سه رویکرد امام موسی کاظم (ع) در مواجهه با فرقه های انحرافی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم ترخان گفت: امام موسی کاظم علیه السلام در برابر فرقه های انحرافی زمان خود با سه رویکرد تبیینی، تحذیری و عملی مواجه شدند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، فعالیت و شکل گیری فرقه های انحرافی از موضوعات چشمگیر و مهمی است که در دوره حیات امام موسی کاظم علیه السلام در برابر حقیقت جویی ناب و منطبق بر آموزه های اهل بیت علیهم السلام صف آرایی می کنند. آنچه در ادامه می آید بخش دوم گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم ترخان، مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در رابطه با شیوه مواجهه امام موسی کاظم در برابر فرقه های ضاله است.

 

از جمله فرقه های انحرافی که در زمان امام موسی کاظم علیه السلام شکل می گیرد فرقه فطحیه است. درباره این فرقه چه می دانیم؟

عده ای بعد از شهادت امام صادق علیه السلام ادعا کردند که عبدالله ابن جعفر فرزند بزرگ امام صادق (ع) معروف به عبدالله افطح، امام و جانشین امام صادق است و روی این موضوع، فرقه فطحیه با این عنوان مشهور شد. در حقیقت فرقه فطحیه، عبدالله ابن جعفر را به عنوان مهدی موعود تلقی می کردند.

یک فرقه دیگر هم در همان زمان مطرح می شود به نام ثقفیه که محمد ابن جعفر معروف به محمد دیباج را که انسان بافضیلتی بود به عنوان پیشوای خود برمی گزینند و قائل به مهدویت محمد دیباج می شوند.

داستان واقفیه ها چگونه است؟

عده ای مانند علی بن حمزه بطائنی و زیاد ابن مروان قندی و پیروان اینان در امام هفتم حضرت موسی کاظم علیه السلام توقف کردند و فرقه او معروف به واقفیه شد. در واقع آن ها هم معتقد بودند که امام هفتم همان امام قائم است و قائل به امامت امام رضا علیه السلام نشدند. در حقیقت آن ها هم از عنصر مهدویت در شکل گیری فرقه خود سوء استفاده و جزو کسانی هستند که از درون تشیع انحراف ایجاد کردند.

غُلات چه کسانی هستند؟

غُلات یا همان غلوکننده ها قائل به مقام الوهیت و خدایی برای ائمه بودند. نظیر محمد این بشیر که امام موسی کاظم علیه السلام را خدا معرفی کرد و خودش را به عنوان نبی و او نیز به نوعی از واقفیه هاست و در امام موسی کاظم (ع) توقف کرد. او نیز ادعای الوهیت و مهدویت امام را داشت.

شرایط بسیار ویژه ای است. در این وانفسا امام موسی کاظم (ع) چگونه با این جریان های انحرافی روبرو می شوند؟

ببینید ما کافی است کمی در محدودیت هایی که امام موسی کاظم (ع) در دوره حیات شان با آن ها مواجه شدند غور کنیم. سال های زیادی از عمر حضرت در زندان و حضر گذشت. فضای خفقان، مستولی بود و به یک معنا دست امام باز نبود. حال امام موسی کاظم چطور باید با این فرقه ها مبارزه می کرد که حقیقت مکتب اهل بیت علیهم السلام را نمایان سازد. امام از چند راهبرد استفاده کرد. یکی از رویکردهای امام، رویکرد تبیینی است. امام هر زمان که فرصتی دست می داد شاخصه های مهدویت و امامت را تبیین می کرد هم امامت عام را توضیح می دادند و هم مصداق را بیان می کردند. این طور هم نبود که امام منتظر بنشیند که به ایشان مراجعه شود بلکه خود ایشان دستگیری می کردند و افرادشان را می فرستادند و پاسخ سوالات را می دادند بنابراین رویکرد اول حضرت، تبیین بود.

نمونه ای از این رویکرد امام موسی کاظم علیه السلام را در شیوه مواجهه شان با زیاد ابن مروان قندی می بینیم که از واقفیه بود و ادعا می کرد امام موسی بن جعفر، قائم آل محمد (ص) است. امام در بیانی تبیینی در برابر این ادعا فرمودند تمام ائمه در زمان حضور و حیات خود قائم به امر امامت هستند تا این که امامت آن ها به امام بعد از خود برسد و بعد از من نیز فرزندم علی، امام و قائم امامت هستند. در حقیقت امام، اذهان شیعه را به این طریق روشن می کرد که در حلقه های انحرافی گرفتار نشوند.

راهبرد دیگر امام در این باره چه بود؟

راهبرد دیگر تحذیری است به این صورت که افراد دچار انحراف را تحذیر می کردند و از آن انحراف عقیدتی و فکری که دچارش شده بودند برحذر می داشتند. به عنوان مثال زیاد ابن مروان قندی و ابن مسکان از کسانی بودند که امام تذکر شدید و مستقیمی به آن ها داد که از این انحراف ها برگردید و خودتان را آلوده نکنید. شواهدی موجود است که این تذکرات و برخورد مستقیم امام روی ابن مسکان تاثیر شدیدی داشت و او را از آن انحراف نجات داد اما زیاد ابن مروان قندی به انحراف خود ادامه داد. پس امام نه تنها رویکرد تبیینی داشت بلکه از طریق تحذیر و هشدار و تهدید هم وارد می شدند.

رویکرد دیگر مواجهه کاملا عملی است یعنی آن جا که حتی هشدار و تحذیر هم سودی نمی بخشد و از آن طرف خطر فرقه انحرافی بسیار جدی است  و ممکن است یک شکاف شدید در جامعه آن روز شیعه ایجاد کند امام حتی ریختن خون آن فرد را حلال می داند که نمونه اش محمد ابن بشیر است فردی که ادعا می کند امام همان مهدی موعود است. امام البته در آغاز رویکرد تبیینی داشتند و فرمودند وی به ما دروغ می بندد، او را لعنت کردند و دعا کردند که شیعیان از شر این فرد در امان باشند و سرانجام هم او را مهدورالدم اعلام کردند.

این نوع مواجهه امام (ع) با فرقه های انحرافی چه نکته ای را به ما گوشزد می کند؟

برخورد امام موسی کاظم علیه السلام نشان می دهد که اعتقاد مردم موضوع بسیار مهم و جدی است. در حقیقت برای عوض کردن یک ملت و توخالی کردن آن کافی است که اعتقادات و ارزش های آن ملت را از او بگیرید و باورهای اعتقادی آن مردم را عوض کنید و  می بینیم که امام علاوه بر اقدامات تبیینی و تحذیری گاه حتی متوسل به اقدامات عملی می شوند و سرانجام هم محمد ابن بشیر در دوران امام رضا علیه السلام به قتل می رسد.

نکته ای که این رخدادها برای ما دارد این است که خطر انحراف از مکتب اهل بیت علیهم السلام یک خطر همیشگی است بنابراین هشداری برای همه ماست و گمان نکنیم چون در جامعه شیعی هستم مصون خواهیم بود بنابراین راه این است که همواره خود را در معرض علما و کارشناسان دین قرار دهیم و اعتقادات خود را بر آنان عرضه کنیم و  از خودمان محتوایی به اسلام نبندیم چون در آن صورت ما نیز گرفتار همان تاریکی ها و ظلمت های فکری و اعتقادی خواهیم شد.

 

کد خبر 958995

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha