به گزارش خبرنگار شبستان، نشست تخصصی راهکارهای قرآن کریم در امر تعلیم و تربیت، به همت موسسه فرهنگی صابره(س) با سخنرانی دکتر مرتضی زاهدی، رییس این موسسه در بخش علوم انسانی نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، برگزار شد.
وی با بیان اینکه علوم انسانی نقش اساسی در معرفت بشری دارد، اظهار داشت: این تاثیر به قدری است که حتی جهت دیگر علوم را مشخص می کند و در نتیجه دیگر علوم را یا هدایت و یا منحرف می کند.
رئیس موسسه صابره (س) در این باره به علم روان شناسی مثال زد و گفت: روان شناسی غربی ویروسی در آن است که هم خدماتی به علوم دیگر داشته و هم ضربه های سنگینی به بشر و انسانیت زده است.
وی بر این باور بود که روان شناسی ابتدا چنان خوش نما وارد می شود که همه را جذب می کند، اما بعدا چنان ضربه هایی می زند که همه زندگی و سعادت آدمی را تحت تاثیر قرار داده و باعث سقوط انسان می شود و حتی قوه فکر آدمی را دچار آسیب می کند.
دکتر زاهدی با این ادعا که روان شناسی مبتنی بر شناخت ذهن بوده و تمام فعالیت ها و مطالعات آن درباره توانایی ها و اجزای ذهن است، گفت: روان شناسی صرفا به همین امور مادی مبتنی شده است.
وی در مقابل به روانشناس اسلامی اشاره کرد و گفت: اما در اسلام علمی تحت عنوان علم النفس بوده و باب "من عرف نفسه فقد عرفه ربه"، بر این علم سایه افکنده است و به گونه تمام و کمال انسان را مورد شناسایی قرار می دهد.
دکتر زاهدی با این باور که روانشناسی غربی یا دارد کاربرد های ذهنی را بررسی می کند و یا آنچه را که ذهن نمی شناسد، به چالش می کشاند، ادامه داد: اما اساس علم النفس مبتنی بر علم ملکوتی است.
وی با تاکید بر اینکه شان زمینی و عالم ناسوتی عقل، همین ذهن است که روان شناسان هم بر این مطلب اذعان دارند، اظهار داشت: اما شان ملکوتی آن را روان شناسان نه می فهمند و نه قبول دارند.
دکتر زاهدی معتقد بود که علم النفس اسلامی، شان ملکوتی دارد و خود اسلام حتی از ذهن شناخت هایی دارد که این فهم را روان شناسان هم ندارند.
وی این شان ناسوتی را مانند جنینی می دانست که نسبت به عقل ملکوتی بسیار عقب افتاده است و با این همه روان شناسی تمام دستگاه شناخت انسان را صرفا بر همین ذهن مبتنی می کند.
دکتر زاهدی با بیان اینکه روان شناسی غربی هر چه حرف بزند به اسرار درونی انسان نمی تواند راه بیابد، گفت: این امر بدین خاطر است که این ها تمام دستگاه ادراکات انسان را محدود به ذهن می دانند، ذهن هم که به درون انسان و اسرار آن راهی ندارد.
وی در همین باره افزود: فروید هیچ مطلب یقینی و محکمی درباره چیستی ضمیر ناخودآگاه ندارد و نمی تواند از این سر دورنی انسان خبر دهد. این ها رفتاری را از درون انسان می بینند و نمی توانند آن را انکار کنند، اما در تشخیص آن هم ناتوانند.
دکتر زاهدی بر این باور است که علم النفس اسلامی دقیقا انسان را به درون خودش رسانده و اسرار را برای او باز می کند و می گوید که این غرایز زیستی انسان با نیروهای ذهنی و قلبی او آمیخته می شوند و برایش تعیین تکلیف می کنند.
وی با بیان اینکه در اینجا انسان به غرایز زیستی توجه می کند و به دنبال دنیا می رود و دنیازده می شود، ادامه داد: در نتیجه نیروهای ذهنی و روحی هم حتی به کمک غرایز زیستی می آیند و اگر انسان آن ها را کنترل نکند، باعث سقوط او می شوند.
دکتر زاهدی در همین باره افزود: اگر داری حسودی می کنی، دلیل این در غرایز زیستی است که باید جلوی فشار آن ها گرفته شود. این نسخه هایی است که علم النفس اسلامی انسان را رهنمون خواهد کرد.
وی بر این باور بود که مشکل مکاتب دیگر این است که صرفا طریق رسیدن به راه و هدف را مشخص می کنند، اما نمی توانند اصل راه و هدف را تعیین کنند و این بدین دلیل است که اصلا شناختی از غایات انسان ندارند.
دکتر زاهدی در مقابل، آموزه های روان شناسی اسلامی را طرح کرد و گفت: علم النفس معتقد است که انگیزه آدمی از غرایز زیستی آغاز می شود و این غرایز زیستی از ودایع الاهی اند، اما باید مراقب آن ها بود.
وی در همین باره افزود: اگر جلوی آن را کسی رها کند و آن ها را آزاد بگذارد، هیچ عزت و شرافتی را برای انسان باقی نخواهد گذشت، چرا که امام علی(ع) می فرمایند: وقتی که طمع حمله کند، انسان به بیماری حرص مبتلا خواهد شد و حرص انسان را هلاک می کند.
دکتر زاهدی با اشاره به اینکه در این جایگاه انسان باید عیاری و ملاکی را بر اساس عقل ملکوتی در مقابل خود بگذارد، اظهار داشت: در نتیجه انسان باید غرایز زیستی خود را بر اساس آن عیار و ملاک تنظیم کند.
وی روان شناسی غربی را بی اطلاع از دستگاه ادراکات عالی انسان می دانست و گفت علم النفس می گوید که انسان علاوه بر ذهن، دستگاه ادراکات دیگری هم دارد.
دکتر زاهدی در همین باره گفت: این عدم آشنایی با دستگاه ادارکات عالی است که گاهی سبب قتل ها، تنفر ها و سقوط های فراوانی در جامعه می شود.
وی درباره این مطلب افزود: چون ذهن قوه ای است که صرفا بواسطه حواس پنج گانه اطلاعات خود را دریافت می کند. اما ادراکات عالی انسانی که یکی از آن ها قلب است، ادراکات ذهن را تصحیح و غلط ها را گوشزد می کند.
دکتر زاهدی معتقد بود که اگر دانش پوچی مبتنی بر ادراکات عالیه انسان بود، آرای او، اینگونه بیان نمی شد و شکل نمی گرفت.
وی با اشاره به اینکه قلب، برخی از ادراکات را تعیین می کند و در این صورت هیچ شبهه دیگری نمی تواند روی این یقین بیاید و این مبنای دانش می شود، گفت: اما در روان شناسی غربی، یقین را دست نیافتنی می دانند و اصلا مثالی از یقین نمی یابند.
پایان پیام/
نظر شما