواهان عالم و مستضعفین ارض خدا؛ سالگرد واقعه ی عظیم کرب و البلاء را با اشکهایشان معنا می کنند و 1281 سال است که حسین بن علی (ع) شهید راه تشکیل حکومت الله، توسط یزید بن معاویه (لعنت الله علیه) و یزیدیان پیام مبارزه ی خود را به مبداء تاریخ مبدل گردانیده است.
و دقیقاً 1082 سال است که عاشقان تشکیل دولت کریمه روزها و روزها را به انتظار می نشینند تا شاید این جمعه اشان جمعه ی موعود خداوند متعال باشد تقریباً 56264 جمعه است که می آید و می رود اما هنوز مهدی فاطمه (عج) نیامده است و هنزو تمام شیعیان و همه ی آزادیخواهان و مستضعفین عالم منتظر قیام موعود اند.
گویند وقتی جناب مسلم بن عقیل (ع) سفیر اباعبدالله الحسین (ع) در کوفه برای آزادی هانی بن عروه دست به تحصنی 4000 نفره زد به جارچیانش سپرد شیعیان آل علی را با شعار یا منصور، امت ای یاری شده بکش ندا دهند و باز گویند وقتی موعود ادیان از کعبه خروج خود را به منظور پیروزی حکومت الله بر زمین آغاز می کند 313 تن ژنرال هایش و 10000 نفر اصحابی که خود را به هر قیمتی به مکه ی مکرمه رسانده اند بعد از شنیدن خطابه ی مفصل حضرتش دور آن جناب عزیز حلقه می زنند و کعبه را به محاصره درمی آورند و فریاد می زنند یا منصور، امت. براستی از آن منصور تا این منصور چه تفسیرهایی خواهد نشست؟
وقتی پیامبر خاتمین (ص) در صحرای غدیر در آخرین روز حجه الوداع اعلام نمود که من کنت مولاه، فهذا علی مولاه در حقیقت امام جانشین خویش را بر مردم، رسماً ظاهر نمودند در کتاب اسرار آل محمد (ص) که به دست سلیم بن قیص به رشته ی تحریر درآمده است روایتی ذیل این ماجرا آمده است به این مضمون که وقتی رسو الله (ص) چنین کرد؛ ابلیس تمامی اجنه و فرزندان شیطان خویش را جمع نمود و نعره برآورد که آنچه نباید می شد، شد و این قوم را مادامی که علی است امام، نمی توان گمراه نمود سپس به جملگی یارانش وعده داد بمانید تا ببینید چطور این امامت را از آل علی خارج خواهم نمود پس در سقیفه ی بنی ساعد اولین کسی که با ابوبکر (لعنت الله علیه) بیعت نمود، پیرمردی بود کریه المنظر که کس او را نشناخت و باز سلیم بن قیص از لسان معصوم گزارش می دهد که او همو ابلیس بوده است بیراه نیست که دین محمد (ص) جزء با امامت حیدر کرار کامل نگردد.
چریکهای پشیمان افیون امتها
تاریخ گواه می دهد که وقتی کوفیان به 18000 نامه که گاهاً هر نامه دارای چند امضاء بود، حضرت سیدالشهدا را برای بیعت فرا می خواندند؛ متن نامه ها را می شد به دو دسته تقسیم نمود دسته ی اول کسانی بودند که به پسر فاطمه (س) نوشتند: ما حاضرین از جنابعالی در کوفه یا هر جای دیگری که خودشان می دانند دفاع نماییم لیکن دسته ی دوم کسانی بودند که اسم همچون محمدبن اشعث هم در همی یافت می شد؛ پس آنان اینطور نوشتند که تو بیا کوفه که حکومت شام به ضعف گراییده، تو بیا و حکومت کن با مداقه ی در نص صریح نامه ها می توان نویسندگان نامه را به دو گروه تقسیم نمود گروه اول که شیعیان واقعی حضرتش بودند و به چیزی نمی اندیشیدند جزء همراهی دین خدا و پیروی محض از امام زمان و گروه دوم کسانی که شامل چریکهای پشیمان می شدند.
با توجه به تاریخ مکشوفه خواهد شد که گروه اول سودایی جزء حفظ امامشان و حکمفرمایی حکم ولی نداشتند اما گروه دوم انقلابیون پشیمانی بودند که به زعم خویش بعد از رصد شطرنج سیاسی وقت بدین نتیجه رسیده بودند چنانچه فرزند علی (ع) بیاید و حکومت را با کمک آنها به دست گیرد؛ اینها هم به آلاف و علوفی می رسند و از این قبل به وزارت و صدرات خواهند رسید این ملعونین همان هایند که تا دیدند هوا پس است به چاره اندیشی زنان حرامیشان به زودی دست سفیر حسین را در پوست گردو گذاشتند و عطای حکومت علوی را به لقایش بخشیدند راوی گوید چون مسلم بن عقیل (ع) جارچیانش را خواست حدود 4000 نفر از آن 18000 نفر فقط در خانه ی هانی بن عروه و خانه های اطرافش مجتمع شدند و سپس گوید همینکه عزم میدان کردند، فوج فوج به اصرار زنان و مادرانشان با این ادله که اگر تو نباشی اینه همه یار آمده و چیزی نمی شود و چقدر جنگ علی کم بود که برویم پشت سرش، خسته شدیم؛ گفتیم حسین می آید نانمان تو روغن می شود مگر نشنیده ای سپاه شام تا دو روز دیگر دروازه های کوفه را با خاک یکسان می کنند و ... دست از حمایت نائب امام زمانشان برداشتند.
ولی شد آنچه نباید می شد، مسلم شهید گشت و سر حق به نیزه ها رفت و نوامیس الهی دچار دهشتناک ترین اهانات شدند و امت اسلام از آن روز تا به این روز در سر و کله ی خود می زند که اگر مثلاً مزهجیان برای نجات هانی چنان می کردند چنین نمی شد یا اگر تحصن مسلم به پیروزی می گرایید چنین نمی شد، یا اگر عبدالله بن عمر وابن عباس و عبدالله بن زبیر و ... مردم را از دور امام حسین (ع) پراکنده نمی کردند چنین نمی شد و یا اگر مردم کمی بصیرت داشتند چه و چه نمی شد.
خواص خائن؛ قتله ی عزیز زهرا
چنانچه واضح می نماید در زمان های نه چندان دور از آنجا که تکنولوژی ارتباطات و علم رسانه چنان که امروز پیشروف ننموده است بر زندگی مردم سلطه و سریان نداشته؛ حوزه ی ارتباطات و انتقال پیام و داده مخصوصاً از سنج اجتماعی و مرتبط با حکومت و مردم آن در حیطه ی قبایل و گروه های اجتماعی خلاصه می شده است از این حیث سازوکار رابطه ی مردم با امام خویش و درک اوامر و نواهی آن هزیزان از طریق الگوی عوام، خواص و امام، میسر می گشت در این الگوی بدون و ناکارآمد که به اقتضای زمانه و جبر روزگار مورد استعمال بوده است خواص شامل سران قبایل، رزمندگان مشهور زمان، اصحاب پیامبر، اشراف ملل و در یک کلام موثرترین و ذی نفوذان وقت می شده است در این الگو خواص به مثابه حلقه ی اول ارتباطی با نقطه ی مرکزی وحدت و هدایت امام و ولی زمان وظیفه داشتند آنچه از ولی صادر می شود را به عوام یعنی حلقه های بعدی است منتقل کنند. (نمودار 1)
گویند وقتی جناب مسلم پسر عم حسین بن علی (ع) وارد کوفه شد به سه دلیل مجبور به انتخاب الگوی عوام، خواص و امام شد؛ آنهم از جنس مخفی و با رعایت اصول امنیتی – اطلاعاتی و آن سه دلیل عبارتند از: اولا آنکه محیط کاملاً امنیتی – اطلاعاتی توسط پسر مرجانه (لعنت الله علیه) در کفوه حاکم شده بود ثانیاً اینکه بدلیل دوری حضرت مسلم بن عقیل از دیار کوفه ایشان اطلاع دقیقی از شرایط اجتماعی حاکم بر کوفه من جمله رجال کوفه نداشتند ثالثاً اینکه ارتباط مستقیم با حداقل 18000 نفر امری مشخصاً غیرمنطقی می نماید پس به روایتی آن جناب منزل هانی بن عروه را به عنوان سرپل ارتباطی با شیعیان برگزید.
اوضاع بدین منوال می گذشت تا اینکه عبیدالله بن زیاد (فضاعف علیه العنه) با اتخاذ شیوه ای جاسوسی به حلقه ی اول یاران مسلم دست یافت و سپس محل اختفای آن حضرت را یافت پس هانی را به دارالعماره خواند و جلب هانی باعث گردید مسلم راهی جز تحصن و خروج نداشته باشد، چرا که اصولاً ایشان دارای سر پل ارتباطی دیگری نبودند و نیز حتی به جغرافیای کوفه هم آشنا نبودند این ماجرای تاریخی نشان می دهد که تاثیر خواص در آن دوره تا چه حد بالا بوده است.
تاریخ گواه می دهد که اگر نبود تعلل، بی بصیرتی و دنیاپرستی و تعلقات دنیوی خواص آن دوره ی صدر اسلام، قیام امام حسن (ع) حتی از جنبه ی دنیوی و ظاهری قضیه هم به نتیجه ی سریع می رسید و دیگر احتیاجی نبود 1400 سال بگذرد تا خمینی کبیر (ره) با مردانی از جنس پاره های آهن از ارض قم بر دنیای اموی غرب خروج کند و همان سال های ابتدایی هجرت حضرت رسول (ص) شاهد حکومت ولی الهی بر مسلمین می توان بود اگر به ذی نفوذان آن دوره ی اسلام بنگریم به نامهایی چون عبدالله بن عمر (آقازاده ی خلیفه دوم که ظاهراً از شیعیان و محبین آل الله بود)، عبدالله بن زبیر (آقازاده ی زبیر که در معصومین وصفش گویند عامل انحطاط پدر همو بوده یا اینکه گویند ظلم او به آل علی و شیعیانشان اگر بیشتر از بنی امیه نبوده باشد کمتر نبوده است) ابواسحاق مختار ابوعبید ثقفی فرزند فاتح کبیر قسمت اعظمی از ایران و از اشرافزادگان و ملاکین بزرگ آن روزگار که رشادت های بسیاری در معیت حضرت امیرالمومنین (ع) از او گزارش شده است، سلیمان بن صرد خزایی که در زمان امامان همواره به دلیل احساس شخوخیت برای خود دچار تزلزل های فراوان شد از جمله رشادت در جنگ صفین و عدم حضور در جنگ جمل و به کار بردن توهین های صخف به حضرت مجتبی (ع) به بهانه ی صلح استراتژیک به معاویه ی ملعون، میثم تمار کسی که گویند حضرت امیر (ع) تا شهادتش را به دستش داده بود و شیرمردی که در زندان ابن زیاد ملعون هم خاموش ننشست، هانی بن عروه از سرداران بزرگ حضرت امیر (ع) و بزرگ خاندان مزهج، عمر بن سعد ابی وقاص فرزند سعد بن ابی وقاص از فاتحان ایران و یکی از شیوخ بنام کوفه، شمر بن ذی الجوشن از سرداران دوره ی حضرت علی (ع) و از فرماندهان بارز خوارج و ... بر خواهیم خورد جملگی این افراد دارای یک مشخصه ی اساسی هستند: اینها یا به کل پیرو واقعی حسین بن علی (ع) هستند یا اینکه شیعه ی ایشان نیستند و به بهانه های مختلف از پیروی اباعبدالله (ع) طفره می روند.
گروه دوم گاهی به امام حسین (ع) نصیحت می کنند که مگر نمی دانی کوفی وفا ندارد یا گاهی می گویند به کوههای اطراف مکه و مدینه برو و دست به جنگ چریکی بزن، یا گویند فعلاً با یزید بیعت کن و سپس به یارگیری بپرداز، یا نامه می نویسند که تو بیا یا نیا یا چنان بکن و چنان نکن در کل باید گفت اینان به هر دلیل خیال می کنند در ولی خدا جهلی هست که باید بدو مشاوره ی سیاسی اجتماعی و حتی دینی دهند اما گروه اول همیشه در محضر حضرت دوست می نشینند و می گویند من چه کنم؟ از امام همیشه می پرسند نظر شما چیست؟ به طور مثال هیچگاه در تاریخ نداریم میثم تمار یا مثلاً حبیب بن مظاهر به حضرت سیدالشهداء نامه بنویسند که تو بیا یا نیا. چرا که می دانند ولی خدا خود می داند باید چه کند اینان حداکثر می گویند ما مطیع تو هستیم پس درکل تفاوت اساسی این دو گروه در تبعیت محض و عدم تبعیت و قائل به شیخوخیت برای خود است.
لذا چنانچه کسانی چون عبدالله بن عمر و سلیمان بن صرد خزایی امام و سفیرش را معطل حکم های خود نمی کردند امروز شیعه داغ دار نبود و همیشه یک فرق اساسی بین مختار، سلیمان و با میثم و عباس بن علی (ع) هست اولی خونش برای بصیرت تاریخ و ادامه ی راه حسین (ع) کارگر نیفتاد حتی اگر هزارها بکشند و 4000 نفرشان بمیرد ولی دومی ها در طول تاریخ و ما بعد تاریخ چون ماه منیر خمینی (ره) و متوسلیان سازند حتی اگر فقط 72 نفر باشند و تعداد بسیاری از دشمن نکشند.
الگوی فوق الذکر ازآنجا که ممکن بود خواص دچار لغزش های دنیوی، ایمانی و بصیرتی شوند مریض به نظر می آید چرا که گاهاً این خواص که قرار بوده به عنوان پل ارتباطی عمل کنند خود جای ولی نشسته و گروه عظیمی از مسلمین را مستغرق می نمودند لذا امروزه به یمن حضور دستگاه های پیشرفته ی غربساز مانند تلویزیون، اینترنت، مخابرات و ... آنچه از ولی امت صادر می شود در کمترین زمانی امکان بروز و انتقال به تمامی اقشار اجتماع مسلمین را دارد.
چنانچه با رادیویی جیبی می توان به کسوت کشاورزی بر سرزمین چغندر قند فرمایشان امام مسلمین را شنید و می توان در کسوت یک نماینده ی مجلس و با استفاده از اینترنت در ناف تهران ینز همان فرمایشات را استماع نمود لکن الگوی جدید نیز دارای آفاتی است که باید بدان پرداخت.
در سازوکار ارتباطی امروز امت و امام خواص به منزله ی موثرترین اجتماع در کسوت های مختلف فقط می توانند در تبیین یا تخریب اوامر و نواهی امام مشارکت مساعی نمایند و آن هم با روش های گوناگون از نامه ی سرگشاده گرفته تا تفسیر به رای و ایجاد اغتشاش و زیرکانه ترین حالت که سکوت است.
مشق کربلا باید کرد
واقعیت آن است که شیعه خسته شد از این همه اگر و شاید و مگر، واقعیت آن است که معصوم گفت مهدی (عج) ما ظهور نمی کند مگر وقتی استخوان های منتظران از شدت انتظار بپوسد، و واقعیت این است که شیعه خسته شده است از بس دچار فتن گوناگون شده است واقعیت آن است که شیعه می خواهد مهدی آل علی همین جمعه ظهور کند و فریاد یا منصور امت بر پیکر مستکبرین و مشرکین عالم لرزه اندازد.
چنانچه در ترایخ تورق نمود مشخص خواهد شد کوفه و بصره به عنوان دو مرکز نظامی التاسیس همواره شامل انقلابیون آن روز امت اسلام بوده است اگر قرار بوده کسانی بر پای بیعت با حیدر کرار (ع) بایستند درابتدای امر یا کوفی بودند یا بصره ای اگر قرار بود یزید کسانی را اول از همه سرکوب کند یا کوفی بوده آن دیا بصره ای.
اگر قرار بوده فقط از یک شهر 18000 نامه به عزیز زهرا ارسال گردد حتماً کوفی بوده است اگر قرار بود کسی پای منبر ابن مرجانه چون شیری غران بر آن حرامی به دلیل اهانت به حضرت علی (ع) بشورد فقط میثم بوده که کوفی است پس در یک نگاه باید گفت کوفه و بصره شهر انقلابیونی بود که به دلیل های متعدد از جمله زن بارگی، دنیاپرستی، تعلق به خانواده و حب جاه و مقام از انقلابی گری اسلامی پشیمان شده بودند و اگر انقلابی می جستند از پی اش عافیت می طلبیدند این شد که امام سوم شیعیان یک علی اصغر (ع) برای دنیای اسلام باقی گذاشت.
امروز اگر به شیعه گفتند دو مشق از کربلا کن باید دو چیز را حتماً بگوید.
اول بگوید من انقلابیم که دنبال عافیت نیستم می خواهم انقلاب اسلامی و انقلاب مهدوی کنم نه برای آنکه هر ماه حقوقی از بیت المال بکنم و در آغوش خانواده لم دهم تا فکر کنم کی زانیا می خرم بلکه می خواهم انقلاب اسلامی کنم تا جمهوری اسلامی مقدمه ظهور بقیه الله الاعظم (عج) شود و من در فتنه ی سال 88 زیرپای نوبورژواهای سعادت آبادنشین تهران له شوم و شهید شوم و کسی اسمم را هم نیاورد من انقلابیم که می خواهم سالها در رکاب مهدی آل علی بجنگم و چنان خون بریزم از مستکبرین و مشرکین عالم که گویند آیا این مهدی واقعاً فرزند فاطمه (س) است.
بگوید انقلابیم که وقتی بپرسند اگر حجت الاسلام خدا ظهور کرد و سپاه سیدخراسانی را ضمیمه ی لشگر خود کرد تو چه کاره می شوی؟ جواب بدهد من هر جا مهدی (عج) بگوید می روم نه اینکه بگوید مگر سپاه مهدی (عج) تایپیست و نیروی ستادی نمی خواهد؟
نظر شما