خبرگزاری شبستان: نقل است روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنارش قرار داده بود و روی تابلو نوشته بود: "من کور هستم لطفا کمک کنید." روزنامه نگار خلاقی که از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت و دید تنها چند سکه در داخل کلاه اوست. وی چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت و در پشت آن چیز دیگری نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های روزنامه نگار، او را شناخت و از او خواست بگوید که بر روی تابلو چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
"امروز بهار است، ولی من نمی توانم آن را ببینم"
در ابتدای سخن عاجزانه تقاضامندیم که به خود یاد آوری نمایید که " در مثل مناقشه نیست" و به عبارتی دیگر شما نابینا نیستید و ما آن روزنامه نگار خلاق ولی اصولا یاد گرفته ایم که اگر زمانی حس کردیم کسی مسیری را به اشتباه طی می کند، به زعم خود یا او را آگاه سازیم و یا مانند آن شخص خلاق به وی تغییر استراتژی را بیاموزیم.
حال غرض از ذکر این مقدمه این بود که جناب هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر چهارشنبه در دیدار جمعی از جوانان استان کرمان مجددا با نگاهی قیم مآبانه گفت: "اگرچه ممکن است به خاطر عملکرد بد و سلیقهای برخی اشخاص، به ارزشها و دستاوردهای انقلاب صدمه وارد شده باشد، اما در هیچ شرایطی نباید امید به اصلاح امور را از دست داد."
البته در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و پیش برد امور جمهوری اسلامی به دست ایشان که الحق هم استوانه نظام هستند هیچ شکی نیست! اما جای سوال است که جناب هاشمی از کدام انقلاب دم می زنند؟ اصلا مگر ایشان انقلابی مانده اند که ناراحت انقلاب خمینی کبیر هستند و در فکر اصلاح آن بر آمده اند؟ تاریخ نشانمان داده زمانی که طلحه، طلحه الخیر بود و زبیر، سیف الاسلام و شمر، جانباز امام علی به ندای اسلام و حکومت لبیک گفتند و زمانی که منافعشان در خطر افتاد، خون به جگر اسلام کردند و علم بی عدالتی را در برابر تمام عدالت بر افراشتند.
حضرت آیت الله، مدعی شدید که به ارزشها و دستاوردهای انقلاب صدمه وارد شده است البته هر نابینا و (...) می داند که طعنه به چه کسی می زنید! اما نمی دانیم چرا از هر منظری به معضلاتی که برای این انقلاب پدید می آید می نگریم، سرنخی از شما یا فرزندانتان می بینیم و همچنین این نکته برایمان حائز اهمیت است که چرا هر وقت می خواهیم درباره هر جریانی که با انقلاب زاویه دارد کمی نقد بنویسیم نهایتا به خاندان فخیمه جنابعالی و یا جریان متبوعتان بر می خوریم.
جناب هاشمی، گمان می کنید که حوادث سال 88 را به ورطه ی فراموشی سپرده ایم؟ ویا فکر می کنید که از نقش جنابعالی و فرزندانتان در آن حوادث بی خبریم؟ خواهشمندیم شما دیگر نگران اصلاح امور انقلاب نباشید و تنها پاسخ دهید که الان جناب "م.ه" یعنی همان آقازاده حقیرتان که الان در لندن به عیش و نوش می پردازند، چرا برنمی گردند؟ نکند مدیریت مادام العمر دانشگاه آزاد حکم مادام العمر ماموریت برای ایشان صادر کرده است؟ البته ما ایشان را به عنوان یک شخص عادی و یا یک آقازاده مورد بررسی قرار نمی دهیم بلکه او را نماینده ای شاخص از فتنه، مفاسد اقتصادی، تقلب، نفاق و ارتباط با بیگانگان می دانیم هر چند این اتهامات تنها بخشی از اتهامات ایشان است اما کاش آنقدر جسارت وجود داشت که "م.ه" را غیاباً و به صورت علنی محاکمه می کردند تا چهره واقعی باند نفاق که نزدیک به 20 سال است در پس برخی چهره های ارشد مخفی شده اند، مشخص گردد.
راستی دیگر فرزندتان یعنی "ف.ه" که پرده عفت را در حوادث پس از انتخابات به شدت دریده بود در روز 25 خرداد در حاشیه تجمعات غیرقانونی بدترین اهانتها را علیه ساختارهای رسمی کشور و رهبری مطرح کرد. در روز 30 خرداد پس از نمازجمعه رهبر معظم انقلاب با اعضای خانواده خود با آشوبگران همراه شد، در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حتی هتاکی روز عاشورا همسو با ضدانقلاب، منافقین و بهاییها به خیابان آمد و علیه نظام اسلامی شعار داد و دهها اقدام آشکار و پنهان دیگر از وی در طول این مدت ثبت شده است. حالا به واقع شما چه کسی را به اقدام علیه انقلاب خمینی کبیر متهم می کنید؟ راستی فکر می کنید که جنابتان و یا فرزندانتان بیشتر به ارزش ها و دستاورد های انقلاب صدمه وارد کردند یا دیگران؟
راستی بزرگوار! آن نامه فتنه انگیزی که به رهبرمان نوشتید را به یاد دارید؟ یاد می آورید که از آشوب و بلوا خبر داده بودید؟ نامه نوشتید و فتنه را استارت زدید ولی هوشمندی رهبرمان را هم دیدید؟ رهبرمان پاسخی به نامه شما ندادند زیرا حضرت امام(ره) هم به این گونه نامه ها پاسخی نمی دادند. اصلا شما کلید فتنه را نزدید، و اگر هم زدید، به کسی ارتباطی ندارد زیرا انقلاب برای هاشمی و فرزندانشان است، اصلا دل ایشان خواسته بود که علیه انقلاب خودشان فتنه کنند!
تردیدی نیست که شما حق دارید، زیرا سابقه شما را کسی در انقلاب ندارد. راستی همیشه سابقه خود را بر سرما کوفتید و مدعی شدید که در زمان امام روح الله فرمانده کل قوا بودید اما هیچ موقع پاسخ ندادید که در جنگ اخیری که نظام مقدس جمهوری اسلامی بدان درگیر بود و هست، در کدام جبهه، سنگر گرفته بودید؟
حضرت آیت الله ببخشید ما را که کمی فراموش خاطر شده ایم، راست می گویید شما پاسخ گفتید ولی ما از یاد بردیم. شما همیشه مدعی گشتید که مواضعتان همان حرف های نماز جمعه است اما آن در حالی است که آن حرفها برایمان مشتی (...) بوده است زیرا آن نماز جمعه ایی که شما از آن دم می زنید را به خاطر داریم و یادمان می آید که مامومین جنابعالی دختران و پسرهایی بودند که دست در دست هم و پا در کفش به اقامت شما تکبیر می گفتند؟ ولی عجب نمازی بود و مهمتر از آن عجب خطبه هایی بود. اما گمان بر این است که در آن روز از آرمان های حضرت امام(ره) و انقلاب دفاع شد که دوباره پایگاه اطلاع رسانی تان پس از دو سال خطبه های جنابعالی را برای عموم به نمایش گذاشته است. آیا انگیزه بحران سازی غیر از این می تواند باشد؟ خطبه هایتان دوباره بازخوانی شد زیرا باب میل رسانه های دشمن بود. یار دیرین امام، لطفا کمی کلاهتان را بالاتر بزنید و همچنین تابلوی خود را برگردانید زیرا دشمن در همین نزدیکی است شاید نزدیک تر از آنچه که حتی فکرش را بکنیم.
اما رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه بیانات راهگشایشان! و در پاسخ به درخواست برخی از حاضران مبنی بر حضور بیشتر در عرصه سیاسی کشور، بیان نمودند: "در هیچ زمانی نسبت به مسائل و مشکلات کشور بیتفاوت نبودهام و در مسائل پیش آمده در یکی دو سال گذشته همواره پیشنهادات و راهکارهای خود را خدمت دلسوزان نظام عنوان کردهام و تا جایی که شرایط سیاسی و فضای کشور نیز اجازه دهد به تلاشهایم در جهت رفع مشکلات ادامه خواهم داد."
حضرت آیت الله، کاش نسبت به مسائل و مشکلات کشور همیشه بی تفاوت می بودید زیرا جنابتان و جریان متبوعتان در کشورمان به عنوان نماد قدرت و ثروت شناخته می شود و از این رو با اقبالی از مردم روبرو نیستید پس نیاز نیست، خودتان را به زحمت بیافکنید و تلاشهایی در جهت رفع مشکلات نمایید.
در آخر لازم به ذکر است، چون هزینه نقد این خانواده آنقدر بالاست که بعضا مترادف با "شلاق" می شود و اگر قرار است به خاطر قلم زدن این سطور محاکمه شویم و به مانند "کاوه ها" شلاق بخوریم -شما بخوانید در اوین بخوابیم- بهتر است قوه قضاییه به مانند برخورد صحیح و منطقی خود در مقابله فساد اقتصادی اخیر، عمل کند و برای سامان بخشیدن پرونده "فتنه" و به خصوص پرونده "م ه" و"ف ه" که از حساسیت بالایی نیز برخوردار است، با سرعت پیگیری نماید.
البته این در حالی است که ریاست محترم قوه قضاییه چندی پیش در این باره گفته بودند: "شاید برخی از جریان فتنه و حامیان آنها مجرم باشند و قوه قضاییه حسب وظیفه باید به آن عمل کند اما عدهای که میدانم که ردپای آنها به کجا ختم میشود چقدر به قوه قضاییه جفا کرده و مدعی شدهاند که قوه قضاییه با فتنه گران کاری ندارد حال این افراد چگونه میتوانند بگویند دستگاه قضایی در برخورد با فتنه گران بیتفاوت بوده است."
اما حضرت آیت الله آملی لاریجانی مطمئنا آگاه هستند که به نظر میرسد رعایت نکردن عدالت در برخورد با قانون شکنانی مانند خانواده "ه" که بارها چه در کلام و چه در عمل و بی پروا به محورهای نظام حمله برده، یکی از همین دلایل متهم نمودن اصلی قوه قضائیه است که به یقین ایشان با درایت خاص خود این پرونده را نیز مختومه خواهند نمود.
ولی کاش یک روزنامه نگاری می آمد و مسیر درست را نشان حضرت آیت الله می داد و یا استراتژی دقیق تری را پیش روی ایشان می گذاشت...
پایان پیام/
رضا باقرپور
نظر شما