عدم شناخت هویت، زمینه ساز مشکلات فردی و معضلات اجتماعی/ ابزارهای موثر در شناخت هویت

ساسانی مراجعه به روانشناس را راهکار مهمی در شناخت هویت دانست و گفت: افراد می توانند با کمک روانشناسان کاستی هایی که از طرف والدین در قبالشان صورت گرفته است را با اصلاح دید نسبت به کار، تحصیل و زندگی تغییر دهند.

خبرگزاری شبستان- سرویس فرهنگی – مریم داوری: «بابک ساسانی»، دارای تحصیلات دکترای روانشناسی، مدرس، پژوهشگر و مولف کتابهای «ترک اعتیاد به روش تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای (ترانس کرانیال)» و «کاهش وزن و درمان چاقی به روش مایندفولنس» و مشاور مرکز روانشناسی هنر زندگی؛ زیر نظر دکتر ابراهیم مداحی، بنیانگذار سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور است. در مورد هویت و عوامل موثر بر شناخت و اصلاح هویت گفت و گویی با وی ترتیب دادیم که بدین شرح است:

 

هویت شناسی چه تعریفی دارد؟

به بیان ساده یک فرد با تمام ویژگی هایی که دارد دارای یک ضمیر وجودی به نام «من» است که می خواهد بداند برای چه هست، کجای زندگی قرار دارد و هدفش چیست. این همان شناختن هویت است.

 

چرا شناخت هویت و خودآگاهی حائز اهمیت است؟

در این مدتی که به کار روانشناسی می پردازم و با مراجعان زیادی سر و کار داشته ام، متوجه شده ام که یکی از بزرگترین معضلاتی که باعث می شود افراد به ما مراجعه کنند، عدم شناخت هویت است. در سنی که فرد باید خود را می شناخت، این امر صورت نگرفته و هنوز نیز متوجه نشده است که هدفش از زندگی چیست. به واسطه والدینی که معلومات ناکافی داشته اند و یا به شکل گیری هویت صحیح در فرزندان اهمیت نداده اند ، شخص خودش دیدگاهی پیدا کرده و در آن راستا حرکت کرده که چون مسیر درستی نبوده زمینه ساز ایجاد مشکلات روانی و معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد، خودکشی و ... برای وی شده است. از طرف دیگر شخصی که هویت برایش شکل نگرفته است، ممکن است وارد روابطی شود که به اصطلاح «روابط سمی» برای فرد محسوب می شوند. چنین فردی بدون آنکه خود و طرف مقابلش را بشناسد وارد رابطه ای می شود که هیچ سنخیتی با آن ندارد و همین مسئله زمینه ساز مشکلات بعدی وی می شود.

 

نقش هویت شناسی در رشد چیست؟

از دیدگاه اریکسون که یکی از نظریه پردازان رشد است می توان بهترین جواب را به این سوال داد.  زندگی مراحل مختلفی دارد که یکی از آن مراحل، هویت در نوجوانی است. اگر در این دوره هویت شخص به درستی شکل بگیرد، فرد به سلامت وارد مراحل بعدی می شود. اما اگر فرد در این مرحله از رشد نتواند به هویت خود دست یابد و یا به درک نادرستی از آن برسد به مانعی برخورد می کند که «گیجی هویتی» نام دارد و قطعا معضلاتی برای مراحل بعدی رشد ایجاد می کند.

 

والدین و مربیان در شناخت هویت چه نقشی دارند؟

یکی از مسایلی که بزرگترها می توانند در آن نقش داشته باشند ارایه یک سری الگوهای سالم برای کودکان است. در دوران خردسالی که فرد هنوز دنبال استقلال نیست و به والدین وابسته است، زمان مناسبی است که یک الگوی خوب و درست برای بچه ها در نظر بگیریم. این الگو می تواند فرد موجهی از اطرافیان باشد که بچه با او بیشترین ارتباط را داشته باشد و یا قهرمان داستانی که با او همزادپنداری کند. به هر حال کودکان الگوبرداری می کنند و چه بهتر که این الگوی مناسب توسط خود ما در دسترس آنها قرار بگیرد تا بدین ترتیب به بچه ها کمک شود که هویت خود را بشناسند و در آینده در مسیر درستی قرار بگیرند

 

چه عوامل دیگری می توانند در شناخت هویت موثر باشند؟

یکی از چیزهایی که می تواند به شناخت هویت کمک کند، کتاب خواندن است. البته به شرط اینکه فرد بالغی هم در اطراف وی باشد که این جهت دهی را سامان دهد. چرا که امروزه هر کسی با هر سطح از معلومات، امکان نویسندگی دارد و می شود احتمال این موضوع را نیز داد که بعضی کتابها فرد را از مسیر منحرف کنند. اما به هر حال کتاب یکی از مهمترین ابزاری است که می تواند ضعفهایی که در نحوه آموزش و دانش والدین بوده است را جبران کند. به قول معروف «زندگی ما دستخوش کتابهایی است که در طول زندگی خوانده ایم و انسانهایی است که ملاقات کرده ایم». البته من به این جمله «فیلمهایی که دیده ایم» را نیز اضافه کرده ام! مراجعه به مشاور و روانشناس راهکار دیگری است. افراد می توانند با کمک این متخصصین کاستیهایی که از طرف والدین در قبالشان صورت گرفته است را با اصلاح دید نسبت به کار، تحصیل و زندگی تغییر دهند. به عنوان نمونه عده زیادی هستند که اینگونه تصور می کنند که زندگی صرفا برای این است که در آن به تمام خواسته هایشان برسند حتی اگر اذیت شوند. اینها هیچگاه از زندگی لذتی نمی برند زیرا متوجه این مسئله نشده اند که کار و تحصیل باید برای آسایش ما باشد نه اینکه در ما اضطراب ایجاد کند. تمام این چیزها که ارزش حساب می شوند یک زمانی برای انسان به وجود آمده که انسان را به آسایش و لذت برساند و از بیکاری و بلاتکلیفی نجات دهد نه اینکه سبب ایجاد دیسترس در بشر بشود. نگاه فرد نبایستی این گونه باشد که برای رسیدن به خواسته اش باید به هر کاری دست بزند؛ در این صورت وقتی نمی تواند به خواسته خود برسد، مضطرب می شود، از مسیر درستی به سمت اهداف خود، حرکت نمی کند و یا در این مسیر به حقوق و خواسته های دیگران اهمیت نمی دهد. هر انسانی نسبت به دیگران مسئول است. انسان موجودی اجتماعی است، بدون توجه به انسان های دیگر نمی توان زندگی مفیدی داشت.

 

 

کد خبر 1124563

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha