خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : در جهان امروز هر آن چه به کودکان و نوجوانان مربوط می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که در گذشته کمتر شاهد چنین توجهی به این رده بندی سنی بوده ایم. به عبارت دیگر هرچه به گذشته دورتر حرکت می کنیم از اهمیت رده بندی سنی کودکان و نوجوان نزد جوامع انسانی کاسته می شود.
علت اصلی این پدیده را باید در نگرش سنتی حاکم بر جوامع جستجو کرد. در گذشته به کودکان و نوجوانان به دیده گروهی نگریسته می شد که از تدبیر و قدرت بدنی کافی برای پیشبرد امور خانواده و جامعه برخوردار نیستند و از این جهت نسبت به گروه بزرگسالان از اهمیت کمتری هم برخوردار می شود. گذر زمانه و پیشرفت دانش بشری اما از اهمیت سنین کودکی و نوجوانی در ساخت شخصیت انسان پرده برداشت و مشخص شد که بسیاری از مشکلات اخلاقی دوران بزرگسالی ریشه در کودکی دارد. بی توجهی گذشتگان به این مساله از آن جهت بغرنج می نماید که مثلا در کلام سخنان بزرگان حکمت و اولیای دین نکات لطیف و دقیقی درباره ویژگی های کودکی و نحوه مواجهه با این قشر به چشم می خورد اما جامعه کمتر توجهی به این نکات مبذول داشته است.
یکی از موضوعات مهم در مواجهه والدین و جامعه با کودکان و نوجوانان، توجه به کرامت انسانی آن هاست. معمولا مشاهده می شود که فرزندان کوچک به خاطر وابستگی عاطفی و اقتصادی به خانواده از سوی بزرگترها مورد آسیب روحی و جسمی قرار می گیرند. یا در مدرسه، کودکان و نوجوانان مورد اهانت معلمان و مسئولان قرار می گیرند و انرژی فزاینده آن ها به شیطنت مذموم تعبیر می شود. البته این به معنای کم اهمیت جلوه دادن مساله آموزش نیست بلکه تاکید بر این نکته است که انسان از کودکی و نوجوانی واجد کرامت انسانی است و چه بهتر که آموزش های خانواده، مدرسه و جامعه در جهت بیدارسازی این گوهر ارزشمند برنامه ریزی شود. وقتی یک انسان از کودکی مورد احترام قرار گیرد و تکریم شود، احتمال رفتار اخلاقی او در بزرگسالی افزایش می یابد. در مقابل فردی که در کودکی مدام مورد تحقیر قرار گرفته و شان انسانی او نادیده گرفته شده، در بزرگسالی به انسانی با خلاهای شخصیتی فراوان و بی اعتماد به ارزش های درونی خود تبدیل می شود.
امروز به خوبی می دانیم که کودکان -حتی در سنین ابتدایی حیات- درک و فهم عمیقی از رویدادهای اطراف خود دارند. این در حالی است که آن ها لوازم کافی برای برقراری ارتباط با دیگران را ندارند اما تاثرات محیطی در ناخودآگاه آن ها ماندگار می شود. در دهه های گذشته، «روان کاوی» به عنوان یکی از متدهای روانشناسی برای یافتن ریشه مشکلات روحی و روانی بزرگسالی مورد استفاده قرار گرفته که البته به عنوان رویکردی دشوار و پرفشار شناخته می شود.
آن چه تاکنون گفته شد، بهانه ای بود برای ورود به موضوع «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان»؛ روزی که به احترام خدمات بی شائبه و خستگی ناپذیر «مهدی آذر یزدی»، نویسنده کودک و نوجوان مصادف با سالروز فوت او هجدهم تیرماه در نظر گرفته شده است.
نامگذاری یک روز ملی به نام «ادبیات کودک و نوجوان»، در بدو امر نشان از پاسداشت کودکان و نوجوانان دارد. در واقع این نامگذاری به اهمیت ویژه ادبیاتی اشاره دارد که برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درمی آید. البته ادبیات کودک و نوجوان در نام خود واجد معنایی دوگانه است. یکی از معانی آن کتاب هایی است که درباره کودکان و نوجوانان به نگارش درآمده اما مخاطب آن والدین و بزرگسالان هستند. معنای دیگر هم کتاب هایی است که به طور مستقیم با کودک و نوجوان سخن می گوید و او را مخاطب خود قرار می دهد. گرچه با توجه به آن چه تاکنون گفته شد به نظر می رسد معنای دوم برای این نامگذاری بامسماتر باشد.
درباره ادبیات کودک و نوجوان در معنای دوم سخن بسیار می توان گفت اما شاید آن چه مرز این گونه ادبی را تعریف می کند، بهره مندی نویسنده بزرگسال از زبان و ذهنیت کودکان و نوجوانان است. روشن است که نوشتن یک بزرگسال برای بزرگسالان دیگر به مراتب ساده تر از نوشتن او برای کودکان و نوجوانان است. یک کتاب برای آن که مورد اقبال یک کودک یا نوجوان قرار گیرد باید به زبان او باشد. در واقع همذات پنداری کودک با کاراکتر و رویدادهای داستان زمانی تحقق می یابد که نویسنده توانسته باشد به زبان و جهان فکری کودک نزدیک شود.
در کنار این موضوع باید به اهمیت «گرافیک» آثار ادبی کودک و نوجوان توجه ویژه کرد. کودکان و نوجوانان توانایی بالایی در خیال پردازی و ساخت جهان های فانتزی دارند، از این رو کتاب های کودک و نوجوان در عین بهره مندی از داستان های مناسب این گروه سنی، باید از گرافیک متناسب نیز برخوردار باشند. به همین خاطر «تصویرسازی» در نشر کتاب های کودک و نوجوان نقشی بی بدیل بازی می کند؛ تا آن جا که تصویرسازی کتاب ها بعضا بیش از داستان آن ها مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار می گیرد و تقدیر می شود.
در نهایت بار دیگر باید بر این نکته تاکید کرد که مردان و زنان فردا، همین کودکان و نوجوانان امروز هستند که خوش حالی آن ها فردایی روشن تر را رقم می زند.
نظر شما