چگونه مرید امیرالمومنین(ع) قاتل او شد؟

"تو امیرالمؤمنین و وصىّ رسول خدا و وارث علوم او هستى" این سخنان کسی است که با شمشیرآغشته به زهر شهوت و کینه، عرش آسمانی‌ترین مخلوق خدا را شکافت.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ شب‌های قدر را شب‌های نزول قرآن کریم می‌نامند و میهمانان خانه معبود این روز‌ها را برای تقرب به میزبان غنیمت می‌شمارند و لحظه لحظه‌اش را در خانه مهربان‌ترین مهربان بندگی می‌کنند و خضوع.اما این روزهای ناب نزول قرآن مقارن است با وداع زمینیان با قرآن ناطق. و زمین و زمان سوگوار لحظات وداع...

 

گفته بود: «تو امیرالمؤمنین و وصىّ رسول خدا و وارث علوم او هستى. خداوند لعنت کند کسى را که انکار حق تو را بکند.» و تاکید کرده بود: «با تمام قوا و مردان زیرک در اجرای فرمانت حاضریم.»این‌ها عرض ارادت کسی است که با شمشیرآغشته به زهر شهوت و کینه، عرش آسمانی‌ترین مخلوق خدا را شکافت؛ ابن ملجم می‌خواندنش...

عبرت هایی برای شیعیان

عامل عمده‏ای که ابن ملجم را وادار به شهادت حضرت علی (ع) کرد، انحراف فکری و اعتقادی او بود. چون خوارج، حضرت علی (ع) را عامل نابسامانی‏های مسلمانان و جایز القتل می‌‏دانستند که ابن ملجم جزو این گروه بود. از این رو عبدالرحمان در مکه تصمیم به کشتن حضرت علی (ع) گرفت و به همین منظور روانه کوفه، مرکز حکومت علی (ع) گردید. آنچه علاوه بر ناآگاهی و انحراف فکری ابن ملجم، او را به اجرای این تصمیم تشویق و ترغیب نمود، پیشنهادات و تحریکات قطام بود. قطام که دختر جوان و زیبایی بود، با خوارج همفکر بود. ابن ملجم به خاطر عقیده باطل و تفکر خارجی‏گری و در اثر تحریک قطام، حضرت علی (ع) را به شهادت رساند.

 

در  واقعه به شهادت رسیدن امیرالمومنین به دست ابن ملجم عبرت هایی است که همواره باید مد نظر هر انسان با بصیرت و آگاهی قرار گیرد.نخست اینکه هرچند به گواهی تاریخ، ابن ملجم عامل به شهادت رساندن امام بود، اما عامل اصلی حذف امام و ولی خدا از جامعه، یک «تفکر» بود. آنکه علی (ع) را به شهادت رساند، تفکری بود که ابن ملجم، تنها یک نمایندهٔ کوچک آن بود.

 

تفکری که منحصر به دوران امام علی نبود. بلکه هم در زمان پیامبر (ص) ریشه‌های آن بچشم می‌خورد و هم پس از امام علی (ع) در مقاطع مختلف تاریخی نقش غیر قابل انکاری در منحرف نمودن بسیاری از جریانات اسلامی حتی در دوران معاصر داشته است.این تفکر همواره از شدت افراطی‌گری چهره‌ای زشت و مطرود از دین را به نمایش گذاشته و بحران آفرین بود است وافراط یعنی آنکه می‌خواهد جلو‌تر از امام خود حرکت کند.

 

تفکری که در ‌‌‌نهایت بی‌تدبیری، قادر به تمایز میان دوست و دشمن نیست، اولویت‌های جامعه اسلامی را تشخیص نمی‌دهد، تنها خود را معیار و ملاک دینداری می‌داند و به راحتی برچسب کفر بر دیگران می‌زند و آن‌ها را از دایرهٔ اسلام خارج، و کمر به حذف هر که غیر خود می‌بندد و در ‌‌‌نهایت حماقت، معادلات سیاسی را به نفع دشمنان اسلام تغییر می‌دهند.یکی دیگر از مسایلی که می‌تواند در این واقعه بسیار عبرت آموز باشد، محل و نقطه انحراف کسی است که در وصف او گفته اوبودند: «و کان یسارع فی حوائج أمیر المؤمنین (علیه السلام) و خدمته،» یعنی او در کارهای حضرت از دیگران سبقت می‌گرفت و به ایشان خدمت می‌کرد.

بیعت ابن ملجم با امام علی علیه السلام

یکی از رویدادهای مهم در ابتدای خلافت امام علی علیه السلام، همین ماجرای بیعت یمنی‌ها با آن حضرت بود که ابن ملجم در رأس آن گروه به خدمت امام رسید و با ایشان بیعت کرد. زمانی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت رسیده و مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، مردم گروه گروه برای بیعت با ایشان می‌آمدند. از مردم کوفه گرفته که در زمان حضور امام در مدینه امکان بیعت حضوری نداشتند تا مردم یمن. در آن دوران چندین قبیله یمنی در کوفه زندگی می‌کردند و وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این شهر آمدند، آن‌ها برای بیعت به حضور امام آمدند.

ابن ملجم مرادی یکی از چهره‌های شناخته شده و مؤثر در آن زمان بود که در میان قبیله‌های یمنی زندگی می‌کرد. او به عنوان یکی از بزرگان یمنی‌ها بود که با امام علی علیه السلام بیعت کرد. البته او در زمان بیعت با امام، اظهار علاقه و ارادت به ایشان می‌کرد.

تو در آینده قاتل من خواهی شد

آن طور که در تاریخ نوشته شده، زمانی که یمنی‌ها برای بیعت با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خدمت ایشان رفتند، هر کسی یک بار با آن حضرت بیعت می‌کرد. اما وقتی نوبت به ابن ملجم رسید، آن حضرت سه بار از ابن ملجم بیعت گرفتند. به این معنا که یک بار ابن ملجم با آن حضرت بیعت کرد، وقتی داشت از آن حضرت دور می‌شد امام علی علیه السلام به او فرمودند که بیا و بار دیگر بیعت کن. دوباره ابن ملجم با امام بیعت کرد و باز هم امام برای بار سوم از او بیعت گرفتند.

ابن ملجم از این نوع رفتار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تعجب کرد و پرسید که چرا از دیگران یک بار و از من سه بار بیعت گرفتید؟ امام در جواب او شعری خواندند با این مضمون که «من زندگی او را می‌خواهم اما او اراده کشتن من را دارد. عذر پذیرش خود را نسبت به دوست مرادی خود بیاور. ای ابن ملجم برو که به خداوند سوگند گمان ندارم به آنچه گفتی وفا کنی.» درواقع امام با این جمله به او این پیام را رساندند که بر بیعت خود استوار باقی نخواهد ماند و بیعت شکنی خواهد کرد.

کد خبر 1053333

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha