ظرفیت وجودی بالا،  شادی پایدار تولید می کند

اگر کسی حقیقتا می خواهد شادی پایدار را تجربه کند باید ظرفیت وجودی خود را بالا ببرد. اگر ظرفیت وجودی انسان بالا برود و در برابر هر کاستی و سختی ای منفعل نباشد شخصیت باثبات و پایداری خواهد داشت.

خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: «اگر کسی حقیقتا می خواهد شادی پایدار را تجربه کند باید ظرفیت وجودی خود را بالا ببرد. اگر ظرفیت وجودی انسان بالا  برود و در برابر هر کاستی و سختی ای منفعل نباشد  شخصیت باثبات و پایداری خواهد داشت. توجه کنید که انسان در برابر هر چالشی که پیش می آید محکم باشد  نه مثل یک خسی که با وزش نسیمی تعادل خود را از دست دهد در آن صورت به شادی دست خواهد یافت.  چرا انسان ها این همه درگیر غم ها و غصه ها هستند به خاطر این که ظرفیت وجودی پایینی دارند بنابراین با اندکی تکان تعادل خود را از دست می دهند و مستعد انواع غم ها و اندوه ها می شوند در حالی که انسان مومن انسانی که توکل عمیقی به خداوند دارد به راحتی خود را در معرض غم ها قرار نمی دهد بنابراین شادی بیشتری را هم تجربه می کند. »

آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالفضل ساجدی،  مدیر قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) درباره نسبت میان دین و شادی و مختصات زندگی مومنانه است.

 

در ماه ربیع الاول قرار داریم. همان طور که در سنت اسلامی و فرهنگ شیعه می شناسیم ربیع الاول ماه عید و شادی است اما از یک حیث وقتی عمیقا نگاه می کنیم می بینیم که شادمانی در اسلام یک رویداد موسمی و فصلی نیست. اگر بخواهیم درباره شادی و ایمان و نسبتی که این دو با هم دارند سخن بگوییم مختصات شادی مومنانه چه خواهد بود؟

نکته ای که در همین آغاز بحث می توان بر روی آن تاکید کرد این است که اصل شادی در اسلام مورد تاکید قرار گرفته است. اگرچه ما بر تبرا تکیه داریم اما در کنارش تولا هم مطرح است. در واقع اسلام در مسیر مدیریت شادی حرکت می کند چون ممکن است حالاتی بر انسان مستولی شود که گمان کند آنچه تجربه اش می کند یک شادی اصیل است اما این گونه نباشد،  بنابراین اسلام از مومنین می خواهد  شخصیت وجودی شان را در شادی بر مبنا و مدار ارزش های انسانی شکل بدهند.

می توانید این موضوع را کمی بیشتر باز کنید؟

ببینید همه انسان ها مایل به شادی هستند. در این تردیدی نیست که انسان از درون میل به شادی دارد اما ممکن است جهت گیری درستی در این باره نداشته باشد مثل کسی که فریب بدل ها را می خورد و آن ها را با اصل ها اشتباه می گیرد  و در نهایت آن شادی به سرعت رنگ عوض می کند و شکل درد را به خود می گیرد. بنابراین اولین خواسته اسلام از مومن این است که با هشیاری و توجه نگاه کن و ببین آن تجربه ای که تو سراغش می روی به شکل اصیل به تو شادی پایدار خواهد داد؟ نکته ای که در این باره می توان گفت شادی مورد نظر اسلام از دو وجه مهم برخوردار است اولا این شادی کاذب نیست و از یک حقیقت و انبساط و گشایش قلبی و روحی می آید و در ثانی پایدار و ماندگار است.

خب بسیاری از ما حقیقتا دنبال این جنس از شادی ها می گردیم.  ممکن است کسی با دست انداختن دیگری در چند دقیقه به شادی ای برسد اما این شادی زود افول می شود و چه بسا به ضد خود هم تبدیل شود اما انسان ها انگار دوست دارند شادی ای را تجربه کنند که  با آن ها همراه باشد. برای تجربه این نوع شادی چه باید کرد؟

اگر کسی حقیقتا می خواهد شادی پایدار را تجربه کند باید ظرفیت وجودی خود را بالا ببرد. اگر ظرفیت وجودی انسان بالا  برود و در برابر هر کاستی و سختی ای منفعل نباشد  شخصیت باثبات و پایداری خواهد داشت. توجه کنید که انسان در برابر هر چالشی که پیش می آید محکم باشد  نه مثل یک خسی که با وزش نسیمی تعادل خود را از دست دهد در آن صورت به شادی دست خواهد یافت.  چرا انسان ها این همه درگیر غم ها و غصه ها هستند به خاطر این که ظرفیت وجودی پایینی دارند بنابراین با اندکی تکان تعادل خود را از دست می دهند و مستعد انواع غم ها و اندوه ها می شوند در حالی که انسان مومن انسانی که توکل عمیقی به خداوند دارد به راحتی خود را در معرض غم ها قرار نمی دهد بنابراین شادی بیشتری را هم تجربه می کند.

به هر حال زندگی انسان در هیچ دوره ای مصون از چالش های اقتصادی و اجتماعی و کمبودها نبوده است.  انسان در دوره های مختلف زندگی خود درگیر انواع مسایلی است که بر او عارض می شود اما آنچه که در این میان تعیین کننده است نوع نگاه انسان است. ممکن است فصل پیری برای یک انسان دردآور باشد. یعنی یکی به یاد فصل پیری که می افتد احساس وحشت  و تنهایی کند در برابر کسی را هم می بینیم که چون خود را به خدا سپرده اندوهی بر او عارض نمی شود و می بینید همین فرد وقتی پیر می شود پیری خوبی را هم تجربه می کند.

پس آنچه که شما بر روی ان تکیه دارید این است که ایمان قلب و نوع نگاه موحدانه انسان مومن باعث می شود که استانه تحمیل او در برابر چالش ها و مصایب زندگی بالا برود بنابراین این فرد می توان حیات شادمانه را تجربه کند.

بله همین طور است. اصولا تجربه احساس ها کاملا وابسته به ظرفیت وجودی انسان است. شما می بینید حرکت یک قاشق در یک فنجان توفانی ایجاد می کند اما در یک دریا اثری ندارد. می بینید انسان هایی دور و بر ما هستند که مصداق آن فنجان هستند و باز انسان هایی را دیده ایم یا از آن ها شنیده ایم که مصداق مثال دوم هستند. اگر من ظرف وجودم را بزرگ نکنم و به ان شرح صدر نرسم یعنی که بسیار شکننده خواهم بود و یک وجود شکننده نمی تواند عمیقا شادی را در درون خود تجربه کند.

نکته دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم این است که منشا برخی از غم ها و گرفتگی ها و تنگ خلقی هایی که انسان در زندگی تجربه می کند به واسطه نوع سبک زندگی اوست. اگر انسان در متن یک زندگی قرار بگیرد که معاش او رفت و آمد او نشست و برخاست و معاشرت های او تفریح و گشت و گذار او آلوده به اغراض و معاصی و گناهان باشد در آن صورت چنین شخصی با چنین ویژگی هایی نمی تواند آن شادی مومنانه و پایدار و عمیق را در زندگی خود تجربه کند.  اما از آن سو  توجه کنیم که کسی از کودکی در محیطی بزرگ شده در خانواده ای پرورش یافته که تحقیر و استهزای دیگران وسیله شادمانی نبوده است. توجه کنیم که انسان در محیطی بزرگ شده باشد که بداخلاقی ها در طیف های مختلف آن بر روابط آدم ها با هم سایه نینداخته باشد  انسان در محیطی بزرگ شده باشد که رضایت از زندگی با همه چالش های آن و زندگی شاکرانه یک اصل باشد در آن صورت چنین فردی بسیار مستعد دریافت شادی های عمیق در زندگی خواهد بود تا زندگی هایی که در گناه غوطه ور هستند. در حقیقت اگر بخواهم حرفم را خلاصه کنم باید گفت تا زمانی که ما زندگی مان را از گناه پاک نکنیم بسیاری از غم و غصه ها هم در زندگی ما خواهد بود.

کد خبر 739748

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha