به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، طلاق عاطفی را بارها شنیده ایم یا با آن رو به رو شده ایم. در این نوع طلاق زوجین نسبت به یکدیگر بی تفاوت می شوند تنها وجه مشترک آنان خانه ای است که در آن زندگی می کنند. این نوع طلاق در گذشته شاید یک موضوع نوپدید به شمار می آمد اما با صنعتی شدن جوامع به یک امر رایج تبدیل شده است که صدمات زیادی می توان به روح و روان افراد بزند و تاثیرات مخربی هم برای جامعه داشته باشد.
در این باره با «امان الله قرایی مقدم» استاد دانشگاه و جامعه شناس به گفتگو پرداختیم که ادامه می خوانید:
طلاق عاطفی چیست؟
طلاق عاطفی مقدم طلاق قطعی است. یعنی کمرنگ شدن و قطع عواطف و احساسات میان زوجین است و همدلی که بین زن و مرد وجود داشت کمرنگ می شود.
مهمترین عوامل طلاق عاطفی چیست؟
مهمترین عامل ازدوج اجباری یا ازدواج بر اساس هواهوس، احساسی و عدم شناخت بوده است. افراد در دوران دوستی و نامزدی خیلی چیزها را نمی بینند و وقتی وارد زندگی می شوند با واقعیت رو به رو می شوند و به آنچه که می خواهند نمی رسند. بنابراین ضعف احساسات و روابط از لحاظ روحی و روانی بین زوجین صورت می گیرد.
روابط نادرست، هوس زود گذر، نرسیدن به تصورات و ذهنی و اهداف موجب می شود تا زوجین از زندگی کردن کنار یکدیگر لذت نبرند و احساس دلخوشی نداشته باشند.
تنوع طلبی زنان و مردان که در سال های اخیر گسترش یافته است و زندگی صنعتی و تاثیر رسانه های بیگانه از دیگر عوامل طلاق عاطفی است.
دوستی های قبل از ازدواج دختران و پسران و روابط نامشروع متعددی که دارند، بعد از ازدواج هم تنوع طلبی و خواهی را تشدید می کند.این ها باعث می شود که عاطفه و احساس میان زوج ها کم شود و روابط رو به سردی می گراید. طلاق عاطفی ابتدا به صورت روحی و روانی نمایان می شود و در نهایت به طلاق قطعی می انجامد.
امروزه طلاق عاطفی افزایش یافته است به سن نوجوانی و جوانی رسیده است. ازدواج های اجباری، ازدواج های ناآگاهانه، عدم تناسب فرهنگی و عدم نرسیدن به خواسته ها دوستی های قبل از ازدواج، ازدواج بدون مشورت و مشاوره بزرگتران، مشاوره قبل از ازدواج از دیکر عوامل است.
برای جلوگیری از این آسیب راهکار چیست؟
در گذشته مرکز مشاوره به این شکل وجود نداشت، زنان و مردانی در همه محله ها وجود داشتند که انسان هایی که شناخت عمیق بر روی آن ها داشتند به یکدیگر معرفی می کردند و وصلت شکل می گیرفت، این بهترین و پایدارترین ازدواج بوده است البته در آن زمان معنویات بیشتر بوده است.
برخی از مسایل هیچ گاه آنگونه که در جامعه می گذرد همخوانی با روش های علمی ندارد. گرچه نمی گویم که مشاوره رفتن بی تاثیر است اما سنت گذشته و معرفی با شناخت ازدواج های بهتری را هم در پیش داشت.
امید است زوجینی که دچار طلاق عاطفی شده اند به زندگی بازگردند؟
بله. زوج ها باید به مشاوره بروند، باید با هم صحبت کنند. بهتر است گفتگو کنند که مشکل چیست و چه اشکالاتی در زندگی وجود دارد، وضعیت زندگی خود را بررسی کنند که چکار باید کنند و با بحث، گفتگو و تبادل نظر مشکل را حل کنند. مقداری بردباری و از خود گذشتی داشته باشند و از تنوع طلبی و برتری طلبی بکاهند و به اصلاح روابط خود کوشش کنند.
تاثیر طلاق بر روی فرزندان چگونه است؟
آمار طلاق نشان می دهد که رو به افزایش است اما فرزندان این نوع طلاق های که در خانواده نابسامان رشد می کنند، این طلاق عاطفی و قطعی تاثیرات روحی و روانی بدی برروی آنان می گذارد، فرزندان ناراحتی های روحی و عصبی می گیرند و حتی ممکن است از خانه فراری شوند. اثرات مخرب بر روح و روان و آرامش آن ها دارد و این امر باعث عدم پیشرفت زندگی فرزندان و موفقیت این فرزندان در عرصه ها مختلف می شود.
حرف آخر؟
قبح طلاق در جامعه ریخته شده است و معنویات کمتر است زوجین خیال می کنند، هنگامیکه طلاق بگیرند مشکلات حل می شود اما طلاق آغاز بدبختی و بروز مشکلات است.
معنویات و باورهای دینی در جامعه کمرنگ شده است و خیلی نمی بینیم که در جامعه که از کشورهای دیگر الگو برداری می کند و رسانه های بیگانه همانند سریال ها ترکیه ای جولان می دهند، این طلاق عاطفی و طلاق قطعی کاهش یابد.
نظر شما