به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: همایش بزرگداشت روز شیخ اشراق، حکیم سهروردی، نهم مرداد در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، آیت الله سید مصطفی محقق داماد، دکتر غلامرضا اعوانی، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران و علاقه مندان مباحث مربوط به فلسفه اسلامی و از جمله فلسفه اشراق برگزار شد.
در این همایش دکتر ابراهیمی دینانی، طی سخنانی با بیان اینکه شیخ شهید ما صاحب حکمت الاشراق است و فلسفه سهروردی فلسفه اشراقی است، اظهار کرد: کلمه اشراق عربی و از باب افعال است. مجرد این واژه شَرق و شَرَقَ است، چنانچه گفته می شود اشرقت الشمس.
وی ادامه داد: شَرَقَ یعنی طلوع خورشید، به همین دلیل آنجایی که خورشید طلوع می کند را شرق می گویند، بنابراین شرق یعنی طلوع خورشید، طلوع نور.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: هر نوری برای اینکه دیده شود می تابد، صدا و موسیقی نواخته می شود به این دلیل که شنیده شود. اگر در عالم هستی گوش نباشد نواختن موسیقی چه معنایی دارد؟ صدا برای شنیده شدن و نور برای دیده شدن است.
چهره ماندگار فلسفه با اشاره به اینکه زبان مظهر صداست و هر صدایی نفس است از لب و دهان، گفت: پس نور و صدا اهمیت اساسی در هستی دارند. در کل عالم هستی از ذره تا کهکشان نور و صدا نقش بنیادی ایفا می کنند و در مقابل نور و صدا، چشم و گوش؛ بنابراین، از میان پنج حس ظاهری دو حس سمع و بصر نقش بنیادی دارند.
وی افزود: صوت و نور در عالم نقش بسیاری دارند، خداوند تبارک وقتی خودش را معرفی می کند نمی گوید علت العلل هستم، بلکه می گوید سمیع و بصیر هستم. «وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ».
ابراهیمی دینانی تاکید کرد: خداوند آگاهی مطلق است اما چرا در وصف اش نمی گوید خدا می بیند، می چشد، لمس می کند. البته خداوند یَعلَم است ولی وقتی که به مرحله حس می آییم می گوید سمیع و بصیر. گوش صداها را می شنود و معانی را می فهمد، چشم دیدنی ها را می بیند. اگر بین دیدن و شنیدن مختار باشیم، شنیدن در فهمیدن بیشتر نقش دارد یا دیدن؟
استاد بازنشسته دانشگاه تهران با طرح این پرسش که فهم و علوم بیشتر از طریق گوش است یا چشم؟ ادامه داد: این خود مساله است که سمیع یا بصیر. خداوند در قرآن می فرماید: سمیع و بصیر یعنی سمیع مقدم است. گویی انسان میل دارد که سمع نقش بیشتری داشته باشد. خداوند سمیع را قبل از بصیر عنوان می کند؛ مولانا جلال الدین بلخی نیز در اول مثنوی بسم الله نمی گوید، به جای بسم الله می گوید: (بشنو) از نی چون حکایت می کند/از جدایی ها شکایت می کند.
ابراهیمی دینانی در ابراز کرد: تار، ویولن نوای حزین ندارند اما نی حزین است. نی از جدایی ناله می کند چون از نیستان جدا شده، این تفاسیر برای گوش است. شیخ شهید ما سهروردی، نوری است. او بیشتر روی چشم تکیه کرده است. مولوی اما گوشی است در حالی که شیخ اشراق همان طور که گفتم چشمی است چنانچه می گوید الله نور السموات و الارض.
وی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: یکی از مطالبی که طی هفتصد-هشتصد سال به اشتباه گفته شده، این است که شیخ اشراق قایل به اصالت ماهیت است چون عنوان کرده وجود اعتباری است بنابراین قایل به اصالت ماهیت است، در حالی که چنین نیست و او قایل به اصالت نور است و اگر از این به بعد کسی چنین چیزی گفت به او بگویید نادان هستی!
استاد بازنشسته دانشگاه تهران با بیان اینکه وجود یک مفهوم است، افزود: اصل نور است. خدا هم نور است. حال سوال آن است که نور چیست؟ شما نور را می بینید یا منور را؟ نور هست. نور فیزیکی را کاری ندارم که قابل اندازه گیری است هرچند که نور فیزیکی نیز به نور معنوی نور است.
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه نور ذاتا روشن است، تصریح کرد: پس نور چون خودش بالذات روشن است همه چیز را روشن می سازد. خداوند تبارک ظاهر بالذات است. خدا هم ظاهر است و هم همه چیز را ظاهر می کند. این معنی اشراق است، اشراق یعنی نور معنا، نور واقعی. چیزی روشن تر و ظاهرتر از حق تعالی نداریم. اگر نمی بینیم چشم های ما کور است.
وی ادامه داد: حضرت موسی(ع) به خداوند فرمود: «رَبِّ أَرِني»؛ پاسخ شنید: لن ترانی. وقتی از دیدن خدا ناامید شد سراغ شنیدن رفت و در وادی طور خداوند با او حرف زد و صدای خدا را شنید. حضرت محمد(ص) اول وحی را شنید و بعد به معراج رفت و دید. موسی از دیدن به شنیدن و نبی ما از شنیدن به دیدن سیره کرده اند.
این چهره ماندگار در پایان خاطرنشان کرد: حال شیخ اشراق می خواهد بگوید: حکمت من نوری است. در اینجا می خوهم مطلبی را عنوان کنم و این را نمی گویم که شما بگوید من ناسیونالیست هستم، اما هگل می گوید: اولین بار در تاریخ بشریت معنویت وارد جامعه بشری شد از طریق طرح مساله نور به واسطه ایرانیان بود.
نظر شما