روایت ۲۰ سال «سربازی» در رکاب «فرمانده»

در رکاب فرمانده خود «سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» همچون یک سرباز در عراق، لبنان و سوریه خدمت کرده است و سینه ای انباشته از ناگفته های این «معلم اخلاق» دارد.

خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی: تاریخ ایران مملو از مردانی دلیر، پزشک، فیلسوف، مفسر قرآن، عالم، فاضل، دانشمند و ... بوده و هست که در عصر و دوره خود درخشیدند و باعث افتخار ملت و کشور شدند. در این بین کم نیستند افرادی که در گمنامی فعالیت کردند و تا زمان مرگ یا شهادت و حتی بعد از آن هم به درستی شناخته نشدند.

 

بعد از جنگ تحمیلی در 10 سال اخیر شهدای دیگری هم تقدیم اسلام و انقلاب شدند که مدافعان حرم نام گرفتند. آنها با رشادت و جانفشانی و در عین گمنامی در حفاظت از حریم اهل بیت علیهم السلام در عراق و سوریه جان فدایی کرده و امنیت را برای ملت ایران به ارمغان آوردند. در این بین بدون شک سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از بارزترین این شهدا است.

 

اغلب شهدای ما ملی هستند اما سردار سلیمانی یک شهید بین المللی است چرا که او برای امنیت ملت ایران و منطقه رشادت‌ها کرد و برای یاران سفر کرده خویش خون دل‌ها خورد و اشک‌ها ریخت.

 

سردار قاسم سلیمانی در سال 1335 در شهرستان رابُر از توابع کرمان به دنیا آمد، پدرش یک کارگر بنای ساده بود. او دوران نوجوانی‌اش را در همان مناطق گذراند و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران که تشکیلاتی تازه ‌تأسیس بود درآمد. او در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله و از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.

 

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ از سوی مقام معظم رهبری به عنوان فرماندهی سپاه قدس منصوب و در بهمن ماه سال 1389 درجه سرلشکری (بالاترین درجه نظامی در ایران) را از مقام معظم رهبری دریافت کرد. در کارنامه فرماندهی سردار سلیمانی در نیروی قدس، نقاط درخشان بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها شاید برای همیشه پنهان بماند اما آنچه لااقل در ظاهر و برای نمونه می‌توان دید، تقویت و ثبات حزب‌الله لبنان، تقویت نیروهای مقاومت فلسطینی در جریان جنگ‌های 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه و نیز شکل‌گیری و تقویت محور مقاومت به خصوص در 8 سال اخیر و پس از شروع بحران در سوریه و عراق است.

 

سخن گفتن از مردی که بیش از نیمی از عمر 40 ساله خدمت خود را در گمنامی و مجاهدت‌های خاموش گذرانده کار آسانی نیست، سال‌ها زمان نیاز است تا افرادی پیدا شوند و بتوانند برخی از نقاط ناشناخته کارنامه درخشان این مجاهد نستوه را برای افکار عمومی آشکار کنند.

 

در این بین به سراغ یکی از همرزمان شهید سلیمانی می رویم تا شاید اندکی از حقایق پنهان و مجاهدت‌های این فرمانده شهید را درک کنیم. همرزم شهید قاسم سلیمانی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از بیرجند می گوید: 20 سال توفیق حضور در کنار سردار سلیمانی به عنوان یک سرباز را داشتم و خاطراتی مختلفی از حضور در ماموریت‌ها و جلسات کوتاه با ایشان دارم که شاید در شناسایی بخش بسیار کوچکی از مجاهدت های این دلیر مرد و یارانش سهمی داشته و نقشی ایفا کرده باشم.

 

ماموریت در کشور عراق

این همرزم شهید می افزاید: مدتی بعد از سقوط صدام و اشغال عراق توسط آمریکا و هم پیمانانش به همراه دو تن از دوستان برای ماموریت به کشور عراق رفتیم. بنا به دلایل امنیتی به جای حضور در هتل، در مکانی که محل اجرای ماموریت بود استقرار یافتیم. محل مربوط به یک سازمان شیعی بود، ساختمانی بسیار قدیمی و فاقد امکانات لازم گرمایشی و سرمایشی.

 

شب را در همان محل استراحت کردیم ولی به دلیل سرما نتوانستیم بخوابیم و بیشتر به فکر گرم نگه داشتن خود بودیم. در این بین یکی از همراهان به دلیل سرمای فراوان از ناحیه کلیه دچار عوارض و مشکلاتی شد. در هر صورت به سختی شب را صبح کردیم و روز بعد به مسئول مربوطه اعلام کردیم که دیشب خیلی سرد بود اگر ممکن است مکان را تغییر دهید و یا با توجه به برودت هوا برای ما امکاناتی فراهم کنید. مسئول مربوطه به گفتن این جمله که شماها چقدر نازک نارنجی هستید اکتفا کرد و در پاسخ ما گفت: مدتی قبل فرمانده شما سردار سلیمانی روزها و سب های متمادی در همین مکان مستقر بود، می خوابید و ... اما هیچگونه گلایه ای از کمبودها و یا درخواستی نکرد.

 

این پاسخ نشان می داد که شهید سردار سلیمانی ماموریت ها را با خطر و ریسک بسیار بالا و به بهترین نحو انجام می دادند.

 

ماموریت در لبنان

این همرزم شهید اینگونه ادامه می دهد: در یکی از ماموریت‌ها، صبح زود گوشی اتاقم زنگ خورد و پس از مکالمه متوجه شدم سردار سلیمانی است و درخواست ارتباط با دفتر خود درایران (شهید پورجعفر) را دارد وقتی به ساعت نگاه کردم دیدم کمی از اذان صبح گذشته است .

 

به هر حال با توجه به اختلاف ساعت بین ایران و لبنان و تماس های مکرر بعد از حدود یک ساعت، ارتباط برقرار شد وقتی برقراری ارتباط را به سردار اطلاع دادم پاسخی که دریافت کردم این بود که من آن موقع کار داشتم الان دیگر کاری ندارم .

 

به جرأت می‌توان گفت سردار با برنامه ریزی صحیح از لحظه به لحظه زمان، بهترین بهره را می برد و تمام وقت خود را در خدمت نظام، انقلاب و در فکر اجرای ماموریت های محوله بود و به طور خستگی ناپذیری فعالیت می‌کرد و روز، شب و ساعت کار به خصوصی نداشت .(شهید پورجعفر در آخرین ماموریتی که حاج قاسم به عراق رفت همراه ایشان بود و در کنار فرمانده اش به درجه رفیع شهادت نایل ‌آمد).

 

ماموریت در سوریه

او گریزی به شجاعت ودلاورمردی های سردار می زند و از ماموریت هایش در رکاب شهید سلیمانی در سوریه یاد کرده و می افزاید: می توان از ماموریت در سوریه به عنوان سخت ترین ماموریت ها نام برد چرا که سوریه کشوری دور از ایران، بدون مرز مشترک و دارای بهم ریختگی شدید به دلیل توطئه استکبار است.

 

از یک سو مخالفان و ناراضیان و از طرفی تروریست‌های داعش و غیر داعش شرایط بسیار سخت و مشکلی را در این کشور به وجود آورده بودند تا آن جا که مخالفان، نیروهای داعشی و سایر گروه‌های تروریستی به موفقیت هایی دست یافته و بخش زیادی از کشور را تحت کنترل داشتند.

 

به جرأت می‌توان گفت که رفع این مشکلات جز با برنامه ریزی سردار و اقدامات خوب و دقیق و حساب شده میسر نبود ضمن اینکه حضور مدافعان حرم نیز کار را برای تروریست‌ها سخت کرده بود.

 

در یکی از عملیات‌های علیه داعش، در یکی از مناطق بیابانی، به تدریج نیروها در حال ملحق شدن به یکدیگر بودند و شاید هنوز 20 درصد نیروهای لازم هم برای شروع عملیات نرسیده بودند که اطلاع یافتیم سردار به تنهایی با یک خودرو و راننده (بدون تیم حفاظتی) برای بررسی و شناسایی به جلو رفته است.

 

این موضوع بارها و بارها در مناطق عملیاتی از سوی سردار انجام و تکرار می‌شد و وقتی فرمانده منطقه، همرزمان و مسئولان مربوطه مانع از رفتن سردار به جلو می شدند سردار سلیمانی در پاسخ می گفت: من را از چند تا گلوله می‌ترسانید؟

 

وی با بیان اینکه حاج قاسم فرماندهی با لیاقت، تمام وقت و همیشه آماده بود، تاکید می کند: سردار سلیمانی برای اجرای منویات و فرامین رهبری شب و روز نداشت حتی در ایام ماه مبارک رمضان نیز هیچ کاستی در این موضوع مشاهده نشد و نمونه بارز آن برگزاری جلسات در ساعت 6 صبح بود که بدون در نظر گرفتن زمان و مکان انجام می شد.

 

 

نام مستعار

این همرزم شهید اینگونه ادامه می دهد: در تمام سیستم‌های ارتباطی نظامی به نحوی از روش مکالمات رمز استفاده می شود این رمزها در مورد مسایل مهم و حساس از قبیل نام فرماندهان، نام مکان‌ها، عملیات ها و ... به کار می رفت و در عملیات ها و ... از نام مستعار «معلم اخلاق» برای شهید سلیمانی در نظر گرفته شده بود.

 

وی در ادامه گریزی به تسلط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی می زند و می گوید: شهید همیشه به نیروها توصیه می کرد به زبان هایی مانند عربی و... برای برقراری ارتباط مسلط باشند تا در ماموریت ها و... کمتر به مترجم نیاز پیدا کنند.

 

وی با بیان اینکه سردار به هیچ یک از افراد اجازه بیان کم و کیف تاکتیک‌ها و ماموریت ها را نمی‌داد، یادآور می شود: شهید سلیمانی خواستار مخفی بودن انجام ماموریت‌ها حتی برای سایر همکاران بود و شاید اگر این محدودیت‌ها اعمال نمی شد ملت ایران بیش از پیش متوجه سختی‌ها، مخاطرات و تهدیدات متحمل شده این شهید گرانقدر می شدند.

 

ماموریت‌ها و اقدامات تاکتیکی سردار خواب را برچشم دشمنان نظام حرام کرد تا جایی که به شهادت رساندن سردار ناشی از همین موضوع است چرا که دشمنان نظام به خصوص استکبار جهانی در مقابله با سردار، ناتوان و درمانده شد تا جایی که ترامپ رئیس جمهور خبیث آمریکا از روی استیصال تصمیمی مبنی بر به شهادت رساندن سردار گرفت و این توطئه را در بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ عملیاتی کرد.

 

در این روز طی حمله موشکی هلی کوپتر‌های آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به همراه ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی و ... مورد هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

 

دشمنان می پندارند با به شهادت رساندن سردار سلیمانی ها، فخری زاده ها و... می توانند به اهداف خود برسند و ایران را وادار به تسلیم کنند، سال هاست این را آزموده اند و بی نتیجه بودن این اقدامات را به چشم دیده اند چرا که ده ها سلیمانی و فخری زاده و ... از میان جوانان بر خواهد خاست و تفکر و راه این بزرگان هرگز از بین نخواهد رفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1008095

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha