امام موسی کاظم(ع) با تقیه تشیع را تثبیت کرد/ برخوردهای امام با هارون الرشید

حجت الاسلام حسنلو گفت: دوره‌ امام موسی کاظم(ع)با تقیه بود و یاران و شیعیان خود را نیز به تقیه سفارش می‌کرد و مخفیانه به دعوت مردم و حفظ شیعه می‌پرداخت.

 به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم علیه‌السّلام بعد از شهادت امام صادق علیه‌السّلام در سال 148 هـجری، رهبری و امامت شیعیان را بر عهده گرفت و مدت 35 سال عهده‌دار این مسئولیت الهی بود. این مدت مصادف با خلافت چهار نفر از خلفای عباسی به نام‌های منصور، مهدی، هادی، هارون الرشید بود  و آن حضرت عمر شریف خود را در مدینه و بغداد و گاهی در زندان بصره سپری کرد. لذا در این خصوص با حجت الاسلام«امیر علی حسنلو» استاد حوزه علمیه و مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزه، گفتگویی انجام دادیدم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

مواضع و مبارزات سیاسی امام کاظم علیه‌السلام در مقابل حاکمان عباسی چگونه بود؟

امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم علیه‌السّلام بعد از شهادت امام صادق علیه‌السّلام در سال 148 هـجری، رهبری و امامت شیعیان را بر عهده گرفت و مدت 35 سال عهده‌دار این مسئولیت الهی بود. این مدت مصادف با خلافت چهار نفر از خلفای عباسی به نام‌های منصور، مهدی، هادی، هارون الرشید بود  و آن حضرت عمر شریف خود را در مدینه و بغداد و گاهی در زندان بصره سپری کرد.

 

اگر دوره حکومت عباسیان را در چند دوره تحلیل کنیم، دورانی که امام کاظم علیه‌السّلام در آن زندگی می‌کرد، مصادف با نخستین مرحله‌ استبداد و ستمگری حکّام عباسی بود. آنها تا چندی پس از آنکه زمام حکومت را به نام علویان در دست گرفتند با مردم و به خصوص با علویان برخورد نسبتاً ملایمی داشتند؛ اما به محض اینکه در حکومت استقرار یافته و پایه‌های سلطه خود را مستحکم کردند و از طرف دیگر با بروز قیام‌های پراکنده‌ای که به طرفداری از علویان پدید آمد، آنها را سخت نگران کرد، بنا را بر ستمگری گذاشته و مخالفان خود را زیر شدید‌ترین فشارها قرار دادند. امام کاظم علیه‌السّلام در این دوره در مرکز این فشارها قرار داشت و در عین حال رسالت ایشان آن بود که تا در این رابطه با کمک شاگردانی که از دوره‌ امام باقر و امام صادق علیهماالسّلام تربیت یافته بودند یک نوع تعادل و توازن فکری میان شیعیان برقرار کنند، طبعاً عباسیان هم نمی‌توانستند تشکّلی به نام شیعه را با رهبری امام بپذیرند و این مهم‌ترین عاملی بود که آنها را وادار کرد تا امام را تحت فشار بگذارند.

 

با توجّه به اینکه ائمه اطهار علیهم‌السّلام بر لزوم رعایت تقیه تأکید می‌کردند و می‌کوشیدند تا تشکّل شیعه و رهبری آن را به طور پنهانی اداره کرده و از خطرات حفظ کنند، طبعاً این وضعیت سبب می‌شد تا تاریخ‌نویسان به خوبی از حرکات سیاسی ائمه علیهم‌السّلام آگاهی داشته باشند؛ از طرفی در نوشتن اینگونه مطالب نیز اغلب، جانبداری حکومت برای آنها مهم بود؛ لذا برای آگاهی دقیق از مواضع سیاسی ائمه علیه‌‌السلام چند عامل مهم است؛

 

1- درک درست شرایط زمان و رفتار حاکمان 2- مطالعه، آگاهی و تحقیق دقیق و کامل از سیره ائمه علیه‌السلام. اما بیشترِ برخورد و موضع‌گیری امام هفتم با هارون الرشید بود؛ هر چند که آن حضرت معاصر با چهار خلیفه‌ عباسی بود و برخوردهایی هم با سایر خلفاء داشت، اما در برابر ظلم و ستم و بی‌توجّهی خلفای وقت به اصول دین و سنّت نبوی عکس العمل نشان داده و حتّی در این باره تهدید به قتل شد و به زندان نیز افتاد.

 

1-امام کاظم (ع)و منصور

منصور یکی از نا مطلوب ترین شخصیت وحاکم  در دوره اسلامی است در عصر خلافت منصور عباسی، امام علیه‌السّلام به درخواست منصور در مجلسی که در روز عید برگزار کرده بود و در آن مجلس هدیه‌ها و اموالی بذل و بخشش می‌شد، حضور داشت و در مقابل این عمل فرمود که من از اخبار رسول الله صلّی الله علیه و آله درباره‌ اینگونه بذل و بخشش‌ها چیزی نیافتم که تأکیدکنندۀ عمل تو باشد. امام از طرف منصور مجبور می‌شود که در مجلس نشسته و هدایای مردم را بگیرد، در این حال مردی وارد می‌شود و می‌گوید: ای پسر دختر رسول الله صلّی الله علیه و آله، من از مال دنیا چیزی ندارم اما جدّم سه بیت شعر در رثای جدّ تو حسین بن علی علیه‌السّلام سروده است، می‌خواهم آن را بخوانم، امام اجازه داد که شعر خوانده شود و بعد از خواندن شعر اموال زیادی که تحت اختیار امام بود به آن مرد می‌بخشد ؛ این عمل در آن جمع بیانگر این است که امام خواست نام و هدف امام حسین علیه‌السّلام که همیشه قرین مبارزه با ظلم و طاغوت بود زنده بماند؛ آن هم در در سخت‌ترین شرایط خفقان سیاسی که عباسیان به وجود آورده بودند.

 

2- امام کاظم (ع) و مهدی عباسی

مهدی عباسی نیز یکی از خلفای عباسی است که معاصر امام بود ؛ مهدی عباسی در شروع  خلافت از قتل و آزار شیعیان جلوگیری می‌کرد. او شیعیان زندانی را آزاد نمود و برای آنها مقرری معین کرد، اما به‌تدریج سیاست خود را در برخورد با شیعیان تغییر داد. در زمان او شورش‌هایی صورت گرفت که توسط حکومت سرکوب شدند. وی چندین مرتبه به روم و هند لشکر کشید. مهدی عباسی، امام کاظم (ع) را در سال ۱۵۹ق از مدینه به بغداد فراخواند و زندانی کرد. پس از مدتی، امام هفتم شیعیان، پس از سوگند خوردن مبنی بر عدم قیام علیه حکومت وقت، از زندان آزاد شد و تا آخر دوره حکومت مهدی عباسی تحت‌نظر بود. امام کاظم(ع)، پس از این، به یاران خود توصیه کرد تقیه کنند.

 

علاوه بر آن امام با مهدی نیز برخوردهایی داشت ؛  پاسخ امام (ع) به مهدی عباسی که می‌گفت حرمت شراب در قرآن نیامده است جالب است ،مهدی وخلفای دیگر با این استدلال شراب خواری خود را ترویج وبه آن تجویز شرعی درست می کردند ؛ لذا امام مقابل این انحرافات اخلاقی که تبعات اجتماعی وسیع داشت  ایستادند وجواب قاطع به او دادند . امام علیه‌السّلام فرمود: خداوند در قرآن از حرمت خمر یاد کرده و آن را در سوره‌ اعراف با عنوان «اثم» آورده است که اثم حرام است. در سوره‌ بقره نیز فرمود: پیغمبر! از تو دربارۀ شراب و قمار می‌پرسند. بگو در آن (اثم کبیر) (گناهی بزرگ) و سودهایی برای مردم است و گناهش از سودش بزرگ‌تر است. اثم در سوره‌ اعراف صریحاً حرام معرفی شده و در سوره‌ بقره در مورد شراب و قمار به کار رفته است، بنابراین شراب صریحاً در قرآن مجید حرام معرفی شده است. مهدی که این جواب کوبنده را از امام علیه‌السّلام شنید، بی‌اختیار گفت: به خدا این فتوا، فتوای هاشمی است.

 

موضع‌گیری دیگر امام علیه‌السّلام در برابر مهدی راجع به قضیه‌ فدک است که امام با مطرح کردن حدود آن که شامل همه سرزمین خلافت بود ، عوام‌فریبی خلیفه را آشکار کرد که به عنوان ردّ مظالم در ملأ عام نشسته بود، هرچند که وقتی از حدود فدک باخبر شد و غصبی بودن خلافت را دانست، از ردّ آن امتناع  کرد. وقتی مهدی از نفوذ امام هراسان شد دستور زندانی کردن امام علیه‌السّلام را داد اما بعد از اینکه معلوم شد امام علیه‌السّلام دنبال قیام نبوده از زندان آزاد می‌شود. حضرت در جواب هادی می‌فرماید که به خدا سوگند قیام علیه شما اصلاً در شأن من نیست تا بخواهم با شما مبارزه کنم.

 

 امام موسی کاظم(ع) چگونه با تقیّه سعی کردند شیعیان را  از خطرات موجود حفظ کند؟

همانطور که قبلاً هم اشاره شد دوره‌ امام با تقیه بود و یاران و شیعیان خود را نیز به تقیه سفارش می‌کرد و مخفیانه به دعوت مردم و حفظ شیعه می‌پرداخت. امام موسی بن جعفر علیه‌السّلام در مدّت یک سال خلافت هادی عباسی که مصادف با بزرگ‌ترین و خونین‌ترین قیام از جانب علویان بود، هر چند خود هرگز مستقیماً وارد قیام نشد ،اما قرائن و شواهد نشان می‌دهد که به فرمانده قیام یعنی حسین بن علی (صاحب فخ) رهنمودهایی داد و بعد از شهادت وی نیز از او تعریف و تمجید کرد. طوری که قبل از قیام، امام به حسین بن علی می‌فرماید: بدان که تو کشته خواهی شد، پس خوب حواست را جمع کن و آماده باش و به کسی اعتماد مکن؛ زیرا مردم تظاهر به ایمان می‌کنند اما در عمل منافق و فاسق هستند. امام علیه‌السلام بعد از شهادت او نیز فرمود: او در حالی که مسلمان صالحی بود و به عبادت پروردگارش قیام و امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد، عمر خود را به پایان برد، او در خانواده خود مانند نداشت. اینگونه موضع‌گیری امام در برابر قیام صاحب فخ موجب خشم خلیفه شد و حضرت را تهدید به قتل کرد اما تقدیر چنان بود که امام سختی‌های زندان هارون را تحمّل کند.

 

مواضع امام کاظم علیه‌السلام در برابر اقدامات و سیاست‌های هارون به چه صورت بود؟

بخش مهم روایات تاریخی درباره‌ امام کاظم و مواضع آن حضرت در برابر هارون الرشید و سخت‌گیری این خلیفه‌ خون‌آشام نسبت به حضرت است.برخی از حاکمان سیاست‌های خاصی در قبال ائمه داشتند؛ موضع و شعار عباسیان در ظاهر، انتقام شهدای کربلا و دعوت به رضایت آل محمد صلی الله علیه وآله بود اما در عمل کاملاً بر عکس رفتار کردند؛ لذا مواضعی که ائمه در این شرایط برای حفظ شیعه، دین و جدا کردن خطوط اصلی دین با این جریان‌های قدرت مهم بود؛ امام کاظم نیز باید مواضعی اتخاذ می‌کرد تا هم تشیع در مسیر تاریخ، حیاتش را استمرار دهد و هم مکتب حفظ شود و از طرفی هم انحراف عباسیان را نیز علنی کند تا مردم بفهمند که راه اصلی اسلام رفتار آنان نیست.

 

امام علیه‌السلام شیعیان را سفارس می‌کرد تمام معاملات و رفتار خود را با خلیفه و نیروهای آن قطع کنند و هیچگونه تعاملی با آنها نداشته باشند، چنانچه به صفوان جمّال که یکی از شیعیان است و شترهای خود را در سفر حج به هارون کرایه داده بود، فرمود که تکیه‌کننده بر ستمکار، گرفتار دوزخ می‌‌شود و هرگونه همکاری با ستمکار حرام است و نباید به آن اعتماد کرد. البته اینگونه موضع‌گیری امام موجب خشم هارون هم می‌شد.

 

سیاست و موضعی که امام در برابر هارون اتخاذ کرد این بود که توسط افراد با ایمان و پرورش یافتۀ مکتب اهل‌بیت علیهم‌السّلام به درون دستگاه خلافت نفوذ کنند و به واسطه‌ این اقدام از تصمیمات درون دستگاه خلافت علیه شیعیان و خود حضرت مطّلع و آگاه شوند. نمونه بارز این موضع را هم درباره‌ علی بن یقطین مشاهده می‌کنیم  که از دوره‌ مهدی عباسی در دستگاه خلافت نفوذ داشته و به مقام وزارت هم رسید، امام این امر را مایه امید شیعیان می‌دانست. موضع‌گیری امام کاظم علیه‌السّلام در برابر خلفای معاصر خود عبارت بود از کوبیدن خلفاء و مبارزه با آنها، اما نوع مبارزه قیام مسلحانه نبود بلکه عبارت بود از: منصرف کردن مردم از خلفاء و علنی کردن باطل بودن خلافت آنها و روش‌های دیگر که جامعه را بر ضدّ خلفاء سوق می‌داد .

 

 

کد خبر 1197780

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha