خبرگزاری شبستان، گروه سیاسی - پریسا رهنما: ایران در چهل سال پس از انقلاب اسلامی توانسته در حوزه سیاست خارجی گام های بسیار مهمی بردارد که این گام ها همگی برگرفته از اصول انقلاب اسلامی است. به منظور تحلیل اقدامات جمهوری اسلامی ایران در این حوزه به سراغ یکی از دیپلمات های فعال کشور رفته ایم تا در این مورد نظرات او را بشنویم. «بهرام قاسمی» سخنگوی وزارت امور خارجه که در طول چهل سال گذشته نقش های اجرایی در حوزه دیپلماسی داشته در گفت و گو با خبرنگار سیاست خارجی به ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته که مشروح اظهارات او و سوالات شبستان در دو بخش منتشر می شود و در زیر بخش اول این مصاحبه را می خوانید:
سوال: اصولی که سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی مبانی خود را بر آن استوار داشته چیست؟
یکی از آرمان ها و شعارهای انقلاب اسلامی در دوران استبداد پهلوی بحث آزادی خواهی، آزادی و جمهوریت و استقلال بود یعنی جامعه ایرانی با توجه به پسرفت هایی که نسبت به توانمندی ها و ظرفیت های ذاتی خود داشت هنگامی که تاریخ 300 سال قبل خود را مرور می کرد به این نتیجه می رسید که یکی از دلایل عدم توسعه این جامعه در ابعاد گوناگون عدم وجود استقلال و دخالت بیگانگان است. رقابت قدرت های بیگانه و حضور آن ها در ایران همواره مانع آزادی، توسعه و رشد اقتصادی بوده است.
لذا به درستی شعار استقلال انتخاب شده بود و نهایتا در سیاست خارجی نیز بحث استقلال تا به امروز یکی از اصول اصلی و بنیادین است که برای آن بهایی سنگین پرداخت شده است. حفظ استقلال ایران با توجه به ظرفیت ها و مشخصات و موقعیت جغرافیای آن که بی نظیر است، باعث شده در طول تاریخ با مصائب بسیاری مواجه شود و در ادوار مخلتف مورد تهاجم اقوام و قومیت های مختلف قرار بگیرد.
بعد از انقلاب اسلامی به اشکال مختلف برای صیانت از استقلال و به ویژه در حوزه سیاست خارجی تلاش های بسیاری شده است. در دهه های گذشته و بعداز انقلاب در حول مساله استقلال، مبارزه و مقاومت بی امانی انجام گرفت تا از کیان کشور دفاع گردد و براساس این استقلال، کشور به توسعه، پیشرفت و ارتقای جایگاه ایران در منطقه دست یابد. از ابتدای انقلاب اسلامی برای تضعیف این استقلال فشارها مانند جنگ تحمیلی، جنگ های روانی و تحریم های اقتصادی و اقدامات مخرب دیگری وجود داشته است و کشور بهای سنگینی را از این بابت پرداخت کرده است. اما حفظ استقلال در هر جا و هر زمان هزینه بر و امری مقدس است.
سوال: فکر می کنید چرا ایران همواره مورد توجه بیگانگان قرار می گرفته و استقلال این کشور قربانی دخالت های نابجای آنان قرار می گرفته است؟
موقعیت خاص ژئوپلیتیک و جغرافیایی ایران، هم چنین منابع غنی آن از این سرزمین یک وضعیت ویژه ساخته است. ایران همیشه به نوعی در چهارراه جهان قرار داشته است. پلی میان شرق و غرب و منابع وسیع، موقعیت ایران به گونه ای است که از هر شهر مرزی آن به راحتی و طی یک مسافت کوتاه به شهرهای مهم و پایتخت های کشورهای همسایه دسترسی وجود دارد و این امر یکی از مزیت هایی است که همواره ایران را مورد طمع بیگانگان قرار داده است. در صورت وجود استقلال این مزیت ها می تواند بر قدرت ایران بسیار تاثیر بگذارد و ایران را به سمت یک قدرت منطقه ای سوق دهد. مسیری که ایران در حال حاضر از آن برخودار است. منابع، ثروت های ملی، موقعیت جغرافیایی، تاریخی و جایگاه ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها بی نظیر است.
سوال: آیا سیاست خارجی ما در ابتدای انقلاب اسلامی و امروز از پختگی لازم بهره می برد؟
در سالهای اولیه انقلاب اسلامی، علیرغم گسترش معنایی انقلاب، اصول سیاست خارجی به طور مشخص تدوین نشده بود ولی بتدریج در دهه شصت تلاش برای شکل دادن به چهارچوب های سیاست خارجی و استفاده از ابزار دیپلماسی در عرصه های جهانی آغاز شد و اصول مشخصی برای رفتارهای ما در سیاست خارجی بر اساس شعار نه شرقی، نه غربی بتدریج قوت گرفت. البته این شعارها به معنی عدم تعامل با شرق و غرب نبود و صرفا به معنی جلوگیری از وابستگی و وارد شدن آسیب هایی از سوی شرق و غرب نسبت به استقلال کشور بود. اصول سیاست خارجی ما تعامل و گفت و گو را نفی نمی کرد اگرچه عناصری با ارئه تفسیری خاص از این شعارها معتقد بودند که با شرق و با غرب نباید کار کرد که البته مفهوم درستی نبود.
سوال: در همین رابطه عده ای از تحلیلگران و رسانه های غربی معتقدند که ایران این اصل را دیگر رعایت نمی کند و با روسیه نزدیکی بسیاری دارد که این مساله نقض شعار نه شرقی است. نظر شما چیست؟
این شعار مخالفتی با تعامل با شرق و غرب ندارد. همچنین این شعار در زمانی مطرح می شد که جهان دو قطبی بود و دو قدرت بزرگ در جهان در جنگ سرد با یکدیگر تاخت و تاز داشتند و کشورهای بسیاری زیرمجموعه آن ها بودند که با وضعیت امروز جهان اصلا قابل قیاس نیست. امروزه درست است که به تعبیری روسیه پس از فروپاشی شوروی جانشین اتحاد شوروی شد و توانست کرسی جماهیر شوروی را در شورای امنیت سازمان ملل به عنوان روسیه حفظ کند اما روسیه با اتحاد جماهیر شوروی که از آن به عنوان شرق یاد می شد، متفاوت است. کشورهای همراه اتحاد شوروی آن روز هم، دچار تغییرات بسیاری شده اند و تعدادی نیز به عضویت اتحادیه اروپا درآمده اند.
البته غرب هم آن غرب سابق نیست و آمریکا هم آمریکای گذشته نیست. روند تحولات جهانی به گونه ای شده که مجموعه کشورهای اروپایی دیگر در کنار آمریکا نیستند و در جبهه غرب هم تغییراتی ایجاد شده است. اختلافاتی که در حوزه اروپا و آمریکای امروز در مورد مسائل مختلف مانند ایران، برجام و فلسطین (پایتختی رژیم اشغالگر قدس) وجود دارد و دها مسئله و چالش های درونی جهان غرب، نشان میدهد غرب هم چند پاره است.
بهرحال نوع رابطه ما با کشورهایی مانند چین و روسیه ارتباطی با شرق به مفهوم سابق ندارد و نمی توان آن را مقایسه کرد. ما نه تنها آن شعار را خدشه دار نکرده ایم بلکه آن را در مسیر درستی برای تعامل با همه به کار گرفته ایم.
