معاد جسمانی در نگاه ملاصدرا/نفس انسان تا کجا پیش می‌رود؟

یک استاد فلسفه اسلامی با اشاره به دیدگاه ملاصدرا در باب معاد جسمانی، گفت: نفس انسان قابلیت بالایی دارد، برخی استعداد دارند اما نمی‌توانند آن را عملی کنند و این مهم بستگی به این دارد که انسان چه قدر خود را پرورش دهد.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: در ادامه سلسله نشست های دوره آموزشی «تفسیر قرآن در حکمت متعالیه» با تدریس آیت الله «سید مصطفی محقق داماد»، بحث معاد جسمانی و آنچه که ملاصدرا در این باب مطرح کرده است، مورد بحث و بررسی قرار گرفت که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

 

آیت الله «سیدمصطفی محقق داماد» طی سخنانی با اشاره به دیدگاه صدرالمتالهین نسبت به مساله معاد، گفت: ملاصدرا در قضیه معاد کار عمده ای انجام داده است، همان طور که قبلا اشاره کردم او گرفتار متون مقدس مثل قرآن و احادیث و به ویژه ظواهر قرآن است از جمله آنجا که در قرآن می فرماید: بشر یک روز مجدد زنده می شود و عذاب می بیند و لذت می چشد، این موارد را متون مقدس آورده و ظواهر جسمانی بسیار دارد، لذت و عذابش جسمانی است. کسی که می سوزد جسم اش می سوزد.

 

این استاد فلسفه اسلامی ادامه داد: مثال دیگر زمانی است که در قرآن می‌فرماید: «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ۸»، یعنی چشم انسان باغ می بیند، شامه انسان بوی عطر و گلاب می بوید، این موارد تماما برای جسم است، بنابراین صدرالمتالiین از یک سو گرفتار این ظواهر شریعت است بنابراین راهی ندارد جز اینکه یک جسم تصور شود، از طرف دیگر فیلسوف است و با یک دنیا مشکلات و مسایل عقلانی مواجه که نمی تواند آنها را با این مستفاد از ظواهر متون مقدس بپذیرد، لذا او تلاش فراوانی کرده است که این مباحث را به گونه ای تفسیر کند که عقلانی باشند و خلاف براهین عقلانی شکل ارایه نشوند.

 

وی افزود: عده ای که خودشان را راحت می کنند و می گویند ما با عقل چه کار کنیم. کار عقل با ایمان دو دفتر است که به آن تفکیک می گویند، دفتر عقل و نقل. دفتر ایمان و دفتر عقل.  این دو ارتباطی با یکدیگر ندارند. اینجا جای پرتوی ایمان است. در میدان ایمان، ایمان را می آوریم و با اینکه مجدد بشر دوباره زنده می شود، کاری نداریم و عقل هم هر چه می خواهد بگوید! اما یک فیلسوف نمی تواند خودش را راحت کند و این مساله کنار بگذارد و این جدایی را امضا کند، می‌گوید بشر یک درک و یک سیستم فکری دارد که این سیستم فکری اگر عقل یا چشم انسان است و می خواند و می بیند همه با هم یک دستگاه فکری هستند لذا تلاش ملاصدرا از این جنس است.

 

آیت الله محقق داماد تاکید کرد: مهمترین مشکل در این بحث، آن است که می‌گوید شما که اکنون در این دنیا زندگی می کنید و با چرخ و فلک این دنیا رو به رو هستید، اما بعد از مرگ دنیای دیگری است و ما نیز، مای دیگر هستیم. جهان، جهان دیگری است. مگر می شود این جهان با آن جهان یکی باشد، در این جهان وقتی می گوییم جنت، باغ همه تصوری دارند، وقتی که می گوییم آتش همه درکی داریم و برداشتی از کلمه آتش می کنیم اما وقتی که به آن جهان رفتیم و زمانی که گفتیم باغ آیا باید همین برداشت را داشته باشیم؟ وقتی گفتیم آتش آیا باید همین برداشت را داشته باشیم؟ این تعابیر چه معنایی در آن جهان خواهند داشت ؟ آیا عذاب و لذت همین معنا را که امروز هست، دارد؟ این که دو جهان است پس چرا مرگ اتفاق افتاده است؟ بدن در این دنیا هست و ما به جسم خود باقی نیستیم بلکه به هویت نفسانی ماندگار هستیم. اگر هویت نفسانی است باید بنشینیم و حساب کنیم که باغ نفسانی یعنی چه. حورالعین نفسانی یعنی چه؟ پس آن جهان یک دنیای دیگری است که با آن مواجهم می شویم.

