به گزارش خبرگزاری شبستان، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در ماه محرم سال 95 در هیئت نور تهران، سلسله مطالب و سخنرانی هایی با موضوع «محاسبه نفس» را ایراد کرده است که بنا داریم، در 12 شماره به آنها بپردازیم که در ادامه شماره ششم آن را مطالعه می کنید:
معرفت نفس یا همان خودشناسی یک معرفت بسیار ارزشمندی است که یا مقدمه معرفت الله و یا عین آن است، اگر فردی، خود را شناخت، در روایت داریم: «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه؛ کسی که خود را بشناسد، تحقیقاً پروردگارش را شناخته است»، بنابراین، می توان گفت فردی که خود را شناخت، مقدمه ای برای شناخت خداوند است و یا می توان گفت، خدا را شناخته است.
براساس این حدیث، انسان موجود بسیار پیچیده و ژرفی است که اگر آن را بشناسی واقعا آیینه تمام نمای الله تبارک و تعالی را شناخته ای و این بسیار بااهمیت است که قدم به قدم در آموزش و پرورش و در کارهای فرهنگی مختلف باید انسان ها را با خود آشنا کنیم. باید فرایند با خود آشنا شدن در تمام فیلم ها و سریال ها اتفاق بیفتد و سریال ها تعلیق داستانشان به دلیل اثرگذاری بسیار، باید براساس داستان های درونی باشد و نشان دهند که سیر یک انسان در خود، چه معرفت هایی را به وجود می آورد که در این صورت تلویزیون می تواند عبادتگاهی برای مردم باشد و مردم سرگرم شوند و لذت ببرند و به خود پی ببرند.
در مدرسه نیز باید بچه ها را بیشتر متوجه به اعماق خود کنیم زیرا فردی که معرفت به خداوند پیدا کند، تمام لذتش ذکر خداوند می شود و تمام شیرینی حیاتش نزدیک شدن به خدا می شود و پرده ها دنیا از جلوی چشمانش برچیده می شود. رابطه خدا با انسان مانند بازی قایم موشک بچه هاست که فرد، دنبال دیگران می گردد و زمانی که فردی را پیدا کرد، بازی برعکس می شود و آن فرد به دنبال این یکی می گردد، خداوند نیز اینگونه است، از دست انسان پنهان شده است، اگر پیدایش کنیم، خداوند به دنبال ما خواهد گشت.
امروز یکی از توصیه های من به همکارانم، طراحی بازی برای بچه هاست، زیرا بازی های بد و خراب این روزها در حال طراحی است، در حالی که بچه ها در بازی معرفت و زندگی آینده خود را یاد می گیرند.
اگر فردی خدا را بشناسد، عارف می شود و پرده ها از برابر چشمانش کنار می رود زیرا این فرد سواستفاده ای نمی کند، بهترین دارایی یعنی خداوند را دارد لذا دست به هرچه بزند، طلا می شود. خداوند به اولیائش قدرت می دهد برای اینکه می داند آنها از این قدرت سواستفاده نمی کنند. این خداشناسی با معرفت نفس حاصل می شود.
ما باید چه چیزی از خود را بشناسیم؟ ما باید بدانیم چه می خواهیم و این شناخت خود است. برخی می گویند من فقط یک خانه نقلی می خواهم در حالی که دروغ می گوید و پس از چندی اگر آن خانه نقلی را داشته باشد می گوید، خانه بزرگتر می خواهم برای آنکه خود را نشناخته است. برخی فکر کردن برایشان زحمت دارد و نمی دانند به واقع چه چیزی می خواهند. فرد خانه بزرگ می خواهد برای راحتی، اگر بگویند راحتی را بدون آن خانه به شما می دهیم، نخواهد پذیرفت، به این دلیل که فکر نمی کند.
کسانی که زیاد موسیقی گوش می دهند، قدرت تفکرشان کم می شود، موارد دیگری هم تاثیرگذار است اما موسیقی در این باره بسیار نقش دارد.
در روایت داریم خانه مستاجری بهتر از خانه ملکی است، به این دلیل که انسان از لحاظ روانی آسایش بیشتری دارد اما ما به این دلیل از اجاره نشینی فرار می کنیم که دارای سختی های جانبی است، کمی فکر کنید !
آن فرد که درخواست خانه دارد، اگر به او پیشنهاد شود، خانه ای برایت اجاره می کنیم و تا صدسال بعد نیز اجاره هایش را پیش پیش پرداخت می کنیم، خواهد پذیرفت، بنابراین، راحتی را بدون خانه دار شدن به دست آورده است، حالا راه های دیگری نیز برای رسیدن به این آرامش و راحتی وجود دارد که در قرآن داریم: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باش كه با ياد خدا، دلها آرامش مى يابد» تجربه بشری نیز همین را می گوید و اگر به درب خانه تمام خانه دارها برویم، خواهند گفت که آسایش و راحتی ندارند.
رسول خدا(ص) به اصحاب فرمودند: «خدا راحتی را اصلا در این دنیا خلق نکرده است و تنها راحتی خلق شده، راحتی روحی است که جز با ذکر خداوند حاصل نمی شود.» آیت الله بهجت می فرمایند: چرا پیامبر(ص) فرمودند: «من از دنیا عطر، زن و نماز را دوست دارم»، این سه چه تناسبی با یکدیگر دارند و ادامه می دهند که شاید رسول الله(ص) می خواهند بگویند که لذت نماز، چیزی از آن دو لذت را هم در خود دارد البته لذت نماز اعم است.
اگر فرد تمام خواسته های خود را از دنیا فهرست کند، نهایت به تفسیر سوره حمد امام خمینی(ره) می رسد که انسان فقط خدا را می خواهد و واقعا اگر خود را بشناسد، خواهد دید که تنها خدا را می خواهد، بعد خداوند برای آنکه انسان را بیشتر در آتش عشق خود بسوزاند، لذت ها و خاسته های مختلف را سر راهش قرار می دهد تا درگیر گرفتاری شود تا بگوید نه این را نمی خواهم و خدا را می خواهم.
راه خودشناسی، این است که بدانیم چه می خواهیم؟ که اگر واقعا بررسی کنیم، در می یابیم که جز خداوند را نمی خواهیم و آن یک ساعت تفکر و محاسبه نفس ما را به این جایگاه می رساند و یکی از اذکار مهم در این راه «چه می خواهیم» است.
محاسبه نفس، راهی برای معرفت نفس است، گاهی محاسبه نفس این است که چه چیزی الان خوشحالت می کند؟ چرا الان غمگین شده ای؟ چرا این ایراد را پیدا کردی؟ یعنی باید فقط از خودمان سوال کنیم و به جواب برسیم و با این محاسبه نفس، خود به خود فرد، آدم می شود.
انسان باید روی پای خود بایستد، سوال و جواب کند تا به معرفت دست پیدا کند و راه تمام این ها، محاسبه نفس است تا از حال خود باخبر شویم. افرادی که از نصیحت و موعظه متنفر هستند، محاسبه نفس نکرده اند اما فردی که با محاسبه نفس، مسئله و معما برای خود درست کرده است، از نصیحت استقبال می کند.
معتقدم، فیلم های سینمایی باید تا حدی انسان را سرگرم کند که تا 10 ساعت بعد مشغول به آن باشد، برخی ایراد گرفتند که این غفلت است، درحالی که اگر فیلمی انسان را سرگرم به خود کند که موجب کشف خود انسان و دستیابی به معرفت نفس شود، چه ایرادی دارد؟
امیرالمومنین امام علی(ع) می فرماید: «مَن حاسَبَ نفسَهُ وقَفَ على عُيوبِهِ، وأحاطَ بذُنوبِهِ ، واسْتَقالَ الذُّنوبَ ، وأصْلَحَ العُيوبَ؛ امام على عليه السلام : هر كه به محاسبه نفس خود پردازد به عيب هايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد و گناهان را جبران كند و عيب ها را برطرف سازد.» در روایتی دیگری امیرالمومنین می فرماید: «اشتغالک بمعایب نفسک یکفیک العار؛ مشغول شدن تو به عیب های نفس خود، تو را از عار و ننگ در امان می کند» و در حدیث دیگری می فرمایند: «مَن وَبَّخَ نَفسَهُ عَلى العُيوبِ ارْتَعَدَتْ .عَن كَثيرِ الذُّنوبِ؛ هر كس نفس خود را براى عيب هايى كه دارد سرزنش كند، نفسش، از بسيارى از گناهان [دست برداشته] به لرزه درآيد.» و در روایت دیگری می فرمایند: «ثَمَرَةُ الْمحاسَبَةِ صَلاحُ النَّفْسِ؛ ثمره محاسبه، اصلاح نفس است».
اگر در سبک زندگی، از خود سوال کنیم که چه می خواهیم و بررسی کنیم، پی خواهیم برد که ما واقعا خانه یا خواسته های دیگری نداریم و تنها خدا را می خواهیم. فردی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: بیماری ام را ببین ، چرک و خون از دستش خارج می شد و نزدیک بود از دنیا برود و از حضرت(ع) خواست تا شفایش دهد، حضرت(ع) فرمودند: «دعایت می کنم اما سوالی دارم، اگر خدا این را برای تو دوست داشته باشد، باز هم دعا کنم، برطرف شود؟» فرد دلش روشن شد و گفت نه، اگر خدا این را برایم خاسته است، باشد و بعد به دیگران می گفت نگاه کنید این بیماری را خدا برای من خواسته است و در نهایت جان داد.
خداوند فرمود: یا داوود! به عزت و جلالم سوگند، به صدیقین بگو، بیایند در قیامت و من حساب برسم، بدهکار می شوند و باید به جهنم بروند. بنابراین باید محاسبه کنیم که در این صورت نیمه های شب در عبادت و گریه ضجه خواهیم زد.
نظر شما