سهروردی قربانی تئوری تکفیر است/باید تقسیم انسان به مومن و کافر  را کنار بگذاریم

خبرگزاری شبستان: استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه سهروردی از قربانیان تئوری تکفیر است، گفت: تکفیر ناشی از تقسیم است، هر کس با ما محارب نیست حق نداریم با او حرب کنیم و جمهوری اسلامی به عنوان پیروی اهل بیت(ع) باید روی این نظریه کار کند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: همایش بزرگداشت روز شیخ اشراق، نهم مرداد در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، آیت الله سید مصطفی محقق داماد، دکتر غلامرضا اعوانی، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران و علاقه مندان مباحث مربوط به فلسفه اسلامی و از جمله فلسفه اشراق برگزار شد.

 

در این همایش آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی طی سخنانی اظهار کرد: تمام جریانات و سر و صداهایی که در طول تاریخ وجود داشته و چه قدر کشته ها و خون ها داده است یک ریشه دارد و ریشه این قضایا به نکته ای بر می گردد که همه ادیان بدان متهم هستند.

 

وی ادامه داد: دین و ادیان و پیروان ادیان متهم هستند که شما جامعه بشری را تقسیم به مومن و کافر کرده اید. این تقسیم منشا و منبع خون ریزی شده و این تقسیم اختصاص به ادیان ابراهیمی ندارد. بروریم به چندصد سال قبل از میلاد مسیح و زمان سقراط. او را به اتهام تشویش اذهان عمومی نسبت به خدایان محکوم کردند و با حضور هیات منصفه ای با بیش از پانصد نفر، او را کافر دانستند و با عنوان کفر به او جام زهر نوشاندند.

 

محقق داماد اظهار کرد: واقعیت آن است که جام شوکران به دست کافر به سقراط داده شد که می گفت سقراط کافر است و سقراط هم به دلیل اطاعت از قانون آن را نوشید و تاریخ را در سوگ یک دانا نشاند، دانایی که می توانست با افکار سازنده اش جامعه بشری را تربیت کند.

 

عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران افزود: این محرومیت را مرگ سقراط به جامعه بشری دادند. در تاریخ اسلام اما از همان روزهای آغازین این مساله شروع شد به ویژه بعد از پیامبر اکرم(ص)، در زمان رسول اکرم(ص) کسی تکفیر نشد. کسی که ناسزا و فحش بدهد به جز کفر است. این قضایا بعد از پیامبر(ص) و در دوران خلافت ها شروع شد، لذا هر تفسیر دیگری که از مخالفان حکومت مطرح می شد، محکوم به کفر بود.

 

وی گفت: حال می رسیم به شیخ اشراق که یکی از نمونه های اسفبار همین تئوری در قرن ششم است. سهرودی خودش فقیه و فیلسوف است و کتاب «التنقیحات فی اصول فقه» را نوشته و نشان داده یک مجتهد به تمام معنا است.

 

محقق داماد تصریح کرد: جالب است آدمی که یک طرف او را بالاترین حکیم و فقیه و فیسوف می خواند دیگری به کفر و الحاد او می گوید و این جاست که قدرت به خودش اجازه می دهد شخصی که او را با عقاید خودش تطبیق نمی کند را از بین ببرد. سبط بن جوزی می نویسد: به حلب رفتم درس بخوانم، دیدم اهل حلب در مورد سهروردی گوناگون سخن می گویند و هر کسی به میل خودش حرف می زند و عده ای او را به زندقه و الحاد نسبت می دهند و عجیب است که عده ای می گویند او کرامت دارد و عده ای می گویند او کافر است. در کتاب ابن شداد این سخنان آمده است.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: هیچ کس توان مناظره با سهروردی را نداشت مگر او غلبه می کرد. اما این مرد را کافر شناختند و به دادگاه آوردند و تاریخ مقصر است که قضیه را درست ننوشته است و کاش همه بازپرسی ها را برای ما می نوشت. سهروردی را به دادگاه آوردند و داستان این بود که سهروردی جاذبه داشت و افرادی جذب او شده بودند از جمله پسر صلاح الدین ایوبی.

