ذره ای ترس

مدیرگلزار شهدای کرمان به بیان خاطراتی از شهید کازرونی پرداخت و گفت: برای اولین بار رساله امام(ره) و ممنوعیت داشتن آن در زمان شاه را از زبان شهید کازرونی شنیدیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان، سردار محمدرضا حسنی سعدی، شنبه شب(۱۰ شهریور) در یادواره شهید حاج محمدمهدی کازرونی، گفت: در دهه ۵۰ که ما همکلاسی بودیم معلم تعلیمات دینی دوره راهنمایی اعلام کرد کسی می داند تقلید چیست؟ و آیا کسی رساله عملیه دارد؟ که تنها کسی که دستش را بالا گرفت و گفت رساله دارم؛ محمدمهدی کازرونی بود.

 

 

مدیرگلزار شهدای کرمان ادامه داد: او روز بعد رساله ای از امام(ره) را که جلد آبی رنگ داشت با خود به مدرسه آورد و  معلم دینی وحشت کرد و گفت این را ببر که خطرناک است؛ ما برای اولین بار می شنیدیم که رساله امام ممنوع و دشمن شماره یک آمریکایی ها و شاه است.

 

 

وی افزود: حاج مهدی شب عاشورای سال ۵۷ در مسجد روستای سعدی پشت تریبون رفت و با جسارت صحبت کرد و گفت این رژیم رفتنی است اما یک عده ای به این صحبت او خندیدند.

 

 

سردار حسنی سعدی با بیان اینکه شهید کازرونی ویژگی های عجیبی داشت؛ با انرژی، قوت، اخلاص، خوش رفیق، فوتبالیست، با معرفت را از جمله این ویژگی ها عنوان و بیان کرد: بعد از پیروزی انقلاب، عضو سپاه و یکی از برجسته ترین نیورهای عملیاتی سپاه کرمان بود که جانشان را کف دستشان گذاشته بودند.

 

 

وی با بیان اینکه او در کردستان و مهاباد ذره ای از دشمن نمی ترسید و حاج قاسم گفته بود به جرأت می توانم بگویم ذره ای ترس در وجودش نبود؛ اظهار داشت: کتاب شهید با عنوان « ذره ای ترس» نگاشته شده و او از کسانی بود که کردستان بسیار خوب درخشید‌.

 

 

مدیرگلزار شهدای کرمان ادامه داد: در مقطعی ستون قدرتمندی از ارومیه به سمت مهاباد راه افتاد؛ ۱۰ کیلومتری مهاباد پیچی بود که جنگل مشرف به آن بود اما ستون، کمین خورد و زمین گیر شد و تانک ها هم زمین گیر شدند؛ نمی دانستیم دشمن از کجا شلیک می کند؛ یک کامیون مهمات هم از ما برد؛ به زحمت رسیدیم مهاباد؛ حاج مهدی گفت ستون چه شد؟ توضیح دادیم. فردای آن روز شهید کازرونی، شهید محمدرضا ابوسعیدی و من هم در رودربایستی با آنان رفتیم به محل حادثه؛ سه نفر با دو تا نارنجک دستی و ژ۳ و... فقط با شجاعت کازرونی جلو رفتیم.

 

 

وی افزود: در جنگ دوره ویژه ای در پادگان سعد آباد دیدند و بعد از آن مسئولیت عملیات لشکر ثارالله را داشت؛ حاج قاسم زیاد از او تعریف می کرد و بعد از شهادت شهید کازرونی، عکس او را زیر میز دفتر فرماندهی لشکر داشت؛ در زبیدات مسیری بود که وقت عبور در دید عراقی ها بودیم، شهید کازرونی بوق می زد و آنها را تحقیر می کرد؛ می گفتیم نکن، ما را می زنند؛ می گفت نه، اینها باید بدانند با که طرف هستند.

 

 

سردار حسنی سعدی با اشاره به اینکه یکبار محمدمهدی در کنار خاکریز به خواب رفته بود و حاج قاسم در به در دنبالش بود؛ افزود: وقتی او را بیدار کردند گفت سه روز است که نخوابیده ام.

 

 

وی تصریح کرد: او تمام دارایی و ثروت خود را برای راه امام حسین کف دست خویش گذاشت.

کد خبر 966599

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha