خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: «قرآن هردو ساحت شادی را برای انسان لازم شمرده است واسبابی از بسترهای گرایش انسان به شادی فراهم نموده است ؛ قرآن برای درک شادی حقیقی به انسان توصیه می کند از لوازم شادی آور ونشاط انگیز معنوی ومادی به میزان نیازش بهره می برد ضمن اینکه شادی های کاذب ونشاط های دروغین ومصادیق آنرا نیز معرفی کرده و انسان را از آن ها دور می کند و پرهیز می دهد. در قرآن معیار شادی و فرح و دریافت کننده آن روح انسان است که ابتدا با شناخت مجاری شادی و معرفت آنها به انسان آغاز بنیان شادی می باشد ؛ دریافت لذات وشادی را به عهده معرفت انسان و درک او گذاشته است ؛ پس قرآن ابتدا بینش و معرفت شادی را در اختیار انسان گذاشت چون انسان ذاتا شادی طلب است؛ مصداق وانتخاب به عهده خود اوست.»
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف با حجت الاسلام و المسلمین امیر علی حسنلو مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه ومدرس حوزه علمیه قم درباره نسبت دین با شادی و چگونگی دستیابی به دینداری نشاط آفرین است.
پیش از آن که وارد بحث مان که ارتباط میان شادی و دینداری است اجازه می خواهم به مفهوم لغوی شادی به ویژه در زبان عربی بپردازیم. دیدگاه جنابعالی در این باره چیست؟
واژه «شاد» در لغت در معناي زير به كار ميرود:«خشنود، خوشحال، خوشوقت، بيغم، خوش و خرم» مترادف آن نشاط واژهاي عربي است؛ لغت شناسان آن را از ريشه «نشط» به معناي حركت و جهش مقابل كسالت تنبلي، ميل و رغبت به کوشش می دانند بنابراين ميتوان گفت شادي حالتي است دروني که بروز آن در ظاهر نمود دارد؛ اما شادابي و نشاط به معنايتر و تازه و سر حال بودن و سر زندگي و ميل و رغبت به تکاپو و فعاليت و در واقع حالت بيروني و ظاهري است؛ مانند حالت «وقار» و «سكينه (آرامش)» كه وقار حالتي است كه در اندام و شكل ظاهري نمود مييابد ولي آرامش به قلب مربوط است که در ظاهر نیز بروز دارد. تلفيق شادي و نشاط و شادابي «بهجت» است كه در مدارج و مراتب برتر از آن به سعادت تعبیر شده در نگاه و بینش عرفانی در مقابل شادي نشاط و شادابي، غم و انده وغصه که به افسردگی منتهی می شود. در جمع بندی می توان گفت شادی ونشاط از عوارض ذات انسان است چنانکه غم و غصه عارض بر ذات انسان است و وجود انسان متاثر از این عوامل بیرونی است.
آيا شادي را می توان امري فطري دانست و به حساب آورد؟
بالذات همه انسانها به طور فطري طالب حالات مطلوب و مطبوع، خوشايند و شاد هستند؛ به بيان ديگر؛ گرايش به لذت و آسودگی از گرايشهاي ذاتی انسان است. اين ميل بدين معناست كه ساختمان روح و درون انسان اين گونه آفريده شده است كه نميتواند متنفر از لذت و شادي و شادابي باشد و گرايش وي به لذت و شادي و بيميلياش نسبت به درد و رنج و غم؛ اختياري نيست. بلكه به طور تكويني در او نهاده شده است.
مشخصا دیدگاه قرآن در این زمینه چگونه است؟
قرآن كريم نه تنها وجود گرايش به لذت (كه محور شادي است) در انسان انكار يا محكوم نميكند بلكه تعاليم الهی را بر اساس اين بنیان مبتني ميسازد و در روش تربيتي خود از آن بهره ميگيرد. قرآن هم شادی از منظر دنیا را برای انسان لازم می داند و شادی در دنیای دیگر را برای تربیت و رشد انسان در تالمات وسختی بشارت می دهد این روش نیز خود شادی آفرین است. قرآن هنگامي كه ميخواهد انسان را بر پايبندي و عمل به دستورات و کنش های دين ترغيب نمايد از وجود اين ميل فطري و تاثيري كه در اتخاذ روش و رفتار خاص دارد بهره ميگيرد. اعمال عبادی را با ذات انسان که نشاط و بهجت فطری درآن هست گره می زند و از نشاط واقعی و رازهای مربوط به نشاط سخن می گوید؛ در آيات قرآن مجيد ديده ميشود كه خداوند لذت و شادي و نشاط تام و كامل و ابدي(سعادت) را وعده ميدهد و بر اساس آن تبشير مينمايد و در توصيف بهشت از لذت و به تبع آن خوشي و شادي و نشاط سخن ميراند «و فيها ما تشتهيه النفس و تلذ الاعين»، «و در آن بهشت آنچه دلهايي ميخواهد و چشمها از آن لذت ميبرد موجود است...» و يا «مثل الجنه التي وعد المتقون فيها انهار... من خمر لذه للشاربين»، «توصيف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده چنين است در آن نهرهايي از آب صاف و خالص كه بدبو نشده و نهرهايي از شير كه طعم آن دگرگون نشده و نهرهايي از شراب طهور كه مايه لذت نوشندگان است و نهرهايي از عسل مصفاست و...». در آيه شريفهاي ديگر از زبان بهشتيان نقل ميفرمايد كه هيچگونه حزن و غمي در آنجا وجود ندارد و همهاش شادي و خوشي است هيچ رنج (نصب) و خستگي (لغوب) وجود ندارد. همچنين به عنوان پاداش كارهاي نيك و خودسازي، شادابي و نصرت در آخرت را به انسانها بشارت ميدهد. قرآن هر دو ساحت شادی را برای انسان لازم شمرده است واسبابی از بسترهای گرایش انسان به شادی فراهم نموده است؛ قرآن برای درک شادی حقیقی به انسان توصیه می کند از لوازم شادی آور ونشاط انگیز معنوی ومادی به میزان نیازش بهره می برد ضمن اینکه شادی های کاذب ونشاط های دروغین ومصادیق آنرا نیز معرفی کرده و انسان را از آن ها دور می کند و پرهیز می دهد.
