ما مدرن می شویم، اما هیچگاه مدرنیته را نمی فهمیم

بیگدلی در گفتگو با شبستان، با بیان این ادعا که مدرنیته به مثابه یک تجربه و فرآیند تاریخی، برای ملت های خاصی می باشد، گفت: ما هر چند بتوانیم مظاهر مدرنیته را داشته باشیم، اما فهم و تجربه آن برایمان ممکن نیست.

دکتر علی بیگدلی، عضو پیشین هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در گفتگو با خبرنگار شبستان، پیرامون برخورد، تعامل یا گفتگوی جوامع شرقی با فرهنگ مدرن غرب به اظهار نظر پرداخت و مدعی شد که مدرنیته مانند همه فرهنگ های دیگر، دارای لایه های مختلفی است که باید برای شناخت آن، مورد تحلیل قرار گیرد.

 

وی در ابتدای سخنانش با طرح این پرسش که آیا اصولا می توانیم درک صحیح و درستی از مدرنیته داشته باشیم، مدعی شد: اصلا چنین درکی مقدور نیست. ده سال پیش هانتینگتنگ در سخنرانی در دانشگاه توکیو نیز خطاب به ژاپنی ها بر این مسئله تاکید کرده بود که شما می توانید مدرن بشوید، اما هیچ گاه نمی توانید قدم در حوزه مدرنیته بگذارید.

 

مولف کتاب کتاب «وامداری غرب از فرهنگ و تمدن اسلامی» بر این باور بود که مدرنیته، فهم غربی و برآیند تاریخ غرب است و در این باره افزود: هیچ نقطه ای از دنیا نتوانسته است که چنین تاریخ و فرآیندی را داشته باشد و این خاص جامعه غربی است و مرادم از جامعه غربی، اروپای غربی است و حتی آمریکا را هم در بر نمی گیرد.

وی درباره تبیینی که از معنای غرب در محافل اندیشه می شود، گفت: هر چند غرب علی الاطلاق منظور غرب جغرافیای است ولی وقتی ما ازغرب سخن می گوییم، مرادمان زایشگاه تفکر مدرنیته اروپای غربی می باشد. بنابراین فهم کردن به معنای درک و اجرا کردن، آموختن و عادت کردن بوده که اصلا برای ما میسر نیست.

 

مولف کتاب «تاریخ اروپا در قرون جدید» با اشاره به معنای چندلایه مدرنیته، مدرنیزم را به عنوان لایه بیرونی آن دانست و گفت: ما از مدرنیزم می توانیم فهم مدرنیته ای داشته باشیم. فهم مدرنیزاسیوم این است که عقلانیت ابزاری شما خیلی رشد می کند. به عنوان مثال، آخرین مدل های ماشین در کشور به معنای همین فهم مدرنیزاسیومی است؛ یعنی فهمی که باعث تقویت عقلانیت ابزاری می شود و این امر شدنی است.

 

وی بر این باور بود که هسته و لایه درونی، همان مدرنیته، یا عقلانیت انتقادی است که ما هیچ وقت فهم کامل و صحیحی از آن نخواهیم داشت؛ چرا که ما هیچگاه در آن مسیر حرکت نکرده و صرفا دریافت هایمان بر مبنای مطالعاتی است کهدر جا معه غرب داریم و بنابراین ظرفیت پذیرش و حجم دانایی و فهم ما به فهم مدرنیته نمی خورد.

 

مولف کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی در غرب» در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه در وهله ای از تاریخ از جامعه اسلامی بسیاری از علوم در غرب ترجمه شد، گفت: اگر بگوییم که زادگاه علم، تمدن شرقی می باشد، آن علم مبتنی بر تجربیات فردی بوده است و علمی که در یونان تولید می شود، علم قاعده مند است.

 

مولف کتاب «تاریخ فرهنگ و تمدن اروپا در دوران جدید» مدعی بود که اروپایی ها از علومی که از بلاد اسلامی به آنجا رفت، به عنوان مصالح اولیه استفاده کردند و پس از آنکه آن ها را از مصر و چین و هند و ایران گرفتند، بر روی آن ها کار کرده و رویکرد متفاوتی از آن تولید کردند. مبنای این علوم که رویکرد ریشه ای این دوره ما را نیز تشکیل می دهد، علم انتقادی است.
 

 

پایان پیام /

کد خبر 95560

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha