به گزارش خبرگزاری شبستان، خودنمایی در برقراری صلح و تشدید مداخله در افغانستان یکی از سیاست های مورد علاقه واشنگتن دی سی است در حالیکه افغان ها هرگز آن را نمی پسندد.
آرون سی تلی فرو، کارمند مرکز روابط شهروندی – نظامی آمریکا و سرهنگ ذخیره این کشور و سفیر آمریکا در کابل در این باره می نویسد: هنگام جنگ تنها دو راه برای صلح وجود دارد، یکی جنگ بی مهابانه تا نابودی دیگری و دوم استفاده از راههای مذاکره میان طرفین جنگ.
از زمانیکه باراک اوباما در ژانویه 2009 به ریاست جمهوری آمریکا منصوب شد همه مطمئن بودند که او برد را در افغانستان از آن خود می کند و شکست طالبان حتمی است.
و از همین رو تشدید مداخله برای رسیدن به صلح لغت برگزیده سیاستمداران کابینه اوباما شد.
در حالیکه اوباما سیاست مذاکرات دوباره با طالبان را شعار کاری خود کرده بود جنگ افغانستان هر چه بیشتر به یک مخاصمه هولناک تبدیل شد و سیاستی مبهم در رفتار آمریکا در مورد افغانستان آشکار گشت.
در طول دوران تبلیغات انتخاباتی اش اوباما بارها تاکید کرد که نیروها باقی می مانند تا جنگی عادلانه در این کشور برقرار شود.
سه سال بعد تجربه افغانستان ثابت کرد که عراقی دیگر تکرار می شود، دهها هزار سرباز و میلیاردها دلار در نتیجه سرکوب بی نتیجه طالبان و اوج گیری خشونت در افغانستان صرف شد.
نتیجه غیرقابل انکار این است که آمریکا شکست خود را می پذیرد و خروج نیروها را آغاز می کند.
بنابرگزارش اپن دموکراسی، گرچه اوباما تلاش می کند شکست خود را به گردن افغان ها و مسائلی که به دولت این کشور مربوط می شود بیندازد.
دهه گذشته و فرو رفتن آمریکا در منجلاب افغانستان گواه استراتژی های تغییر یافته و کمبود هوشیاری در تعهد به نیل نتیجه کارآمد است.
همچنین جنگ صحیح و عادلانه رییس جمهور اوباما به جنگی طولانی تبدیل شد که به تضعیف ارتش آمریکا و تقویت شورش های داخلی منجر شد.
با مرگ اسامه بن لادن اوباما برخلاف تصورش پیروزی خود در دور بعدی انتخابات را تقریباً محال کرد و رسانه ها را بر آن داشت تا از آن به بعد از جنگ افغانستان به عنوان بن بست یاد کنند.
از سوی دیگر افغان ها در هیچ دوره ای به این اندازه دچار گرفتاری و مشکلات حاصل از سیاست دیکته شده آمریکا نشده بودند.
ژنرال دیوید پترائوس در آخرین سخنرانی اش در کنگره بر لزوم دقت به قوت گرفتن طالبان تاکید کرد و آن را در ضعف دولت افغانستان برای جلوگیری از فساد مالی و توزیع مواد مخدر در میان طالبان که باعث قوت گرفتن آن شده است توجیه کرد.
در این باره آمریکا مدعی است ناکارآمدی دولت در کنترل مسائل کشور باعث نفوذ قدرت طالبان در میان مردم می شود و به مثابه آن نافرمانی و جدایی دولت از ملت افغان سبب می شود. به دلیل روشن و ثابت شده سیاست آمریکا تنها و صرفا براساس ماندن در افغانستان طراحی شده و نه صلح و امنیت.
در حین اینکه اوباما ابراز امیدواری کرد که کمک های اورژانسی و فوری شامل حال مردم افغان شود. که البته هرگز اهداف مذاکرات را دنبال نمی کند.
مفهوم مذاکره و صلح در منظر آمریکا یعنی عدم تعهد و بحرانی تر کردن جریان جنگ در افغانستان، و این تلفیقی است از سیاستی پیچیده که حضور آمریکا در افغانستان را تشدید و تقویت می کند.
این در حالی است که کشورهای عضو ناتو و آمریکا درگیر مبحث های داخلی و اختلاف نظر شده اند.شورای عالی صلح افغانستان مسندی معتبر از سوی دولت افغان است که بایستی مذاکرات را عهده دار شود.
که همین امر موضع روشن و مشخصی از خواسته های بومی مردم افغان را در قبال طالبان نشان می دهد.بنابر این در این جایگاه حضور آمریکایی ها بی معنی و بی فایده خواهد بود. مداخله ای که به تشدید خشونت و خصومت طالبان و قربانی شدن مردم ختم می شود.
در این باره خاطر نشان می شود که هدف آمریکا در افغانستان صلح نیست و قوت گرفتن طالبان و به تبع آن عدم آگاهی آمریکایی ها از آنچه که در افغانستان می گذرد از خواسته های و سیاست های دولت واشنگتن می باشد.
نظر شما