خبرگزاری شبستان_ گیلان؛ رسول خدا (ص) سالها پيش از شهادت امام حسن(ع) فرمود: « هر کس بر حسن گريه کند، چشمش روزي که ديدهها کور مي شوند (روز قيامت)، کور نمي شود و هرکس در مصيبت او اندوهگين شود، روزي که همه دل ها اندوهگين است، غم و اندوهي نخواهد داشت. زيارت حسن مايه استواري قدمها در قيامت است.»
واپسین روزهای ماه صفر( 28 و 29 )مسلمانان جهان را در ماتم و عزاداری سه تن از بزرگان دین و مذهب فرو می برد. در این روزها پیروان دین محمد(ص) عزادار وفات خاتم پیامبران، دومین امام شیعیان امام حسن مجتبی(ع) و شهادت حضرت امام رضا(ع) هستند.
اما به حق عنوان مظلوم ترین امام شیعه از آن امام حسن مجتبی(ع) است. امامی که نامش هدیه ای از سوی خدا بوده و تنها کنیه اش «ابو محمد» است.
از مشهورترين القاب امام حسن (ع) می توان به « سيد»، «سبط» و «تقي» اشاره کرد. در روایات آمده ایشان رابطه عمیقی با مادرشان حضرت فاطمه الزهرا(س) داشتند و هفت سال با رسول خدا زیستند.
می گویند امام حسن (ع) در این سالها تعالیم علمي و تربيتي فراواني از رسول خدا فرا گرفتند و در کارهاي بزرگي همچون بيعت رضوان و مباهله با نصاراي نجران شرکت کردند.
او در زمان خلافت امیرالمومنین(ع) در خدمت پدر بود و گاه از روي دلسوزي در تامين رفاه پدر ميکوشيد و در برخي فعاليتهاي اجتماعي شرکت ميکرد.. سياستهاي عملي امام حسن(ع) هماهنگ با پدر بود و همانند او در هيچيک از جنگها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام اين دوره 25 ساله شرکت نکرد.
امام حسن از آغاز بيعت مردم با حضرت علي(ع) تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قويترين بازوي آن حضرت عمل کرد و در جريان بيعت، حضوري جدي داشت. در جنگ های جمل، صفين و نهروان حاضر بود و پيش از جنگ جمل همراه باعمار ياسر و قيس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوبکردن فتنه ابو موسي اشعري، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند.
او که گهگاه به جاي پدر در نماز جمعه شرکت می کرد در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهياش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربتخوردن پدر نيز تمام تلاش خود را براي بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پايان به وصاياي او گوش سپرد.
بر اساس روایات امیرالمونین حضرت علي (ع) قبل از شهادت، امام حسن را وصي خود تعيين کرد. رسول خدا (ص) نيز قبل از آن به دو گونه اين وصیت را اعلام کرده بود؛ يکي به صورت تصريح به امامت امام حسن و امام حسين(ع) پس از پدرشان و دوم تصريح به امامت اوصياء دوازدهگانه خود، با ذکر اسامي آنها.
اما دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهري امام حسن(ع) بسیار پر ماجرا بود. بلافاصله پس از شهادت حضرت علي(ع)، امام حسن به مسجد آمد و در سخناني شيوا تلويحا مردم را به بيعت با خويش فراخواند، پس از سخنراني و با تبليغ نافذ ابن عباس مردم کوفه با آن حضرت بيعت کردند. امام نيز بيعتشان را بر اين اساس که از او پيروي کنند و با هر کس جنگيد، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذيرفت؛ و سپس به تحکيم پايههاي حکومت خويش پرداخت. ابن ملجم، قاتل پدر را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبيت کرد و برخي را تغيير داد نامه تندي به معاویه نوشت و او را به جنگ تهديد کرد. نامهنگاري ميان حضرت و معاويه ادامه يافت تا اينکه معاويه لشکري عظيم به سوي عراق گسيل داشت و حضرت نيز درصدد تهيه لشکري براي مقابله با او برآمد.
مهمترين حادثه در زندگي امام حسن(ع) جريان صلح معاويه با آن حضرت است. خود امام صلحش را حجتي بر آيندگان ميداند، يعني بر اساس عملکرد حضرت، وظيفه انسان نيز در شرايط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.
بررسي مقدمات و شرايط و عللي که صلح را ايجاب کرد و دقت در کيفيت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافي نتايج شيرين صلح براي جناح حق و ضربههاي سهمگين آن بر جناح باطل بهخوبي روشن ميکند که صلح آن حضرت در حقيقت انقلاب سبزي بود که زمينه انقلاب سرخ حسيني را فراهم ساخت و اين نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلمستيزانه، پايهريز انقلاب علمي امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در عصر طلايي خلا انتقال قدرت از بنياميه به بنيعباس گشت و به اين ترتيب، اسلام ناب محمدي که در تشيع جلوهگر بود، نهال خود را آبياري نمود و به درخت تنومندي تبديل شد.
تمامي تلاش امام حسن پس از قبول صلح اين بود که فوايد مورد نظرش را از صلح به نتيجه برساند و بر اين اساس در تمام اين مدت به حفظ نيروهاي کيفي و خالص ، بازسازي نيروهاي خسته و تفسير صحيح اسلام پرداخت.
عملکرد دشمنشکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاويه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.
خصائصي از قبيل« سبط اکبر» بودن نيز برخوردار است. حلم بيپايان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضيلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهي دهد.
تلاش موفق امام حسن براي بهکرسي نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاويه طرح قتل حضرت را پيگيري کند تا بتواند به خواسته ديرين خود يعني تبديل خلافت اسلامي به سلطنت موروثي، جامه عمل بپوشاند. به اين ترتيب سمي مهلک تهيه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتي درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجري به لقاء الله شتافت. برادرش امام حسين(ع) جنازه او را پس از تغسيل و نماز براي دفن به سوي مسجد و روضه پيامبر برد ولي سرانجام بر اثر ممانعت بنياميه در بقيع به خاک سپرد.
«امیر علوی» یکی از شاعران این سرزمین در مدح مظلومیت آن حضرت اینگونه سروده است:
سخت است چگونه بنویسم محنتت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکهای از غصهی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
این صحنه خودش گوشهای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
هرچند کفن پاره و گلگون شده،
اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را
سنگین که نشد سینه ات از چکمهی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را
نظر شما