 

این استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: ملاصدرا می گوید ما هر چه که در این جهان داریم ماده و صورتی دارد. هر چیزی از یک ماده و صورت ترکیب شده است. میز ماده ای دارد که چوب است، صورتی دارد که همین شکل میز است. هر چه که دست بگذاریم ماده و صورت دارد. حال در اشیای عالم سه نشئه و عالم را با یکدیگر مقایسه می کنیم که طی آن یک قاعده کلی مطرح می شود بر این مبنا که ترکیب ماده و صورت، هرچه که ماده اش ضخیم تر، محکم تر، خشن تر باشد مقاومت اش در برابر پذیرش صورت بیشتر است و هر چه ماده لطیف تر باشد مقاومت اش در برابر گرفتن نقش کمتر است و فوری تسلیم می شود.

 

باد پیام آور بین عاشق و معشوق

 

وی در ادامه ابراز کرد: نقشی روی آب را می کشیم، به هر صورت که انگشت حرکت کند، آب تسلیم است، اصلا مقاومتی ندارد. اما اگر همان نقش را روی خاک و روی سنگ بکشیم انگشت خسته می شود به این دلیل که ماده خشن تر است. هر چه که ماده خشن تر باشد مقاومتش در برابر پذیرش نقش که همان صورت است، بیشتر است. اما اگر بخواهیم کمی جلوتر برویم، از آب لطیف تر در این دنیا، هوا است. به نگاه دیگر باد صوت را می پذیرد اما آب، صوت را نمی پذیرد چون کمی جسمیت دارد اما باد و هوا صوت را می پذیرند. هر حرفی که اکنون به زبان جاری می‌کنیم هوا صدا را می رساند. هوا از مقوله جسم است اما به قدری لطیف است که صدا را به گوش شنونده می رساند لذا از قدیم عرفا و شعرا می گفتند پیام آور میان عاشق و معشوق، باد است. اگر در اشعار حافظ تورق کنیم می بینیم که چندین بار با باد گفت وگو می کند «سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی».

 

آیت الله محقق داماد تصریح کرد: دعایمان را و صدای دعایمان را باد به منابعی که باید می رساند. الطف همه چیز همان است. آن باد را که پیام آور عاشق به معشوق است صبا نام نهادند، اما پیام معشوقبه عاشق نیز در این تعبیر آمده است: «نسیمی کز بن آن کاکل آیو/ مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو». این پیام از سوی معشوق به عاشق می رسد. جالب تر آنکه حتی با سکوت آنچه که در دل مان می‌گذرد، آن هوای لطیف را به جایی که باید برساند، می رساند. سنت توماس آکویینی، قدیس و فیلسوف مسیحی می گوید وقتی متدین شدم و به کلیسا می رفتم فریاد می کشیدم و دعا می کردم، یک زمان جایی به من الهام شد که این قدر فریاد نزن! من برای شنیدن صدای تو فریاد لازم ندارم اما تو برای شنیدن صدای من سکوت لازم داری. تو اگر می خواهی صدای مرا بشنوی سکوت کن. بنابراین در هر صورت چون جسم لطیف یعنی «باد» نقش را می پذیرد، در نتیجه آهسته صحبت کردن و نجوا کردن را می رساند. در قرآن هست که خداوند نجوای ما را می شنود. اما وقتی به اجسام دیگر  مثل خاک می رسیم چون سخت است این را نمی پذیرد.

 

دروغی که می گوییم هرگز بی اثر مطلق در روح نیست

 

این استاد  فلسفه اسلامی گفت: اگر بخواهیم از این مرتبه ها بالاتر برویم و به روح برسیم آن وقت شرایط چگونه خواهد شد؟ روح از همه لطیف تر است و همه جور نقشی را می پذیرد، تمامی مَلکاتی که در ما پیدا شده است به دلیل قدرت پذیرندگی روحمان است. ما می توانیم به گونه ای دیگر تربیت شویم، خشن یا مهربان. همه این موارد بستگی به این دارد که در چه محیطی باشیم. ملکه حسد، ملکه کبر، ملکه حرص، ملکه یعنی دارایی و واجدیت. اکنون همه ما دارای این ملکات هستیم، این ملکات یعنی همه آن چیزی که در درون ما رسوب می کند و برایمان خصلت می شود این موارد ناشی از آن است که روح ما همه چیز را می‌پذیرد چون موجودی لطیف است. دروغی که می گوییم هرگز بی اثر مطلق در روح نیست و در روح اثر می کند.

 

آیت الله محقق داماد افزود: ملاصدرا این مقدمات را می دهد و می گوید این باب معرفت و بصیرت انسان ها است از آن جهت که بفهمند چه کسی هستند و آینده چیست. اکنون که اینجا نشسته ایم سه عالم به نحو ماده در ما وجود دارد، نخست عالم محسوس یعنی دنیا، دوم عالم خیال که همان عالم مثال است و سوم عالم عقل. هر عملی در این سه عالم جلوه کرده و ماده خودش را دارد. این نقش ها روی حواس انسان درک می شوند. این اما تنها یک عالم است. در این عالم می‌توان باغ دید، آتش دید. اما همین اگر به عالم خیال برود یعنی همین احساسات به عالم خیال برود دیگر حس خیالی است و مادی نیست. اما در عالم خیال دو حالت هست، می توانیم باغی ایجاد کنیم بدون اینکه باغی دیده باشیم و می توانیم باغی را که دیده بودیم، به یاد بیاوریم. در عالم دنیا یک باغ اگر ۵۰ فرسخ دورتر باشد انسان قادر به دیدن آن نیست. یک زمان هم شخص یک هنرمند است، نقاش و شاعر است مثلا وقت زمستان شاعر زیر کرسی نشسته است وی چنین می سراید: «بنفشه رسته در زمین کنار جویبارها» او خود تصویر ایجاد کرده است.  البته یک زمان نیز غصه داریم و ناراحت هستیم، محال است که بتوانیم یک حالت طرب انگیز را تصویر کنیم.

 

وی ادامه داد: زمانی که خاطر فرد حزین باشد نمی تواند یک چیز زیبا را تصویر کند. این علت از جهت آن است که نفس آماده ایجاد نیست. چنین نفسی اگر شعر هم بسراید غم انگیز است. بنابراین در عالم خیال قدرت بیشتر می شود به گونه ای که در عالم ماده نبود. در عالم ماده شرایط متعددی نیاز بود تا یک باغ را بتوان دید، فاصله معین، دید معین و .... اما در عالم خیال اصلا این سخنان نیست و شرایط خاصی نمی خواهد و در هر شرایطی می شود این مساله را ایجاد کرد. حال سوالی که مطرح می شود این است که در این میان کدامیک اقوا است. آب لطیف تر بود یا خاک؟ آب، قدرت گیرندگی آب هم بیشتر بود، هرچه که ماده الطف باشد قدرت گیرندگی بیشتری دارد بنابراین اکنون قدرت خیال بیشتر است، نفس مقاومت می کند که خیال نیاید اما نمی تواند: «گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم/ گفتا که شب رو است و از راه دیگر آید».

 

این پژوهشگر افزود: دلیل آن است که قدرت خیال بر قدرت نفس غالب است یعنی صورت بر ماده غالب است. پس در عالم خیال که عالم ماده و مثال است، قدرت بیشتر می شود. حال سوال فلسفی پیش می آید که مگر قدرت خیال بیشتر نیست، اگر این طور است باغ را بیرون از آن محیط ایجاد کنید. برهاناً باید بشود چنین اتفاقی بیفتد. از نظر برهان نفس آدمی در عالم خیال باید بتواند باغ ایجاد کند. در واقع همان طور که می توانیم امارت ۱۰ طبقه در خیال ایجاد کنیم، بیرون از ذهن هم باید بتوانیم. اما مساله آن است که اکنون به دلیل اینکه نفس دست و پایش گرفته و در عالم ماده است و در بدن محصور و زندانی است، گرفتار شواغل و مزاحمات عالم ماده است در نتیجه نمی تواند آن قدرتش را اعمال کند.

 

وی اظهار کرد: حال سوال آن است که آیا کسی می تواند خود را از این ماده مجرد کند؟ بله می تواند. کما اینکه بزرگان و اولیا و اهل کرامات چنین می‌کردند. آنها قدرت داشتند که نفس خود را از بدن مستقل کنند و گرفتار ماده نباشند و زنجیر ماده دست و پای آنها را نسبته باشد. روایتی در عیون اخبارالرضا(ص) نقل شده بر این مبنا که وقتی مامون ولایت عهدی را به امام رضا(ع) داد، در آن سال در خراسان باران نیامده بود. از طرفی هم خویشان حضرت(ع) با ایشان بدرفتار بودند و هم اطرافیان مامون بسیار رفتار بدی داشتند به گونه ای که انسان دلش برای حضرت(ع) کباب می شود. اطرافیان مامون گفتند که به دلیل قدم اوست که امسال اصلا باران نیامد!  به هر ترتیب برای خواندن نماز باران مردم و به همراه حضرت(ع) به سوی بیایان رهسپار شدند و باران عجیبی شروع به باریدن کرد و این خبر مثل توپ همه جا صدا کرد.

 

آیت الله محقق داماد گفت: در این میان مردی به نام «حمید بن مهران» نعل را وارونه زده و نزد مامون رفت و گفت: نمی دانی چه بر سر زبان ها افتاده و چیزی برای تو باقی نمانده است. تو خودت سلطنت پدری ات را از بین بردی و دو دستی  تقدیم بنی هاشم کردی و همه جا سخن از آن است که او دعا کرد و باران بارید. مامون گفت حالا چه کار کنم؟ او گفت به من بسپار! لذا در مجلسی که همه حضور داشتند این مرد شروع به توهین به امام رضا(ع) کرد که اگر تو دعا هم نمی کردی باران خودش می بارید و این چه بساطی است که درست کردی و برای خودت معجزه ساختی؟ این عبارات در عیون اخبار الرضا آمده و بسیار توهین آمیز بود تا جایی که حضرت(ع) نهایتا فرمودند: بله این کار از من بر می آید. در آن مجلس پرده ای آویزان بود و تصویر دو شیر بر آن نقش بسته بود. حضرت اشاره فرمود و شیرها بیرون آمده و این مرد را بلعیدند. این قدرت از نظر ملاصدرا قدرت نفس است. او می گوید این قدرت نفس بشر است که و گاهی این نفس به جایی می رسد که می تواند عیانا ایجاد کند نه آنکه فقط در ذهن پدید بیاورد.

 

این استاد فلسفه اسلامی اضافه کرد: در روایات بیشتر بزرگان و اهل کرامت دقیقا این هنر را داشتند که در عالم خارج ایجاد کنند، یعنی قدرت خیالشان ایجاد خارجی داشت. این قدرت نفس با ریاضت و عبادت قدرت می شود. موارد دیگری نیز وجود دارد که شیخ صدوق در کتاب «توحید» نقل می کند. جریان از این قرار بود که هر سال در ایام حج چند نفر ملحد به قصد تبلیغات ضد خدا به حج می رفتند که یکی از آنها «ابن ابی العوجا» بود و دوستانش که «ابوشاکر دیسانی»، «عبدالله بن مقفع» نام داشتند. گاهی هم چهار نفره می آمدند. یک بار که نشسته بودند ابن ابوالعوجا گفت: ببینید چه قدر احمق هستند که دور خانه ای می گردند که خیال می کنند که خدا اینجا است. رفیق او پاسخ داد: این گونه نگو. در میان آنها کسی را می بینم که بسیار بلند است. همه آنها چنین نیستند که تو می گویی. درون این جمع بزرگ هم هست و به امام صادق(ع) اشاره کرد. ابن ابی العوجا گفت: اکنون می روم و با او بحث می کنم. دوستانش گفتند: نرو نادان! او پاسخ داد: می‌روم و تو کارت نباشد می روم و با او مباحثه می کنم.

 

آیت الله محقق داماد گفت: به هر صورت این مرد رفت و در همان طواف یقه امام صادق(ع) را گرفت و گفت دور چه چیزی می گرد و دنبال چه هستی؟ چه چیزی را عبادت می کنی مگر می بینی که عبادت می کنی؟ حضرت(ع) فرمود: بله می بینم. من هرگز خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم. آن مرد گفت: چه طور او را می بینی. حضرت(ع) پاسخ داد: تو هم می توانی ببینی. بعد حضرت صادق(ع) تحولاتی را که برای یک انسان از بچگی تا این ساعت پیش می آید، برای آن مرد تعریف کرد و گفت آیا این تحولات دست خودت بود یا دیگری؟ در نهایت آن مرد سخنان امام(ع) را پذیرفت و پشیمان شد.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: این رویکرد نشان از قدرتی دارد که اثرش در نفس اشخاص دیده می شود. بهترین تعبیر از این اثر نبوت است و بالاتر از آن نیست. ملاصدرا در اینجا می گوید باید بالاتر برویم،  او از عالم دیگری صحبت می کند که عالم عقل است. در عالم عقل بر فرض مثال دیگر باغ در ذهن ما نیست بلکه باغ کلی است. این می شود معاد روحانی. این عالم عقول کلی است. جالب این است که حرف ملاصدرا آن است که انسان هر سه عالم را به نحو استعداد دارد. ورود به عالم عقل برای عده ای خاص است، برخی استعداد دارند اما عملا به آنجا نمی رسند. حرف ملاصدرا این است که معاد جسمانی اتفاق می افتد اما با ماده خودش، نه با ماده این دنیا. جنت هست اما با ماده خودش، آن جهان عذاب دارد اما با ماده خودش.  

 

کد خبر 873230

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha