به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و استاد دانشگاه تهران، در دومین همایش در محضر شیخ الرییس، که با عنوان "عشق در اندیشه بوعلی سینا" برگزار شد، به تبیین شخصیت این شخصیت سترگ ایران و اسلام پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه ابن سینا هر چند شاعر حرفه ای نیست، اما گاهی هم شعر گفته است، با خواندن یک رباعی از ابن سینا، بیت اول آن را موضوع سخنرانی خود در این جلسه قرار داد.
مولف کتاب "قواعد کلی فلسفی در فلسفهٔ اسلامی" با طرح این بیت "دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت / یک موی ندانست ولی موی شکافت"، اظهار داشت: باید دید مراد ابن سینا از "این بادیه" چیست؟ این بادیه کجاست؟
دکتر دینانی مدعی شد که مراد ابن سینا از این بادیه، همین جهان و همین زندگی منهای تفکر است. دینانی در این باره افزود: اگر تفکر را از جامعه بگیریم، چه چیزی باقی می ماند؟ جامعه منهای تفکر، هر چند تمام لذائذ و خوشی ها هم در زندگی باشد، چیزی جز برهوت و بیابانی بی آب و علف نیست.
مولف کتاب "جود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی" با تمثیل آوردن زندگی حیوانات در مقابل زندگی انسان بدون فکر، ادامه داد: من می خواهم ادعایی بالاتر از این داشته باشم و می گویم که اگر در بهشت هم معرفت نباشد و صرف خوردن و خوابیدن بگذرد، آن هم بادیه ای دیگر است.
وی بر این باور است که عالم منهای معرفت بیابان است و اگر تفکر نبود، طبیعت هم حتی طبیعت نمی شد؛ چرا که طبیعت نتیجه و تجسم خرد الاهی است و اگر خرد نبود این طبیعت هم تحقق و اثباتی نداشت.
مولف کتاب "منطق و معرفت در نظر غزالی" با اشاره به اینکه انسان یک موجود فرهنگی است، ادامه داد: بین فرهنگ و طبیعت هر چند تفاوت ها و اختلاف هایی است، اما انسان موجودی است که علاوه بر طبیعت و بعد جسمانی، بعد طبیعی هم دارد. انسان صرفا بدن نیست و انسان منهای فرهنگ، حیوانی بیش نمی باشد.
دکتر دینانی که اساس خرد را تفکر می دانست، مدعی شد که اگر تفکر در زندگی انسان نباشد، همین تکنیک و ابزاری که انسان در زندگی به کار می برد، بسیار سهمناک و وحشتناک خواهد شد.
مولف کتاب "شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی" این تفکر و خرد را به فلسفه کشاند و اظهار داشت: در نهایت می توانم به صراحت بگویم که آنجا که فلسفه نیست، بادیه است. قومی که فلسفه ندارد، قومی بیچاره و مفلوک است. آیا می توانید ملتی را نشان دهید که فلسفه ندارد اما توانسته است پیشرفتی هم داشته باشد؟!
وی در ادامه سخنانش با ادعای اینکه ملتی که فلسفه ندارد، دین هم ندارد، گفت: جایی که فلسفه نباشد، تدینی هم که ایجاد می شود، به صورت راستین نبوده و دین گویی از روی نفهمی تبیین می شود.
مولف کتاب "اسماء و صفات حق" بر این باور است که دین راستین، فهم است و دین تعالی فهم می باشد. پس هر چند کسانی مدعی دین داری هستند، در حالیکه فهم و فلسفه و تفکر را نمی دانند، اما این دین واقعی نیست.
دکتر دینانی با بیان اینکه بادیه، جایگاه گرگ و شیر و درنده است و این بادیه در صورت عدم وجود تفکر و اندیشه ایجاد می شود، ادامه داد: اما این فلسفه است که همه چیز را آباد می کند و بادیه را به گلستان تبدیل خواهد کرد.
مولف کتاب "نیایش فیلسوف" با اشاره به مصرح دوم این بیت، ضمن این ادعا که ابن سینا در مدت عمر کم خود، واقعا موشکافی کرد، اظهار داشت: ای کاش ابن سینا طبیب خوبی نبود، چرا که مردم زمانه او و به ویژه حاکمان، چون فلسفه او را نمی فهمیدند، صرفا از طب او استفاده می کردند و در نهایت او مجبور بود شب ها به عده معدودی که حرف او را می فهمیدند، فلسفه تدریس کند.
وی با بیان اینکه او هر چه نوشته بود، بعد از هزاران سال، زیر ذره بین قرار گرفته است تا دیگران بفهمند که او چه گفته و تبیین کرده است، ادامه داد: همین امروز، منطق دانان جدید نکته های دقیقی را از منطق ابن سینا کشف می کنند که در منطق ارسطو مطرح نبوده است.
مولف کتاب "دفتر عقل و آیت عشق" مدعی است که همین کارها در شناخت ابن سینا و دیگر بزرگان فلسفه را غربیان انجام می دهند، گفت: ما گویی صرفا یک سری اصطلاحات یاد می گیریم و آن را فلسفه می دانیم، در حالی که فلسفه واقعی، فهم است. ما که فلسفه نمی خوانیم.
وی بر این باور است که اگر رد پای ابن سینا را از همه علوم اسلامی بیرون بکشیم، بسیاری از علوم، آموزه های راستین خود را از دست خواهند داد؛ به طوری که فقه، اصول در مباحثی همچون "کلی طبیعی" و یا "وضع"، ادبیات، بلاغت، فصاحت، کلام و بسیاری از علوم اسلامی مرهون آموزه های ابن سینا هستند.
دکتر دینانی در ادامه سخنانش با دانش و خرد توصیف کردن فلسفه مدعی شد: ما امروزه بیشتر از نان شب، به فلسفه نیازمندیم و جامعه و ملتی که فلسفه ندارد، عقب افتاده و بیچاره است.
وی با بیان اینکه مولفه اساسی در دینداری، فهم دین است، اظهار داشت: چرا که در غیر اینصورت هم ابن تیمیه و هم طالبان و هم بن لادن را باید متدین و دین دار گفت. در صورتی که برای فهم دین، به کسانی مانند ابن سینا نیازمندیم. شما نمی دانید خدمت ابن سینا به این جهان چقدر بوده است.
دکتر دینانی با بیان اینکه هر تفکر جدیدی که در انسان نقش می بندند، یک خورشید است، گفت: هزاران خورشید در قلب ابن سینا تابید و این نبوغ را خدا به او داده بود، اما در نهایت باز خودش مدعی می شود که "آخر به کمال ذره ای راه نیافت".
وی در بخش دیگر از سخنانش با ادعای اینکه ابن سینا یک اشراقی تمام عیار است، اظهار داشت: ما هزار سال ابن سینا را رییس مشایین معرفی کرده ایم. این یک دروغ شاخدار است. او رییس مشایین نیست، بلکه یک اشراقی تمام عیار است.
استاد برجسته فلسفه دانشگاه های کشور که این ادعای خود را کلام صریح ابن سینا می دانست، افزود: این امر را خود ابن سینا در مقدمه منطق المشرقینش با صراحت تاکید کرده است و بیان داشته این حکمتی که می نویسد، حکمت عوام است، و می گوید که به حکمت دیگری دست یافته که از این نوع نیست.
وی با تاکید بر اینکه ایرانیان به علت اینکه دارای تمدن و فرهنگ اصیل و ریشه داری بودند، به بهترین وجه توانستند دین اسلام را فهم کنند، گفت: بهترین گواه و شاهد این امر، آثار و اندیشه های ابن سیناست. اما نمی دانم چرا برخی فکر می کنند که این تمدن ایرانی که باعث فهم راستین ایرانیان از دین شده است، ضد اسلام و دین است.
گفتنی است، دومین همایش در محضر شیخ الرییس، با عنوان "عشق در اندیشه ابن سینا"، دوم شهریورماه، با حضور اندیشمندان حوزه های مختلف علمی و فلسفی و به همت بنیاد بو علی سینا و فرهنگسرای ابن سینا در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد و در پایان مراسم از فعالیتهای علمی غلامرضا اعوانی، عضو هیئت امنای بنیاد علمی و فرهنگی بوعلیسینا و دبیر علمی جشنواره حکمت سینوی در سال 1388 تقدیر به عمل آمد.
پایان پیام/
نظر شما