در قرآن معیار شادی و فرح و دریافت کننده آن روح انسان است که ابتدا با شناخت مجاری شادی و معرفت آنها به انسان آغاز بنیان شادی می باشد؛ دریافت لذات وشادی را به عهده معرفت انسان و درک او گذاشته است؛ پس قرآن ابتدا بینش و معرفت شادی را در اختیار انسان گذاشت چون انسان ذاتا شادی طلب است؛ مصداق و انتخاب به عهده خود اوست.
همان طور که می دانیم ائمه اطهار (ع) علیرغم دشواری ها و تنگناها همواره آن بهجت و نشاط را داشته اند. شادی در روایات و احادیث ما چطور منعکس می شود؟
در علم حدیث و روایات نیز به سرور، شادي و فرح در آخرت وعده داده ميشود .ضمن اینکه شادی های دنیا نفی نشده است. شادی های واقعی اینگونه معرفی می شود «هر كس مومني را شاد نمايد، خداوند در قيامت او را شاد مينمايد» و احاديث فراواني با عنوان «ادخال السرور علي المومن» با همين مضامين وجود دارد. جالب است كه در متون رواني ما غم (مقابل شادي) امري غيرسازگار و نامناسب و «مرض» براي انسان و روانش برشمرده شده است. گوئي شادي با سرشت و ساختار وجودي او متناسبتر است و به بياني ديگر امري فطري است بر همين اساس است كه در كلامي ديگر سرور و شادي موجب انبساط نفس و برانگيختگي نشاط در انسان دانسته شده است.
پس اگر شادی را امری فطری به حساب آوریم به نظر نمی رسد عقل هم تداخلی با شادی داشته باشد؟
عقل منكر اين امر فطري نميباشد؛ بلکه به مراتب منطق فهم شادی واقعی را تبیین می کند؛ نوع و روش رسیدن به شادی را براساس محاسبات عقلي و در نظر گرفتن مصالح و منافع؛ محدود و مقيد نمايد. ابن سينا دراشارات با عنوان بهجت و سعادت؛ به ذو مراتب بودن لذتها و دردها و به تبع شاديها و غمها اشاره مينمايد(حسي ـ خيالي ـ وهمي ـ مراتب بالاتر) و در ادامه ميگويد كه عوام بر اين باوراند كه لذتها و شاديهاي حسي؛ برترين لذت ها هستند. و در ابطال اين پندار تذكر ميدهد كه چه بسا افرادي كه براي تامين لذتهاي خيالي، از مراتب حسي شادي دست ميكشند و خود را متحمل رنجها و مشقتها ميکنند.
بنابراين مقتضاي عقل و گرايشهاي فطري انسان اين است كه در بين گزينههاي مختلف شاديها و لذتها؛ بر اساس محاسبات، آنچه مايه شادي بادوامتر است را انتخاب کنیم. امام علي ـ عليه السّلام ـ در مورد لزوم ارزش گذاري و سبك حفظ و قار در شاديها و لذتها فرمود:«چقدر فرق است بين عملي كه لذتش از بين ميرود و عواقب خطرناك آن باقي ميماند و عملي كه سختيهايش به پايان ميرسد و پاداش و لذتهايش ميماند. » و در فرموده ديگر پايداري و ناپايداري لذتها و شاديها(انقطاع و بقاء) را ملاكي عقل پسند براي دو راهيهاي زندگي بر ميشمارند و در كلامي شادي و فرحي را كه به اندوهي جاوداني منجر گردد را مورد مذمت قرار ميدهد و ناسازگار با عقل محاسبهگر ميدانند. البته عقل و دين منكر بهرهگيري از شاديها و خوشيهاي مادي و لذايذ دنيوي نيستند بلكه اكتفا نمودن به آنها و دلبستن به شاديها و خوشيهاي زودگذر كه مزاحم و متعارض با خوشيهاي ابدياند را معاملهاي نامعقول و بيسود ميدانند.
نظر شما