خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ در بازدیدهایی که از بیمارستان ها داشتم، روزهایی را به یاد دارم که بیان آن نیز من را آزرده می کند، بیمارانی که دست در دست پرستار خود از او می خواستند که کاری کند تا بتوانند نفس بکشند و پرستار هر چه تلاش می کرد کمتر نتیجه می دید و در نهایت بیمار خود را در حالی از دست می داد که تمام تلاش هایش بی نتیجه مانده است و او مانده و دست های بیجان دختر و پسر جوانی که آرزوها در دل داشته اما کرونا مجال ادامه زندگی به آنها نداده است. قلبش بشدت آزرده شده و از نظر روحی خسته شده اما بیماران زیادی نیازمند او هستند و او مجبور است لبخند خود را بر روی لب خود نگه دارد تا بیماران روحیه بگیرند. به مناسبت روز پرستار این خبرگزاری گفتگویی با معصومه نوری سوپروایزر بالینی بیمارستان قائم و کارشناس آموزش ضمن خدمت مدیریت پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد داشته که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
خودتان را معرفی بفرمایید، چند سال سابقه کار دارید و چرا پرستاری را انتخاب کردید؟
معصومه نوری، کارشناس پرستاری و از سال 1373 پرستار هستم. ابتدا به صورت طرح نیروی انسانی به عنوان یکی از معدل های اول آن سال مربی دانشکده پرستاری شدم یعنی بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی مربی شدم، دو سال طرح خود را آنچا گذراندم. بعد از اینکه وارد بیمارستان شدم ابتدا به صورت قراردادی بعد پیمانی و بعد استخدام شدم. من در بخش های مختلف داخلی، گوارش، پوست، نوزادان، دیالیز و بخش های شیمی درمانی پرستار بودم. در سال 89 سرپرستار و در سال 92 سوپروایز شدم و الان به عنوان سوپروایزر بالینی بیمارستان قائم و کارشناس آموزش ضمن خدمت مدیریت پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول کار هستم.
متاهل هستم و سه فرزند پسر دارم. عاشق کارم هستم و آن را دوست دارم، شاید گفتن این جمله کلیشه ای به نظر بیاید اما اگر چند روز از کارم دور باشم گویی چیز مهمی در زندگی من گم شده است و حالا با 26 سال سابقه گاهی اوقات فکر می کنم با اتمام سنوات کاری و بازنشسته شدن دوری از کار خیلی برای من سخت خواهد بود و اندوهگین می شوم. شاید اوایل که فرزندان کوچک بودند دوست داشتم بازنشسته شوم اما الان هر چه به بازنشستگی خود نزدیک می شوم، از اینکه یک روز در کنار بیمارانم نباشم مرا ناراحت می کند.
من معتقد هستم رشته پرستاری با درون پرستار و خلق و خوی او عجین شده است. برای من اتفاق افتاده افرادی که از شغل من خبر ندارند، با توجه به طرز برخوردی که داشتم می گویند شما روحیه مهربان دارید گویا پرستار هستید و این تایید کننده عجین بودن این شغل در خلق و خوی پرستار است.
چه شد رشته پرستاری انتخاب کردید آیا به انتخاب خود پرستار شدید؟
من زمان انتخاب رشته دانشگاه از پرستاری اطلاعات زیادی نداشتم و خیلی اتفاقی آن زمان پرستاری را انتخاب کردم، دوست داشتم فقط در شهر خودم تحصیل کنم لذا تمام رشته های علوم پزشکی را انتخاب کردم و وقتی وارد این حرفه شدم همانی بود که دلم می خواست البته سختی زیاد داشت. در شغل ما زمانی که تحصیل می کردیم دید مردمی نسبت به پرستاری خیلی خوب نبود و اصلا نمی دانستند که رشته پرستاری رشته دانشگاهی است و تحصیلات دارد. بعضی اوقات برای من و همکارانم این نوع دید، ناراحت کننده بود ولی در نهایت به قدری این کار روح انسان را اقناع می کند و انسان از اینکه می تواند کمکی کند، خوشحال می شود که دیگر برایش دید دیگران مهم نیست.
همین که بیماری، برای من از عمق وجود دعا می کند، بسیار راضی کننده است و انسان را آرام می کند، از ته دلم معتقدم در بسیاری از مراحل زندگیم که دچار مشکلات سختی می شدم، همین دعا ها موجب شده مشکلاتم برطرف شود. به نظر من بعد از دعای پدر و مادر، وقتی فرد نیازمندی تو را دعا می کند در همه قسمت های زندگی از جمله برکت، عمر، رزق و روزی می تواند اثرگذار باشد. بسیاری اوقات یک شغل تنها برای پول درآوردن نیست و این که دل آدم ها را شاد کنی، بیشتر تو را راضی می کند و من واقعا به دعاهای بیماران ایمان دارم و به عینه در زندگی خود تجربه کردم. در واقع خواست خدا بود که بین این همه رشته، پرستاری را انتخاب کردم.
در سالهایی که کار کردید سخت ترین بخش بیمارستان برای شما کدام بخش بوده است؟
اوایل که به عنوان مربی دانشکده بودم به بخش سوختگی می رفتم دیدن بیماران در آن شرایط خیلی برام سخت بود و بخش سرطان خون یکی دیگر از بخش هایی بود که یه شدت روح من را آزرده می کرد، خیلی برایم عذاب آور بود، تحت تاثیر قرار می گرفتم و از نظر روحی حال من بد می شد و روحیه خود را از دست می دادم اما با گذشت زمان زندگی به ما می آموزد که انسان خیلی چیزها را باید ببیند و تجربه کسب کند.
در سالهایی که پرستار بودید آیا از شغل خود خسته شدید؟
اصلا از کار خود خسته نشدم، همیشه همکاران و مافوق های خوبی داشتم و با شوق سرکار رفتم . شاید از نظر جسمی خیلی خسته می شدم ولی اینکه از انتخاب این شغل پشیمان باشم، هرگز نبودم و بسیار شاکرم که این شغل را انتخاب کردم و الان وقتی به روزی که می خواهم بازنشسته شوم فکر می کنم، خیلی برایم سخت است.
از اتفاقات شیوع کرونا برای خوانندگان بفرمایید چه سختی هایی برای شما داشت؟
من به عنوان سوپروایز در همه بخش ها درگیر هستم و یکی از بخش هایی که درگیر شدم بخش کرونا بود به ویژه در آن زمان که بیشتر بخش های بیمارستان بخش کرونا بود و کمتر بخشی بود که بیمار غیر کرونا بستری می شد. همه پرسنل، پزشکان و پرستاران دانشجویان پرستاری و همه افرادی که در تیم درمان بودند درگیر بیماران کرونا بودند. خانواد های ما نیز به واسطه ای که با بیماران کرونایی درگیر بودیم گاها درگیر این بیماری می شدند و عزیزان خود را از دست دادند . من نیز با توجه به اینکه همسرم بیمار هستند، همیشه این استرس را دارم و نگرانی بزرگ من است که مبادا شغل من به ایشان صدمه بزند و همیشه می گفتم خدایا هر کاری در محیط کارم انجام میدهم اما خانواده از من صدمه نبیند و خدا را شکر هیچ مشکلی برای آنها پیش نیامد.
کرونا یک بحران به تمام معنا بود، ما این اتفاقات را در کتاب ها خوانده بودیم که یک بیماری جهانی می شود اما با گوشت، پوست و استخوان خود این بیماری را حس کردم، در دوران کرونا بسیار سخت به ما گذاشت. در برخی مواقع بیمارستان ما جا برای پذیرش نداشت و خیلی از پرستاران ما درگیر این بیماری می شدند و کمبود پرستار و تجهیزات با توجه به حجم بالای بیمار به شدت احساس می شد. به قدری تعداد بیماران در بیمارستان ها زیاد بود که تجهیزات جوابگو نبود. دورانی مشابه زمان جنگ بود و مانند آن زمان هر کسی تلاش می کرد کاری انجام دهد و هیچ کس نمی گفت این وظیفه من نیست و واقعا پرستاران در شیفت های فشرده کار می کردند.
من چون کارشناس آموزش دانشگاه هستم و از همه بیمارستان بازدید می کنم، به واقع می دیدم که کادر درمان بیمارستان چقدر برای نجات بیماران تلاش می کنند.
خاطره خوشحال کننده از شغل خود دارید؟
وقتی بیماری که از بهبود یافتنش ناامید بودیم خوب می شد بسیار برای ما خوشحال کننده بود یا خانم های بارداری که به کرونا مبتلا می شدند و نگرانی ما دوبرابر بود بهبود آنها برای من بسیار خوشحال کننده بود و دختران و پسران جوانی که پرپر می شدند بسیار برای ما پرستاران سخت بود و گاهی با مرگ بیماران گریه می کردیم.
کادر درمان در موج پنجم از نظر روحی به دلیل آمار بالای فوتی ها صدمه جبران ناپذیری دیدند، خیلی اوقات دختر جوانی فوت می کرد در حالی که پرستار برای زنده ماندن او همه تلاش خود را کرده بود و با از دست دادن بیمارش گریه می کرد. در مدت 26 سال کار پرستاری، این دو سال بسیار بر من و همه پرستارزان سخت گذشت. سالهایی بود که از نظر روحی آسیب زیادی دیدیم؛ خستگی جسمی با استراحت رفع می شود اما خستگی روحی با استراحت و به زودی رفع نمی شود و متاسفانه تمام کادر درمان ما از نظر روحی ضربه دیدند و آزرده هستند و امیدارم دیگر آن روزهای سخت نیاید.
خانواده شما زمانی که کرونا همه گیر شد، نسبت به حضور شما در بیمارستان مخالفت نکردند ؟
نه؛ هیچ گاه چنین حرفی نزدند، آنها میدانند من پرستار هستم و شغل من همین است، هر کسی در شغلی که دارد در مقابل اتفاقات باید وظیفه خود را انجام دهد. خانواده من فقط توصیه می کردند که پرتوکل ها را رعایت کنم.
اگر پرستار نمی شدید چه شغلی را انتخاب می کردید؟
اصلا نمی توانم به این فکر کنم که غیر از پرستاری چه شغلی انتخاب می کردم ، پرستاری با همه ابعاد وجودی من عجین است و نمی توانم بگویم که چکاره می شدم.
یکی از گروههای شغلی که مهاجرت می کنند پرستاران هستند، چرا ؟ چه اقدامی برای جلویگری از مهاجرت پرستاران باید صورت گیرد؟
شاید عدم رضایت شغلی و شاید نداشتن امنیت شغلی عاملهایی برای مهاجرت پرستاران باشد ولی به نظر من علت اصلی آن عدم رضات شغلی است که فرد با این تفکر که شاید در جای دیگر این رضایت شغلی را به دست بیاورد، مهاجرت می کند.
توصیه شما به مردم به ویژه افرادی که نسبت به انجام واکسیناسیون مخالفت نشان می دهند، چیست؟
وقتی که جامعه علمی کشور و وزارت بهداشت زدن واکسن را توصیه می کند تا از پیشرفت این بیماری جلوگیری شود ، اینکه افرادی مقاومت نشان دهند، توجیهی ندارد. به نظر من علت اصلی که ما 5 پیک کرونا داشتیم به دلیل عدم باور پذیری برخی از افراد به رعایت پروتکل های بهداشتی، فاصله اجتماعی و پرهیز از دورهمی ها بوده است و امیداورم همه به این باور برسند که واکسن بزنند .
شما به عنوان مدافع سلامت از مردم و مسئولین چه خواسته ای دارید؟
مردم همین که پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند کمک بزرگی به ما می کنند. مسئولین نیز همین که بدانند شان یک پرستار مغتنم شمرده شود و زحمت های پرستاران دیده شود، کافی است. کادر درمان و نه تنها پرستاران از اینکه شان آنها حفظ شود و ارزش کار آنها دیده شود و متوجه باشند وقتی فردی جان خود را به عنوان باارزش ترین چیز زندگی کف دست خود می گیرد، برایشان کافی است وقتی جایگاه یک پرستار و کادر درمان دیده و محترم شمرده شود احساس رضایت خواهد کرد.
نظر شما