سوال: پس از انقلاب اسلامی اولین معضلی که جمهوری اسلامی با آن مواجه شد جنگ بود. سیاست خارجی ما در جنگ تحمیلی و حل و فصل آن چه نقشی داشت؟
کمتر از 2 سال بعد از پیروزی انقلاب، به دلیل شرایط بین الملل و دو قطبی بودن جهان و دلایل مختلف دیگر و حضور دیکتاتور وابسته ای در عراق، یک جنگ تمام عیار از سوی «صدام حسین» به ما تحمیل شد و در راستای آرمان خواهی و آرمان های انقلاب و حفظ استقلال، ما ناچار شدیم در دفاع از خود، هشت سال درگیر این جنگ شویم. ما حاضر نشدیم هیچ امتیازی را به دشمن واگذار کنیم برخلاف این که در طول سده های گذشته هر زمان که جنگی صورت می گرفت امتیازی می دادیم و یا بخشی از خاک خود را تسلیم می کردیم.
ایران با توان دفاعی خود و تکیه بر توان داخلی مردم در جنگ تحمیلی توانست پیروز شود و این موفقیت حاصل شد و علیرغم همه خسارت های سنگین مادی، توانست پیروز شود و دشمن را از خاک خود بیرون نماید و البته در این پیروزی نیروهای نظامی و مردمی نقش بزرگ و اصلی را ایفا کردند.
در جنگ تحمیلی سیاست خارجی از ابتدا به ایفای نقش پرداخت و در کنار رزمندگان، اهداف مقدس کشور را دنبال نمود. ما وقتی که مورد تهاجم قرار گرفتیم نزد قدرت های بزرگ این تصور وجود داشت که ایران نمی تواند از خودش دفاع کند و تسلیم خواهد شد بنابراین قطعنامه هایی که صادر می شد و درخواست هایی که از ایران وجود داشت این گونه بود که ایران باید آتش بس را بپذیرد و هیچگاه صحبت از خروج نیروهای متجاوز ازایران مطرح نبود. اما ما این مقاومت را در سیاست خارجی ادامه دادیم تا گام به گام نگاه جهانی را تغییر دهیم و نهایتا به قطعنامه 598 رسیدیم.
ما توانستیم بحث طرح متجاوز بودن عراق و معرفی آغازگر جنگ، خسارات و مسائل مرزی را در قطعنامه بگنجانیم و قطعنامه یک نقطه عطف در همکاری های بعدی سیاست خارجی ما تلقی می شود زیرا که در ابتدای جنگ همه کشورها با عراق همکاری داشتند و ما واقعا تنها بودیم که بعد از قطعنامه 598 این فضا را شکستیم و این یکی از راهکارهای عظیم سیاست خارجی بود که توانست به جنگ پایان دهد و ایران توانست با آن به خواسته های خود بصورت نسبی و در حد امکان دست یابد.
سوال: در برهه های مختلف بعد از جنگ، دیپلماسی در چه مواردی توانست به پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی کمک کند؟
سیاست خارجی همواره یکی از پایه ها و بنیان های حفظ استقلال و توسعه روابط بین الملل و همکاری با جهان بوده و خواهد بود. البته در روابط خارجی فراز و نشیب های بسیاری داشتیم که در دهه 80 بحث مهم هسته ای در سیاست خارجی ایران آغاز می شود و در ابتدا مذاکرات ما با سه کشور اروپایی شکل می گیرد. با ناکامی هایی که براثر کارشکنی های برخی از قدرت های جهان صورت گرفت روبرو شدیم و تحریم های شورای امنیت شامل حال ما شد. برای رفع این تحریم ها و حفاظت از کیان کشور، در عرصه بین المللی در دهه 90 سیاست خارجی کشور با تلاش های بسیار توانست یک تحریم همه جانبه سخت و دشوار را بشکند. از سال 92 مذاکرات مهم در عرصه هسته ای از سر گرفته شد و نهایتا به برجام رسیدیم. برجام را از هر نظری مورد بررسی قرار دهیم یک نقطه عطف مهمی در تاریخ سیاست خارجی ایران محسوب می شود که در مورد آن مباحث زیادی را می توان مطرح کرد.
