آزاده جعفرزاده، مسئول كتابخانه غدير دزفول پيرامون فعالیتهای انجامشده در اين كتابخانه در جريان برگزاري هفتمين جشنواره كتابخواني رضوي به شبستان گفت: پنجم اردیبهشت در اداره کتابخانههای دزفول جلسهای براي تشريح و تبيين جشنواره رضوي برگزار شد و پس از آن بلافاصله فعاليت کتابخانهها براي معرفي مسابقه كتابخواني آغاز شد. به مدارس میرفتیم و كلاس به كلاس كتاب را معرفي و از داستانهای " 10 قصه از امام رضا (ع)" براي بچهها میخواندیم. میتوانم بگويم كه طي اين مدت براي بيش از هزار كودك قصه گفتهام.
جعفرزاده با بیان اینکه قصهگویی، كار موردعلاقه من است، عنوان کرد: در اين مدت سعي میکردم به كمك ابزارهاي مختلف و تکنیکهای قصهگویی، شنيدن داستانها را براي كودكان شيرين و جذاب كنم. البته حضور در کلاسهای آموزشي قصهگویی كه پیش از این از سوي نهاد برگزار شد، در اين موفقيت بسيار اثرگذار بود. از نانوشتههای داستان كه برگرفته از تصاوير بود براي بچهها میگفتم. دخترها با ظرافت بسيار و پسرها با دقت بالا فضاي داستان را تصوير میکردند. هر واژه براي آنان معنا داشت و همه چیز از تصاوير پيدا بود. مثلاً كودكي براي نشان دادن معناي واژه دلخوري، شمشيري بر كمر حضرت نقاشي كرد.
وي با اشاره به برگزاري نشستهای جمع خواني در كتابخانه و نيز دبستانهای درخشان، شهيد صدوقي، گلستان و مهد دانش بیان کرد: از بركت شبهای قدر هم براي معرفي جشنواره كتابخواني رضوي بهره برديم. امامزاده سبز قبا واقع در بخش مركزي دزفول، در شبهای قدر مملو از جمعيت بود. آن شبها در مراسم احيا و جمعهای چند نفره براي بچهها قصه میخواندیم و آنها برداشت خود را براي ما تصوير میکردن؛ طي آن شبها خردسالاني هم مخاطب قصههای ما بودند كه با به همراه بردن برگههای سفيد اشتياق آنان را به نقاشي پاسخ گفتيم.
جعفرزاده تصریح كرد: قصهخوانی در مراسم ويژه نيمه شعبان و احياي عمومي در منزل سردار شهيد غلامعلي مهران زاده از ديگر فعالیتهای انجام شده در راستاي معرفي جشنواره كتابخواني رضوي بود. علاوه بر اين، در میهمانیها و افطاریهای خانوادگي ماه مبارك رمضان نيز من خود را ملزم به قصهگویی كرده بودم. جمع خوانیها به قدری تكرار شد كه اكنون من تمامي داستانها را به خاطر سپردهام. اینکار برايم لذتبخش بود. بهویژه در جمع كودكان كه اشتياق آنان، انرژي مضاعفي میداد. در واقع در تمام اين مدت احساس میکردم كه سفيري براي رساندن رایحهای از عطر وجود امام رضا (ع) در بين كودكان هستم.
وي با اشاره به استقبال از منابع جشنواره در بخش بزرگسال اظهار داشت: در بخش بزرگسال نيز درحالیکه از هر عنوان كتاب 4 الي 5 نسخه داشتيم، کتابها دائم در امانت بود. آنچنانکه ما به عنوان كتابدار كتابخانه فرصتي براي مطالعه آنها نيافتيم. بخشي از كتابخانه كه به صورت نمادين به هفتمين جشنواره كتابخواني رضوي اختصاص داشت، همواره فاقد منابع جشنواره بود. در واقع جشنواره را فرصتي براي معرفي ابعاد زندگي امام رضا (ع) دانستيم و تمام تلاش خود را براي شناساندن اين حضرت، خصوصاً به قشر جوان و كودك به کار بستیم. چرا كه كار كودك، كاري ماندگار است و خشت اول چون نهد معمار كج/ تا ثريا میرود ديوار كج.
وي با يادآوري خاطرات شيريني در جريان معرفي جشنواره رضوي، ادامه داد: وقتي براي اولين بار كتاب " 10 قصه از امام رضا (ع)" را خواندم، بیاغراق میگویم كه با تمام داستانهاي آن اشك ريختم. آن چنان که دختر 6 سالهام دليل گریهام را جويا شد. داستانها را برايش خواندم و او از هر داستان طرحي كشيد. علاوه بر اين، واكنش بچهها به شركت در مسابقه جذاب بود. آنها به شوق زيارت حضرت نقش میزدند و اين اشتياق و اميد، گاهگاه در نوشتن عباراتي پاي نقاشیها نمود مییافت.
مسئول كتابخانه غدير دزفول تبليغات براي هفتمين جشنواره كتابخواني رضوي را در افزايش ميزان مراجعين به كتابخانه مؤثر دانست و افزود: با توجه به نبود زمان و نيروي انساني كافي در مراكزي با معرفي جشنواره كتابخواني رضوي افراد را به کتابخانههای عمومي سوق میدادیم. در مدارس و بين دانش آموزان نيز گفتگو را با ارائه تعريفي از كتابدار و كار كتابداري آغاز میکردیم و از جاذبههای كتابخانه برايشان میگفتیم. بدون اغراق میگویم كه طي اين مدت بيش از 150 كودك براي عضويت به كتابخانه ما مراجعه كردند.
نظر شما