به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شاهکار هنر اسلامی را می توان در معماری و خوشنویسی دید و نمود این مدعا در مساجد قابل رویت است، معماری خیره کننده مساجد اوج شکوه و زیبایی هنر اسلامی را به مخاطبان القاء می کند.
هنر ایرانی با پیشینه چند ده هزار ساله از دوران کهن تا دورههای تاریخی و تمدنی، سرچشمه بسیاری از هنرها و آیینها بوده است؛ هنر ایرانی برگرفته از باورهای دینی و آموزههای اخلاقی است که پس از پذیرش دینهای باستانی همچون آیینهای زروانی، مهری، زرتشتی، مزدکی و مانوی و دینهای توحیدی همچون ابراهیمی، یهودی، مسیحی و اسلامی توانسته است دارای ویژگیهای پر شماری باشد؛ویژگیهای هنرهای ایرانی که پس از پذیرش دین مبین اسلام به هنرهای ایرانی اسلامی ارتقا پیدا کرده است در دیباچه دانشنامه شاهنامه فردوسی هم آمده است که بنیان اندیشهای آموزههای اخلاقی و باورهای ایرانی اسلامی مثل خداشناسی، خردشناسی، جهانشناسی، مردمشناسی، دین و دانش شناسی است. نقش و نگارهای متقارن و منظم و بهرهگیری از جلوههای طبیعت و خلقت خداوندی با رنگهای چشمنواز و نشانههایی از چهار سازنده جهان: آب، باد، خاک، آتش و رخنمایی گیاهان، جانداران و مردمان از دیگر ویژگیهای هنر ایرانی اسلامی است.
«شمس الدین غازی» هنرمند نقاش درباره ویژگی های هنر اسلامی ایران به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان می گوید:هنر اسلامی ایران جدای از کلیت هنر اسلامی نیست و تفاوت آن با هنر اسلامی دیگر کشورها ،وجود ریشه های ما قبل اسلام همچون هنر ساسانی است و این که بین شاخه های مختلف هنر اسلامی با انواع هنرها و حتی معماری ،پیوند های ناگسستنی وجود دارد. ولی از لحاظ بصری میتوان به سطوح تزئینی و عنصر خوشنویسی و استفاده از نقوش اسلیمی و گیاهی و همچنین هندسه اشاره کرد.
شمس الدین غازی همچنین درباره پیوند هنر ایرانی اسلامی با عرفان می گوید:تمام هنرهایی که ریشه در در ادیان الهی دارند ،به گونه ای با عرفان و معنویت پیوند دارند،هنر قدسی جلوه گاه کمال زیبایی در اثر هنری است و کمال زیبایی در حکمت باطنی اسلام ،تجلی توازن اسماء الهی است و در هنر اسلامی هنرمند ی می تواند به آن زیبایی دست پیدا کند که خود اهل معنی و کمالات الهی باشد، حس زیبایی شاخه ای از حس معنوی است و از دیدگاه عرفان کمال زیبایی و کمال انسانی یکی است.
در هنرهای اسلامی ایرانی و حتی هنرهای شرقی غیر اسلامی رویکرد تعالی بخشیدن از طریق اثر هنری به مخاطب جنبه قوی تری دارد از این رو وقتی رویکرد های متفاوت هنر شرق و غرب را بررسی می کنیم، در هنر اسلامی بیشتر هنرمندان تمرکز خود را صرف کمال زیبایی شناسی از طریق پرداختن مفهوم وحدت کرده اند .
«حجت امانی »؛ هنرمند نقاش و خوشنویس در پاسخ به این سئوال که تعالی بخشیدن به مخاطبان یکی از جوهره های مهم هنرهای اسلامی است، وجه تمایز این هنر با هنرهای غربی چیست؟ به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان می گوید: هنرمند شرقی مخاطب را دعوت به خود نمی کند بلکه سعی دارد او را به غیر خود فرا بخواند از این جهت است که در حکمت هنر اسلامی هم هنرمند اساسا خالق نیست بلکه یادآور و باز آفرین است.هنر اسلامی با مفهوم تکرار همراه است هم در عمل هم در صورت از این رو دارای مشخصه و هویت خاص خود است، گرچه در سرزمین های مختلف ویژگی های بومی همان منطقه را بخود گرفته اما از اصل آن متمایز نیست مانند لهجه های مختلف یک زبان است.
خوشنویسی از جمله هنرهای ایرانی است که زیبایی های بصری هنر ایرانی و اسلامی را دو چندان کرده است؛ نماد این زیبایی را می توان در معماری مساجد و کاشیکاری های اماکن مذهبی به صورت واضح مشاهده کرد ؛ همانطور که می دانید ساختار پیچیده انواع خطوط خوشنویسی و رویکرد های متفاوت آنها به لحاظ زیبایی شناسی بصری و ترکیب آنها با دیگر عناصر هنر اسلامی مانند هندسه نقوش و طرح های گیاهی و جانوری منجر به خلق زیباترین ترکیب های انتزاعی در هنر اسلامی شده است ولی باید توجه داشت که کاربرد آن به این مسئله محدود نمی شود واین زیبایی در جهت کارکرد اصلی آن ،یعنی انتقال مفاهیم معنوی از طریق این ترکیب بندی دیده می شود.
احیاگر خط تعلیق در پاسخ به این سئوال که استفاده از خط و خوشنویسی چقدر بر زیبایی بصری هنرهای اسلامی تاثیر داشته است؟ می گوید: هنر خوشنویسی، به دلیل سیر تطور و تاریخ طولانی اش و گرایش نخبگان جامعه (متفکران مذهبی) به این هنر، مراحل دگردیسی و تطور عمیقی را پیموده که موجب ابداع قالب و صورت های متنوع و گاه تزئینی شده است. در تمدن اسلامی، هرگاه خوشنویسی به نقطه ای از اشباع رسیده است، هنرمندان و نخبگان خوشنویس جلوهای تازه از آن را به وجود آورده اند و این خود گواهی بر استمرار خوشنویسی است و از آنجا که خوشنویسی ماهیت تجریدی دارد به کلام نزدیک تر است و این پیوند با کلام الهی و اشعار شعرای بزرگ باعث شده خوشنویسی در سایر هنر های دیگر نقش آفرینی کند و پیوند ناگسستنی با سایر هنرهای سنتی داشته باشد گاه به عنوان عامل تزیینی و گاه به عنوان عنصری در جهت انتقال پیام بکار رفته است.
هنر ایرانی اسلامی یا آنچه در شرق و غرب به هنر اسلامی گسترش یافته است، نمادهای فراوان خودویژه دارد از آن جمله فرهنگ پوشیدگی در این هنر آشکار بوده و هست اما در هنرهای غربی نمادهای متضاد آن دیده میشود از آن جمله برهنگی در آن به گونه آشکاری دیده میشود؛ در حالی که در ایران باستان فرهنگ پوشیدگی در میان مردان و بانوان هر دو با هم در طراحی پوشاک ایرانی دیده میشود و در تصویرسازی کتابهای پرشمار فرهنگ ایرانی اسلامی هم به فرهنگ پوشش توجه ویژهای شده است و از دیگر سو در نگارههایی در کنار کتیبههای ایرانی ویا بر روی ظرفها و ابزار کاربردی و حتی معماری از دوران باستانی تا دوران اسلامی فرهنگ پوشیدگی و توجه به پایههای اخلاقی از ویژگیهای هنرهای ایرانی اسلامی است. هنرهای ایرانی اسلامی با انواع نقوش اسلیمی و گیاهی در ترکیب با گره های هندسی ،ترکیب بندی های جذاب و متنوعی را به وجود آورده اند و در ساختار ترکیب خود با نقوش حیوانی،انسانی و خطوط خوشنویسی به طرز خیره کننده ای زیبا و مسحور کننده اند و نوعی از تزئین را به وجود آورده اند که منحصر به هنر اسلامی است و در هیچ هنر دیگری نظیر ندارد.
«یاسر موحد فر» دبیر کل بنیاد فردوسی توسی در پاسخ به این سئوال که چرا هنرهای اسلامی به لحاظ زیبایی بصری در میان هنرهای دیگر برای مخاطبان قابل تشخیص است؟ به خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان می گوید:هنرهای ایرانی در دوران باستانی با رنگهای بسیار ویژه و چشمنوازی همراه بوده است که در طیفهای رنگی تیره میتوان به رنگهای ویژهای اشاره داشت که این رنگبندی در دوران اسلامی به طیفهای رنگی روشن رسیده است برای نمونه رنگ آبی لاجوردی که به آبی درباری شهره شده است در دوران باستانی پرکاربرد بوده که در دوران اسلامی به آبی آسمانی یا آبی روشن رسیده است که هر دو در معماری ویژه نهادهای آیین شهریاری در دوره باستانی و معماری نهادهای حکمرانی در دوره اسلامی مورد بهره برداری قرار گرفته است و حتی در نیایشگاههای و مهرابههای دوره باستانی و در مکانهای مذهبی و محرابهای دوره اسلامی همین دو رنگ به نماد تبدیل شده است در رنگهای اصلی دیگر هم چنین است از رنگ زرشکی تا رنگ سرخی و از رنگ سبز سیر تا سبز روشن که در میانه آن رنگ سفید قرار میگرفته و پرچم ایران باستانی و ایران اسلامی را تا کنون تشکیل داده است که هنوز همین پرچم مورد بهرهگیری برخی کشورهای دیگر هم قرار گرفته است و هنوز همین چهار رنگ مطرح شده در هنرهای ایرانی اسلامی شامل: آبی، سبز، قرمز و سفید پرشمارترین رنگ در میان پرچمهای کشورهای کنونی جهانی هم شده است به گونهای که همه کشورهای جهان از همین چهار رنگ حتما در پرچمهای خود بهره گرفتهاند که نشان از اثرگذاری چشمگیر هنر ایرانی اسلامی در سطح جهانی است.
با این همه هنر اسلامی ایران جدای از کلیت هنر اسلامی نیست و تفاوت آن با هنر اسلامی دیگر کشورها ،وجود ریشه های ما قبل اسلام است و بین شاخه های مختلف هنر اسلامی با انواع هنرها و حتی معماری ایرانی در گذشته پیون ناگسستنی وجود دارد.
نظر شما