در ورای همه فراز و نشیب ها، فشارها و پیروزی ها در عرصه سیاست خارجی دو نقطه مهم که آیندگان بر روی این دو موضوع بیشتر کند و کاو خواهند کرد و آثار آن را در تاریخ ایران بررسی خواهند کرد، وجود دارد. با توجه به تحولات شگرف در چهل سال گذشته که همواره ایران را در تیتر اول رسانه های جهان قرار داد می توان در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ده ها جلد کتاب تحریر کرد. امیدواریم با توانمندی که امروز ایران در عرصه دیپلماسی به آن دست یافته است بتوان در آینده در جایگاه واقعی خود در عرصه بین الملل و تحولات منطقه ای و جهان قرار گیرد.
سوال: چه عواملی را در موفقیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته دخیل می دانید؟
این موفقیت ها ناشی از توان ملی کشور (اعم از توان دفاعی کشور، مقاومت مردم و سیاست خارجی) است. در چهل سال گذشته این توانمندی بومی که از درون جامعه ایران برخاست را در اختیار نداشتیم. بی شک توان دفاعی و توان دیپلماسی مکمل هم هستند وهیچ کدام بدون دیگری امکان موفقیت کامل ندارند. امروز توان نظامی و توان سیاست خارجی ایران از پختگی بسیاری برخوردار است. در دوران پیش از انقلاب نه در حوزه سیاست خارجی و نه در حوزه دفاعی چنین توانی نبود. ایران یک خریدار کالاهای تمام شده و پیشرفته نظامی بود و آن ها را به راحتی به دست می آوردیم. در بخشی از حوزه های نظامی نیروهای ایرانی اجازه استفاده از آن سلاح ها و بهره برداری از آن را نداشتند و شرکت های خارجی دانش و چگونگی بهره برداری کامل از این سلاح ها را هم در اختیار نیروهای ایرانی قرار نمی دادند.
امروز توان کشور حاصل نوعی خردورزی ایرانی است و کشور درکنار توان ملی و توان دفاعی، در حوزه سیاست خارجی بدون اتکا به هر قدرت خارجی از خودش دفاع می کند و درمقابل همه کینه توزی ها راه خود را پیش می برد. این کینه توزی ها ناشی از زیاده خواهی های اقتصادی و سیاسی برخی و کینه های تاریخی نسبت به ایران است که جمهوری اسلامی در برابر آن پایمردی نشان داده است و همچنان به این راه ادامه می دهد.
قطعا سیاست خارجی بدون داشتن یک پشتیبان از جنس توان ملی و توان دفاعی نمی تواند اهداف خود را دنبال کند. توان ملی ناشی از روحیه مقاومت مردم است و اگر حمایت مردمی وجود نداشته باشد در سیاست خارجی هم توانمندی لازم وجود نخواهد داشت.
سوال: آیا توان دفاعی نیز نیازمند پشتوانه ای از جنس سیاست خارجی است؟ در این مورد می توان برخی از کشورها چون کره شمالی را مثال زد که از توان نظامی بسیاری برخوردارند اما در عرصه سیاست خارجی نتوانسته اند ارتباطات خود را با جهان به توازن برساند. با این امر موافقید؟
اگر در کنار توان دفاعی، دیپلماسی و سیاست خارجی وجود نداشته باشد موفقیت کامل به دست نمی آید. زیرا نیروهای نظامی و دفاعی تا بی نهایت نمی توانند در میدان رزم قرار بگیرند ونبرد را ادامه بدهند. هر صحنه درگیری و نزاع میان کشورها نهایتا منجر به این می شود که طرفین باید با هم گفت و گو کنند و با راهکارهای دیپلماتیک و سیاسی مشکلات خودشان را حل کنند. توان نظامی و توان دیپلماتیک لازم و ملزوم یکدیگر هستند./
نظر شما