 

وی ادامه داد: روحانیون رقیب و حسود در آن زمان از اینکه پسر صلاح الدین عاشق سهروردی شده و از اینکه مبادا شیخ مقرب صلاح الدین شود تمهید کردند که او را از بین ببرند و لذا طومار نوشتند. در محکمه قاضی زبان گشود و گفت: تو در تصانیف خود نوشته ای خداوند قادر است پیامبر دیگری را بیافریند، صحیح است؟

 

محقق داماد در ادامه تشریح ماجرای دادگاه شیخ اشراق، اظهار کرد: سهروردی در پاسخ قاضی گفت: آری نوشته ام. قاضی گفت: این محال است. سهروردی نیز در پاسخ تنها با یک جمله جواب داد و گفت: دلیل محالیت آن چیست؟ مگر نه این است که خداوند قادر است به تمام امور ممکن و این امری ممکن است. قاضی در برابر این جواب ساکت شد و رای خود را صادر کرد.

 

وی گفت: در واقع قاضی به رغم این استدلال قوی و کلامی و عقلی، رای به کفر شیخ داد.  اما سوال آن است که چرا قاضی او را کافر دانست؟ این سخن شیخ انکار کدامیک از ضروریات دین است؟ لابد قاضی او را مخالف پیامبر(ص) دانسته در حالی که امکان عقلی آفریدن پیامبر غیر از امکان وقوعی است. در این میان سهروردی می تواند جواب او را بدهد اما چرا جواب نداد؟ چرا دفاع بَین نکرد؟ من نظر خود را می گویم؛ شیخ عمق فاجعه را دریافته بود. او فهمیده بود که تمسک متهم در محکمه ای معنا دارد که داوریِ عادلانه داشته باشد و شرایط اولیه در دادرسی عادلانه آزادی دادرسی از هر گونه فشار است.

 

محقق داماد تاکید کرد: منظورم از فشار به مفهوم عام است. دو فشار داریم یکی فشار بیرونی و دیگری درونی؛ در فشار بیرونی دستورات از مراکز قدرت و هولناک است، اما فشارهای درونی دگماتیسم و جزمیت ناشی از کج فهمی های دینی و کج اندیشی ها است. در دادگاه لنین و استالین قاضی فشار بیرون نداشت ولی دچار دگماتیسم و خودسانسوری بود. در دادگاه سهروردی هر دو نوع فشار وجود داشت.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: وقتی سهروردی در حلب اقامت داشت فشار از بیرون بود و ندای «واشریعتا» که از بیرون سر دادند و برای مَلَک این سروصدا را داشتن تا شیخ را به محاکمه فرستادند. خطاب به صلاح الدین گفتند: ادرک ولدک؛ لذا صلاح الدین که آدم عوامی بود و بویی از حکمت و فلسفه به مشامش نخورده بود و از سوی دیگر باید جلب رضایت مفتیان بلاد را می داشت، این حکم را داد و این حربه تکفیر به معنای تقسیم انسان ها به مومن و کافر است.

 

وی بیان کرد: من به عنوان طلبه هفتاد و دو ساله به این نتیجه رسیدم که باید این تقسیم بندی را کنار بگذاریم و به تقسیم بندی جدیدی برسیم و آن تقسیم انسان به مُحارب و مُسالم است، مُسالم، صلح دوست است و محارب، ساطور به دست. دست آنکه ساطور به دست نیست را بفشاریم و روی او را ببوسیم و به حکم قرآن، چنانچه قرآن فرمود: «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً».

 

محقق داماد افزود: پس جایز نیست بر کسی که با ما نمی جنگد، بنجگیم و اگر بنجگیم متجاوز محسوب می شویم و جمهوری اسلامی اول کاری که می کند باید روی این نظریه فکر کند و به عنوان نظریه شیعه پیرو ائمه(ع) و علاقه مند به مکتب جعفری، تا تفاوت خود را با داعش بیان کند.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: تکفیر ناشی از تقسیم است. هر کس با ما محارب نیست حق نداریم با او حرب کنیم و مسلمان سنی و یا شیعه و ولو شیعه اگر دست به اسلحه ببرد و محارب باشد با او می جنگیم ولی اگر مسالم است او را در آغوش می کشیم.

کد خبر 645782

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha