به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از رشت، شهید مدافع حرم مرتضی حسینپور با نام جهادی حسین قمی روز 30 شهریور 1364 در روستای شلمانِ لنگرود به دنیا آمد او از فرماندهان محبوب سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی بود، این سردار نخبه و جوان که در 32 سالگی فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون را بر عهده گرفت در روز 16 مرداد سال 96 در منطقه تنف مرز مشترک بین سوریه و عراق به فیض شهادت نائل آمد.
خانواده شهید مدافع حرم مرتضی حسینپور(حسین قمی) مرا بر سر سفره خود راه دادند و در حقم پدری و مادری کردند و من همیشه دستبوس آنها هستم، اینها بخشی از سخنان «شهلا پناهی لادانی» نویسنده توانایی است که در کتاب اخیر خود با عنوان "ماه کامل" زندگی این سردار شهید را به شکل مستند روایت کرده است؛ در ادامه گفتوگوی صمیمانهای که شبستان با این بانوی نویسنده انجام داده از نظر میگذرد.
- چرا به حوزه ادبیات مقاومت و نوشتن از شهدا علاقمند شدید؟
پژوهشگر بحران سوریه و عراق هستم با نگاه به جنگهای نیابتی که در این دو کشور اتفاق افتاده، تحقیق پیرامون چرایی حضور ایران، شناخت جبهه مقاومت اسلامی و پرچمداری جمهوری اسلامی ایران در این جبهه و با هدف مروری بر زندگی شهدای مدافع حرم به این حوزه ورود کردم.
در طی سالهای کارم به این نتیجه رسیدم که در جبهه مقاومت اسلامی تعداد قابل ملاحظهای فرماندهان جوان ایرانی حضور دارند که تحت فرماندهی مقام معظم رهبری و سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در امور مستشاری و عملیاتی این جبهه بسیار موفق و تاثیر گذارند.
یکی از بارز و شاخصترین این فرماندهان جوان جبهه مقاومت اسلامی سردار شهید مرتضی حسینپور با اسم جهادی حسین قمی است که سابقه یازده سال کار با گروههای مقاومت و حضور موفق در مناطق جنگی سوریه و عراق در کارنامهاش ثبت شده به طوریکه در سن 32 سالگی به عنوان فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون انتخاب شد.
هدفم از ورود به این حوزه مستندنگاری برای معرفی اتفاقات روز در مناطقی که تحقیق میکنم هست و قدم بعدی معرفی شهدای مدافع حرم با این رویکرد که علاوه بر نگاه بر سبک و سیره زندگی و تربیت دینی و ایرانی به نبوغ و تخصص این شهدا پرداخته شده تا مخاطب با زوایای مختلف و شاخص این شهدا آشنا شود و امکان الگوپذیری داشته باشد.
شما به زندگی تک تک شهدا که نگاه کنید قطعا به تخصص، مهارت و داشتههای علمی آنها میرسید و خوب است که مخاطب برای شناخت شهدا به جای ورود و پرداختن بیش از اندازه به زندگی شخصی آنها با علم و تخصص شان آشنا شود.
- نگارش کتاب با محوریت شهید مدافع حرم حسین پور و چنین شخصیتی کار سادهای بهنظر نمیرسد، چطور شد تصمیم گرفتید در مورد این شهید مدافع حرم بنویسید؟
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که برای شرکت در مراسم چهلم این شهید در جمع خانواده شهید حاضر شده بودند؛ گفته بودند" رسالت حسین تا امروز گمنامی بود و رسالت ما از امروز معرفی حسین به جامعه است."
و در ادامه مراسم زمان سخنرانی ضمن اشاره به شاخصههای منحصر به فرد شهید حسین قمی اعلام کردند که تا کمتر از سه ماه دیگر پایان سیطره داعش در عراق و سوریه محقق خواهد شد( متن کامل سخنرانی سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی عزیز) در کتاب ماه کامل موجود است؛ و خب همین موارد دلایلی برای ورودم به این پروژه شد.
در اینجا قبل از آنکه سؤال بعدی را از خانم پناهی بپرسیم لازم دیدیم قطعهای زیبا از کتاب ماه کامل را انتخاب کرده و تقدیم مخاطبان کنیم.
"یکی از خواهران شهید با گریه گفت: من تعجب میکنم. فرماندهای که شما این طور توصیفش را میکنید چطور وقتی شهید شد رسانه ملی هیچ بازتاب خبری نداشت؟ این همه سکوت و بیتوجهی مسئولین قلب ما رو به درد آورد و برامون قابل هضم نیست.
سردار سلیمانی سرشان را به علامت تاسف تکان دادند و گفتند: درست میگید ولی نگران نباشید. شاید شهید خودش نمیخواهد. از طرفی اجازه بدید زمان بگذره، شاید ده سال طول بکشه تا حسین قمی شناخته بشه. خیلی از فرماندهان جنگ اینطور هستند.
حاج قاسم نگاهی به عکس شهید کردند و گفتند: خواهرم من چرا اینجا هستم. من آمدم تا این شهید عزیز را از گمنامی در بیارم.
حسین قمی عاشق گمنامی بود. اما این رسالت بعد از شهادت از دوشش برداشته شد و الان وظیفه و رسالت ما خارج کردن شهید حسین از گمنامی است.
شما این رو بدونید که شهید زمانش برسه خودش رو معرفی میکنه."
- نوشتن کتاب ماه کامل چقدر زمان برد؟
دقیقا نوشتن کتاب سه سال و هشت ماه طول کشید، زیرا از زمان اعلام خبر شهادت شهید حسینپور چهار ماه طول کشید تا توانستم مجوز ورود به این پروژه را بگیرم و بعد از آن کارم شروع شد.
به بیان دیگر پس از آنکه مراحل مربوط به جمعآوری اطلاعات، دستهبندی آنها، تحقیق در مناطق مختلف ایران، عراق و سوریه انجام شد کار نگارش کتاب را شروع کردم و در این مرحله برای نگارش مطالب باید یکسری نکات خیلی مهم را در نظر میگرفتم و قصه کتاب را علاوه بر اینکه تلاش داشتم یک مستند روان بنویسم که مخاطب را با خود همراه کند و برای این کار باید سبدی از اطلاعات را در اختیار میداشتیم که هم به نبوغ و سیره شخصیتی حسین قمی برسد و هم به اطلاعاتی که در مورد منطقه و مناسب مخاطب است.
یعنی اینکه مخاطب با جنگ شهری در سوریه و عراق آشنا شود، سختی کار جنگیدن در این مناطق ببیند و بفهمد و فرقش را با جنگ کلاسیک درک کند و اینکه نظر افراد مختلف این حوزه را در مورد حسین قمی ببیند.
یعن وقتی از جنگ شهری در سوریه و عراق صحبت میکنم سعی کردم نظر تمام نیروها اعم از نیروی رزمنده ساده گرفته تا فرمانده را بپرسم.
- ویژگیهای مستندنگاری از دیدگاه شما چیست؟ چرا مشخصا این قالب را برای جمعآوری اطلاعات و نهایتا نگارش کتاب ماه کامل انتخاب کردید؟
یکی از محاسن کار مستندنگاری این است که وقتی محقق شخصا وارد کار میشود با افراد مختلفی که در آن پروژه فعالند، رو در رو میشود که این نکتهای بسیار حائز اهمیت به شمار میآید.
در کتاب ماه کامل تلاش کردم با بسیاری از دوستان، خانواده و افرادی که شهید قمی را میشناختند ارتباط بگیرم و خاطرات و اطلاعاتشان را جمعآوری کنم، زیرا معتقدم زمانی که عین مستندات پیادهسازی شود دیگر به هیچ عنوان نیاز به بزرگنمایی و بزرگگویی در مورد شهدا نیست و این یک حسن برای مستندنگاری محسوب میشود.
در مستندنگاری واقعیات دور از اغراق نوشته میشود و افرادی که پای مصاحبه نشستند بعد از چاپ، بین صفحات کتاب دنبال خاطرات خودشان میگردند و این باعث میشود که دست نویسنده بسته شود و دیگر اجازه تخیل و بزرگنمایی را نداشته باشد به این خاطر که قصه پیشرو مستند است.
فکر میکنم یکی از بهترین روشهای نگارش کتاب با مضمون شهدا، همین مستندنگاری است زیرا نویسنده آنچه را که واقعیت است مینویسد و سعی میکند به آن یک چهارچوب و شکل ادبی مرتب بدهد، یک قصهای را تعریف کند و تمام خاطراتی که گفته شده است را به شکل مستند در کتاب بیاورد کمک میکند تا از بزرگنمایی دور شود.
- خاطراتی که از دوران دفاع مقدس منتشر شده و آثاری که تحت عنوان فرهنگ جبهه فراهم آمده، چقدر میتواند برای خلق آثار بزرگ و ماندگار مورد استفاده نسلهای بعد قرار گیرد؟
آثار تلویزیونی مانند سریال وضعیت سفید، زمستانی که گذشت در حوزه نمایش، کتابهایی مانند ردپای صاعقه و کتابهایی که آمده به مستندات جبهه و جنگ پرداخته منابع بسیار قوی و خوبی هستند و به بیان دیگر هر جایی که پای استناد منابع و اطلاعات در میان است، این گونه آثار میتواند دستمایه خیلی خوبی برای سایر کارها و تولیدات محتوای فرهنگی باشند.
- آیا این روزها مشغول نوشتن کتاب جدید دیگری هم هستید؟
این روزها در فاصله زمانی که بعد از تحویل کتاب شهید حسین قمی پیدا کردم یکی دو تا از کتابهایم را تمام کردم کتابهایی که در همین چهار سال به موازات کتاب شهید حسین قمی در دست نوشتن داشتم را سعی کردم تمام کنم و تحویل دهم که کتاب شهید جنتی، کتاب قائم یک، کتاب پسر خورشید از جمله آنها محسوب میشود.
در روزهای کرونایی هم کتابی با عنوان لشکر فرشتگان که مجموعهای از خاطرات زنان در پیک اول کروناست را نوشتم و به زودی تحویل نشر تلاوت آرامش خواهم داد، در حال حاضر هم مشغول تحقیق و جمعآوری اطلاعات پیرامون پروژه زندگینامه شهید ابو مهدی المهندس در عراق هستم که امیدوارم این پروژه هم به خوبی و با سرعت مطلوب پیش برود تا بتوانم زودتر کار نوشتن آن را آغاز کنم.
- برای مخاطبانمان در مورد آثاری که تاکنون به رشته تحریر درآوردهاید بگویید؟ و اینکه استقبال از کتابهایتان چگونه بوده است؟
حاصل تحقیقاتم که از اواخر سال 92 و اوایل سال 93 شروع شده است کتابهای چشمان یعقوب، رفیق مثل رسول، چمروش، حلب-خان طومان-پلاک 25، تیه دا، همسایه آقا هستند که سه عنوان از این مجموعه به عربی ترجمه شده و به لطف خداوند متعال تمام کتابهایم در نمایشگاههای بینالمللی تهران، بیروت، عمان و استانبول شرکت داشته اند.
از کتابهایی که تاکنون نوشتهام استقبال خیلی خوبی شد به خاطر اینکه مخاطب هم برایش جالب بود که مطالب مستند است و واقعیت دارد، اتفاق دیگری هم که افتاد این بود که در کنار معرفی شهید ما برای معرفی آن نبوغ و تخصص به جزئیات آن تخصص هم اشاره کردیم.
برای من همه کتابهایی که نوشتم به یک اندازه باارزش بوده و تمام آثارم را دوست دارم از طرفی هم وقتی دست مخاطب را نگاه میکنم میبینم که کتاب "رفیق مثل رسول" و بعد از آن کتاب "چشمان یعقوب" با اقبال زیادی مواجه شدند.
تبلیغ کتاب و معرفی شهید مهمترین کار بعد از نوشته شدن کتاب است، یعنی یک محقق و نویسنده وظیفه دارد که به دنبال جمعآوری اسناد و مطالب برود و تلاش کند که کتاب را به بهترین شکل بنویسد. به عقیده من خانواده، دوستان، نهادهای فرهنگی، شبکههای مختلف رسانه، فضای مجازی باید در مورد کتاب تعریفی مشخص و حمایتگرانه داشته باشند، زیرا دلیل اینکه سرانه مطالعه در کشورمان پائین است به خاطر این است که تبلیغ خوبی برای کتاب انجام نمیشود.
بدون شک اگر تبلیغ و معرفی خوبی از کتاب اتفاق بیفتد علاوه بر ارتقاء سطح مطالعه جامعه، دیگر خستگی هم بر تن ناشر و نویسنده باقی نمیماند، زیرا در کنار تلاشی که نویسنده برای نگارش کتاب دارد، ناشر هم برای ارائه کتاب در یک قاب مناسب تلاش میکند بنابراین وقتی تبلیغی صورت نمیگیرد، کتاب هم دیده نمیشود و این تلخترین قسمت کار است.
فکر میکنم بهترین اتفاق در حوزه تبلیغ کتاب این است که گروهی از مخاطبان که اهل مطالعه هستند کتابها را به خوبی معرفی کنند و این احساس مسئولیت در آنان وجود داشته باشد که وقتی کتابی را میخوانند، حتما نسبت به معرفی آن هم اقدام کنند.
به شخصه معتقدم کتابهایی موفقترند و چهارچوب بهتری دارند که محقق و نویسنده آنها یک فرد است به طور مثال وقتی به شمال غرب رفته بودم و محدوده محل خدمت شهید قمی را دیدم واقعا برایم خاص بود، و اگر کتاب را مطالعه کنید میبینید که چقدر این موضوع بر نحوه نگارش کتاب تاثیر مثبت گذارد.
- در پایان اگر سخنی با مخاطبان دارید بفرمایید.
در همینجا لازم میدانم از تمام افرادی که از ابتدا تا انتهای پروژه نگارش کتاب "ماه کامل" شهید حسین قمی در کنارم بودند و کمکم کردند تشکر کنم، دستبوس پدر و مادر شهید حسین قمی هستم، بدون اغراق این دو عزیز در این مدت با محبت، صبوری و بزرگواری در حقم پدری و مادری کردند.
پدر و مادر شهید مرا به کنار سفره خود راه دادند و اجازه دادند وارد خانهشان شوم، پای صحبتهایشان بنشینم، خانواده همسر شهید هم همینطور بسیار کمک کردند، همسر بزرگوار شهید با صبوری و متانت و با همه خوبیهایی که داشتند، برایم زحمت کشیدند و خاطرات زندگیشان را گفتند و تمام اینها برایم زیباترین خاطره بود همچنین خواهران شهید هم که واقعا محبت و همدلی بسیاری داشتند از آنان هم به شکل ویژه قدردانی میکنم.
مجموعه زیادی از دوستان، فرماندهان و مسئولان نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کار تحقیق و نگارش کتاب به من کمک کردند، فرماندهان و همرزمانی که شاید نتوانم در اینجا اسم همه آنان را بر زبان بیاورم اما سنگ تمام گذاشتند و به شخصه تمام این افراد و تمام قدمهایی که برای این کار برداشته شد را معجزاتی میدانم که خداوند متعال در طی این کار برایم رقم زد تا بتوانم کار نگارش این کتاب را انجام دهم.
در پایان هم باید بگویم واقعا باور دارم نوشتن از شخصیتی مانند حسین قمی کار راحتی نبود و بسیار خاص بود و اگر همت و کمک دوستان را نداشتم بدون شک نمیتوانستم در این راه موفق شوم. بنابراین در اینجا باز هم لازم میدانم از تمامی افرادی که از من پشتیبانی کردند همچنین از خانوادهام و از دو پسرم "فاضل و حسین" که واقعا با من همراهی داشتند و صبوری به خرج دادند، تشکر و قدردانی کنم.
نظر شما