پیر غلامی مسیری که با عشق  طی می‌شود/ عاشق حسین  که باشی پیر نمی‌شوی

پیرغلامان محاسن خویش را درمجالس اربابشان سفید کرده و در بزرگداشت واقعه کربلا و برپایی مجالس عزاداری امام حسین(ع) و سوگواری محرم کوشا وارادت و اخلاص خود را به اربابشان نشان داده اند.

به گزارش خبرنگار شبستان از ملایر ماه محرم ماه عاشقان دلدادگی حسین(ع) برای آنانی که در دستگاه و در خانه امام حسین(ع) بزرگ شدند و قد کشیدند ویژه تر است  کودکانی که در کنار پدرانشان عاشقانه حسینی شدند و امروز خود پیر غلامی دستگاه امام حسین (ع) را به یدک می‌کشد و بزرگترین افتخارشان نیز خادمی این درگاه است.

 پیرغلامانی که محاسن خویش را در این مجالس سفید کرده  و در بزرگداشت واقعه کربلا و برپایی مجالس عزاداری امام حسین(ع) و سوگواری محرم کوشا وارادت و اخلاص خود را به اربابشان نشان داده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همزمان با روزهای ماه محرم  به سراغ چند تن از پیر غلامان ملایری رفتیم تا از عشق و اردات خود به مولایشان بگویند.

قرارمان بعد از ظهر هشتم محرم بود در مسجد امام حسن مجتبی (ع) خیابان قائم مقام  ملایر منتظرم بودند با اندکی تاخیر رفتم و یکی از پیر غلامان که تلفنی با وی هماهنگی مصاحبه را داشتم به اسقبالم آمد  از تاخیری که داشتم از ایشان عذرخواهی کردم و وارد مسجد شدم

 چند تن از پیر غلامان حسینی  در مسجد منتظر ما بودند و با کمال  ادب و احترام در گوشه‌ای نشستم تا باب گفت و گو را با پیر غلامان شهر پیشکسوت باز کنم.

آنقدر مسن بود که تعجب کردم و از این که با این کهولت سن اجازه مصاحبه را به ما داده شرمنده شدم.

«حاج محمود مهرابی» یکی از این پیرغلامان قدیمی حسینی و متولد سال 1317 است که تا به امروز 85  بهار زندگیش را در راه عشق و اردات به امام حسین(ع) گذرانده است.

وی با بیان اینکه اجداد وی و پدرش از خانواده‌های مذهبی ملایر و  امین و مورد اعتماد  مردم درهمه زمینه ها حتی در  حوزه خمس و زکات بوده  گفت: من از کودکی دنبال هیات و مسجد بودم و  همراه پدرم  در هیات حضور داشتم.

 پیر غلام هیات پارک سیفیه ملایر با بیان اینکه زمانهای قدم رسم برسنت  قمه زنی در هیات ها بود که در ملایر نیز این سنت وجود داشت افزود: در آن زمان برای این که کودکان قمه زنی را نبینند آنها را از مسجد بیرون می بردند.

 وی با اشاره به اینکه بیش از 60 سال پیش فردی به نام  شاهزاده امیر موید( محمود عضدی) از  بزرگان ملایر در محل مسجد پارک سیفیه بود  گفت: ایشان به عنوان یکی از بزرگان مجلس امام حسین (ع) و مورد احترام مردم بودند و در برنامه‌های هیات  دستور پخت غذای ظهر عاشورا را می دادند که در خرداد ماه سال 1351 از دنیا رفتند و از آن به بعد پخت غذای عاشورا توسط پدرم انجام می شد که ایشان نیز تا سال 57 در این هیات علاوه بر کارهای تدارکاتی در کنار سایر خادمان حسینی غذای ظهر  عاشورا را پخت می‌کردند که در سال 57 نیز ایشان از دنیا  رفتند.

 داشتن فرزندان صالح از عنایت و برکت امام حسین(ع) به من بوده

مهرابی با بیان اینکه از سال 57 تا حدود 6  سال پیش خودشان در این هیات کار پخت غذایی ظهر عاشورا را بر عهده داشتند گفت: دیگر به علت کم توان شدن و کهولت سن  در حال حاضر فرزندان بنده در این هیات کار خادمی امام حسین(ع) را بر عهده دارند

 پیر غلام حسینی هیات پارک سیفیه ملایر با بیان اینکه در آن زمان ملایر سه هیات سرچشمه، هیات اباالفضل(ع) هیات تکیه امام رضا(ع)  را به عنولن سه هیات بزرگ داشت گفت: این هیات ها به محله پارک سیفیه می‌امدند و با تعامل و احترام خاصی که برای هم قائل بودند دردر مراسم های  دهه اول محرم  عزاداری می‌کردند.

 وی با بیان اینکه یکی از سنت‌های خوب گذشته اشعار پر محتوای قدیمی بود که  با سوز و گداز خاصی توسط مداحان خوانده  می‌شد گفت: در حال حاضر این اشعار در مداحی ها کمتر استفاده می‌شود.

مهرابی به احترام ویژه عزاداران و مردم به پیر غلامان و بزرگان هیات اشاره کرد و گفت: امروز این احترامها بسیار کم شده است  در حالی که بزرگترها  معدن تجربه و راهنمای خوبی برای جوانان هستند.

این پیر غلام حسینی با اشاره به اینکه عشق و اردات به اباعبدالله الحسین(ع) فضل و برکات زیادی را  جای جای زندگیش داشته تصریح کرد: از برکات امام حسین(ع) همین بس که فرزندانی صالح و در مسیر اهل بیت به من عطا کرده که  من از آنها بسیار راضی هستم.

وی خاطرنشان کرد: در راه حسین(ع) هر چه ببخشی و خدمت کنی کم است  در واقع معامله برد ،برد است چنان به تو می بخشد که خودت نمی دانی از کجا آمده  است و همین لطف و عنایت سید الشهدا(ع)  برایم کافی است.

 

 

 

«محمد حسین عظیمی »یکی دیگر از پیر غلامان شهر ملایر از هیات حبیب ابن مظاهر در مسجد امام حسن مجتبی(ع)شهر ملایر و  بازنشسته آموزش و پرورش ومتولد و 79 سال سن دارد که سالیان سال با نفس گرم خود مجالس و محافل سیدالشهدا(ع) را برای دلدادگانش رونق بخشیده و نقش بارزی در ترویج سیره حسینی داشته است.

 

این پیشکسوت وپیر غلام حسینی نیز با  اشاره به اینکه از همان کودکی در هیات اباعبد الله الحسین(ع) خادمی کرده گفت: ما در روستای ازناو بودیم و کار پدرم کشاورزی بود در آن زمان برای عاشورا علم می‌بستند و علم به این صورت بود که چوب های  سه تا 4 متری را انتخاب می کردند و مادران هم نذر می کردند که بهترین پارچه های نو و  استفاده نشده  که از جنس ساتن و مخمل بود به صورت علم به این چوب ها می بستند و مادر من هم در ایام محرم علم کوچک  برایم درست می کرد و جلوی هیات می رفتیم.

عظیمی با بیان اینکه از 6 سالگی پدرم را از دست دادیم و مادرم و مادر بزرگم به عنوان دو شیر زن کنار ما بودند و در راه تربیت ما بسیار کوشیدند گفت: مادرم  اخلاق بسیار خوبی داشت و تا وقتی زنده بود حتی یک شب هم نماز شبش ترک نشد و پدرم هم تا زمانی که زنده بود به خاطر صوت زیبایی که داشت اذان می‌گفت و همین عقبه مذهبی بر روی ما هم تاثیر فراوانی داشت.

 عظیمی ضمن یادی از پدرش مرحومش گفت: من در اولین سفری که به کربلا رفتم در حرم حضرت علی(ع) به یاد پدرم اذان گفتم  مردم پدرم را به درستی و صداقت  می‌شناختند و  بسیار دوست داشتند و مادر بزرگم هم  که هفت داغ را دیده بود و مردم او را «لیلای مصیبت دیده »می گفتنداما بسیار شیر زن بود.

 

این پیر غلام حسینی افزود: ما همسایه داشتیم به نام صغری جوادی  که  یک روز به خانه ما آمد و گفت  پسر من مدرسه ملایر در خیابان پارک  می رود شما هم محمد حسین را با پسر من بفرستد به مدرسه برود و  و من آن موقع 6 سال داشتم چون اواخر سال بود فقط سه ماه بهار را به عنوان نه شاگرد ثبت نامی بلکه مستمع  آزاد در مدرسه می رفتم و در سال بعد به صورت رسمی با تعدادی از بچه های ازناو به مدرسه پارک می‌آمدیم

  با خواندن کتاب های جیبی تعزیه مداحی را شروع کردم

وی با بیان اینکه تقریبا کلاس  سوم یا چهارم بودم که مادر بزرگم کتابهای جیبی که آن موقع تعزیه های  مسلم، امام حسین(ع) و حضرت عباس و دیگر شهدای کربلا را چاپ می‌کردند برایم خرید گفت:  من که خواندن و نوشتن یاد گرفته بودم این  نوحه ها را در خانه می‌خواندم و با صدای خوبی که داشتم همه اعضای خانوداه و اقوام و فامیلهایی که به خانه ما می آمدند گریه می‌کردند و مجلس  کوچکی از عزای حسین(ع) در خانه ما تشکیل شده بود.

عظیمی با اشاره به اینکه آن موقه ملایر سه هیات قدیمی داشت گفت: هیات سرچشمه یکی از هیاتهای مطرح بود و برنامه های و لباس های خاصی داشتند و ازناو هم سه هیات محل بالا، پایین و وسط  بود که ما هم بچه بودم و در انتهای هیات همراه با بزرگان عزاداری می‌کردیم و به ملایر می‌آمدیم .

وی افزود:11 ساله بودم که مداحی برای بچه های محله را شروع کردم و یک روزعاشورا  که از ازناو به ملایر آمدیم  همه هیات ها در مقبره سیف الدوله پارک سیفیه جمع می شدند.

عظیمی اضافه کرد: شاهزاده محمود عضدی قاجار، ملقب به امیر موید، فرزند امیر خان و نوه شاهزاده عبدالمحمد میرزا سیف الدوله، از نیکان و بزرگان ملایر بود که در روز عاشورا در ورودی مقبره می ایستاد و هیات ها را بدرقه می کرد.

 عظیمی بیان کرد: هیات های روستای ازناو هم روز عاشورا راهی مقبره سیف الدوله می شدند. من برای بچه ها مداحی می کردم آن سال هنگام ورود به مقبره برای چند دقیقه ای به دستور امیر موید هیات ما را نگه داشتند و من همچنان نوحه می خواندم.

و بعدظهر همان روز یکی از اهالی ده بنام "مش علی مراد" که قد بلندی هم داشت درب خانه ما را زد. خانه مان وسط ده بود. در را باز کردم، داخل شد و پس از اوحوال پرسی، به مادربزرگم که در حیاط نشسته بود گفت: «امیر موید از مداحی  محمد حسین خیلی خوشش آمده و 20 تومان داده تا به او بدهیم.» آن زمان با 20 تومان می شد یک خروار گندم خرید. مش علی مراد پول را در سینی گذاشت و رفت و من آنجا  فهمیدم که دردستگاه حسین بودن چه‌ها می‌کند و همان جا عاشق سینه چاک حسین(ع) شدم

در اولین سفر کربلا چشمان شفا یافت

 

 وی با اشاره به اینکه وقتی 6 ساله بوده راه کربلا بسته شده بود و اعلام کرده بودند که بازرز شده افزود: قرار شد دو ماشین از ازناو راهی کربلا شود و پدرم هم که آرزوی کربلا داشت جزو اولین افرادی بود که ثبت نام کرد و من هم خیلی دوست داشتم به این سفر بروم اما پدرم می‌گفت تو بچه های و قبول نمی‌کرد که به مدت دو روز و دو شب گریه و زاری کردم تا قبول کرد و من همان جا با حسین(ع) عقد اخوت بستم.

 

این پیر غلام حسینی با بیان اینکه این سفر یک ماه طول افزود: البته بگویم من آن موقع ناراحتی چشم داشتم و چشمان متورم و قرمز می‌شد و بسیار اذیتم می‌کرد که در سفر کربلا با حرفی که مادرم قبل از رفتنم  زد و گفت: آنجا رفتی حواست باشد که شفای چشمت را از امام حسین(ع) بگیری و در این سفر با عنایت امام حسین(ع)این مشکل چشمی از بین رفت و چشمانم سلامت شدند.

 کرامات امام حسین(ع) را به چشمان خودم دیده ام

 وی با بیان اینکه بلاخره بزرگ شده و به عنوان معلم در آموزش و پرورش مشغول خدمت شد افزود: در دوان معلمی نیز در بین دانش آموزان  در ایام عاشورا و تاسوعا و مناسبت ها برنامه مداحی را داشتم.

عظیمی افزود: از اوایل انقلاب تا 9 سال پیش همزمان مداح هیئت سجادیه ملایر و هیئت جان نثاران حسینی در ازناو بودم از 20 سال پیش هم با احیای مسجد امام حسن مجتبی(ع) با کمک مردم، حاج عباس بهرامی، شادروان مهدی محمد یوسفی و سیف الله حصاری در هیئت حبیب بن مظاهر خدمت می کنم..

عظیمی با تاکید بر اینکه امام حسین(ع) هیچ وقت در دستگاهش کم نمی گذارد، گفت: شب عاشورا بود آن موقع ها من در هیات جان نثاران حسینی روستای ازناو خدمت می کردم. بلندگو نداشتیم با یکی از بچه های هیئت بنام "معمار حاتم" آمدیم شهر و رفتیم سراغ حاج آقا مهدیان پی بلندگو. خلاصه با جور شدن بلندگو، آن شب عَلَم عزای حسین(ع) برپا شد.

وی همچنین به یکی از خاطرات 6 سال پیشش اشاره کرد و افزود: یک روز عاشورا موقع ناهار برنجمان کم آمد و خورشت داشتیم و همه  خادمان هیات ناراحت بودیم که خدایا چه کنیم   در همین فکر بودیم که یکی از بچه های هیات آمد و گفت: یکی شما را دم در کار دارد و من رفتم دیدم یک بنده خدایی  جلوی در مسجد است و می گوید برنج پختم اما خورشت ندارم که تقسیم کنم برنج را به هیات داد و آن روز هم غذای نذری سید الشهدا برای همه تامین شد.

این خادم الحسین به یکی از خاطراتش  اشاره کرد و گفت: یکی از رفقای ما می‌گفت: یک روز عاشورا به هیات آمدم و غذایم را خوردم و دو تا غذا هم برای اهل خانه بردم که بیماری را از اعضای خانواده داشتیم که دکترها  جوابش کرده بودند با خوردن غذای نذری  شفا یافت و مشکلش حل شد.

این پیر غلام حسینی افزود: دو بار دیگر نیز از دستگاه امام حسین(ع) و ائمه اطهار شفا یافته ام وهمه از عنایت امام حسین(ع) بوده است.

 وی با بیان اینکه  قبلا برای پیرغلامان، مداحان و سر هیئت ها احترام خاصی قائل بودند و اگر بانی هیات حرفی میزد به واقع به آن عمل می کردندگفت: رکن اول برای مداحی سیدالشهدا(ع) این است که مداح اخلاص داشته باشد و باتقوا باشد؛ اینها دو بال مهم برای مداح هستند که اگر در هر کدام بگذارد آن یکی نیز جلو نمی‌رود.

عظیمی خطاب به مداحان امروز برالگو بودن و  خواندن اشعار غنی تاکید کرد و گفت:  شعرهای مداحی باید از وهن و توهین و خرافات دور باشدو البته گاهی در بعضی از مجالس دیده می‌شود که مداحان تازه‌کار شعرهایی را می‌خوانند که با شأن و منزلت حضرت سیدالشهدا علیه السلام منافات دارد که  مداح نباید برای گریاندن مخاطب به هر شعر و مطلبی متمسک شود بلکه باید شأن اهل‌بیت علیهم السلام را در نظر بگیرد و مطابق با منزلت آن بزرگان مدیحه‌سرایی کند.

 پیر غلام حسینی ملایری  تصریح کرد: امروز برخی مداحان جوان از هر شعری برای مداحی  استفاده می‌کنند تا مخاطب قطره اشکی بریزد و با مداحی همراه شود که این از اساس غلط و اشتباه است؛

وی با بیان اینکه تا به امروز برای مداحی یک ریال هم پول نگرفتم و همیشه افتخار کردم که فقط به عشق حسین خواندم افزود: علاوه بر من، آقای گلزردی و پسر عمه ام حاج غلامرضا کریمی هم برای مداحی مجالس امام حسین(ع) یک ریال هم قبول نمی کردند.

 عظیمی اضافه کرد: یادم هست که همان سال های جنگ در مجلس یکی از شهدا مداحی کردم. پدر بزرگوار شهید پس از مراسم مقداری پول در پاکت گذاشته بود و داده بود دست بنیاد شهید که برسانند دست من ،که من گفتم به ایشان بگویید من برای مداحی پول قبول نمی کنم و پاکت را برگرداندم. چند وقت  بعد ایشان چفیه ای از کربلا برایم هدیه فرستادند. گفتم حالا این شد یک چیزی. این را قبول می کنم که بسیار ارزشمند است..

وی بیان می‌کند: نوکری بااخلاص مهمترین صفتی است که مداح حسینی باید به آن متصف باشد؛ مداح جوان امروز نیز باید این الگوی پیرغلامان را مدنظر قرار دهد..

 

 

 

 نیت مداح خیلی مهم است

وی  با اشاره به اهمیت نیت روضه خوان و مداح در مجالس امام حسین(ع)، گفت: یادش بخیر ما با هیئت جان نثاران حسینی ازناو هر سال شب 28 ام ماه صفر قم می رفتیم. یکبار رفته بودیم قم و با بچه های هیئت از محل اسکان تا حرم حضرت معصومه(س)  خواندیم.

موقع برگشت یکی از نانوایان نانوایی همان محل جلویم را گرفت و گفت: «قم شهر علما و مداحان است و من به اندازه موهای سرم در این شهر از مداحان بزرگ و بنام کشوری مداحی شنیدم اما هیچ کدام به اندازه نوای شما که با بچه های هیئت می خواندی و می رفتی مرا منقلب نکرد. چه کردی که صدایت این چنین دلنشین است.» گفتم:« من برای کسی نمی خوانم برای دل خود می خوانم و به آنچه می گویم باور دارم و آنجا متوجه شدم نیت مداح چقدر مهم  است .

 

 

وی با بیان اینکه دو سال است که به جای غذای ظهر عاشورا بسته های معیشتی تهیه و به خانواده های نیازمند اهدا شده گفت: سال گذشته بیش از یکصد بسته تهیه و اهدا شد وامسال نیز این برنامه را داریم.

 

 

عشق به امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل  (ع) ویژه است 

«عباس بهرامی » یکی دیگر از پیر غلامان هیات حبیب ابن مظاهر مسجد امام حسن مجتبی(ع) نیز میهمان بعدی گفت‌وگوی ما است. که وقتی نام امتم حسین و ابواللفضل را به زبان میآورد بغش گلویش را گرفته و اشک در چشمانش حلقه بسته است.

 این پیر غلام حسینی نیز که 67 سال سن و شغلش راننده تاکسی است گفت: من از بچگی در هیات بودم و 20 سال به دلایلی کناره گیری کردم و بعد دوباره در تکیه ابوالفضل گریه کردم و مجدد به هیات برگشتم که در هیات های مختلف خادمی امام حسین(ع) را داشته ام

وی به برکات و عنایت امام حسین(ع) وحضرت ابا الفضل(ع) در زندگیش اشاره کرد و افزود: من در سال 62 بود که دختر سه ساله ام در زمان جنگ بود که مشکل و بیماری داشت و همه گفتند این دختر زنده نمی‌ماند اما من با اینکه بی هوش بود به بیمارستانی در تهران بردم و 15  روز در کما بود که یک شب خواب مولایم ابوالفضل را دیدم که فرمود آمده‌ایم به تو سری بزنیم و می‌خواهم به دخترت سری بزنم که بیدار شدم و تا صبح خوابم نبرد صبح که به بیمارستان رفتم  پرستار اجاره نداد داخل بروم و گفت مژده بده دختره گریه کرده و حالش روز به روز بهتر شد و در حال حاضر نیز معلم است.

بهرامی به یکی دیگر از خاطراتش از عنایت دستگاه امام حسین (ع)اشاره کرد و گفت: در اینجا 30 سال پیش در مسجد سر چشمه غذا می‌پختیم و کمک آشپز بودیم که غذایی دادند به من بیارم یک مسافر رسید غذا را دادم دست خالی به خانه آمدم همسرم گفت غذایی که آورده ای عطرش خانه را برداشته تازه متوجه شدم کسی دیگر برایمان غذا برده بود.

وی یکی از عنایات امام حسین(ع) در زندگیش را  کار در حرم مطهر امام هادی(ع) در سامرا دانست وافزود: در سال 97 که به مدت 40 روز 34 روز به عنوان کار در سامرا و 6 روز زیارتی در کربلا بودم و این بزرگترین  عنایت ائمه اطهار به من بوده که بتوانم سهم کوچکی در خدمت به اهل بیت کرده باشم.

اخلاص، شرط اصلی نوکری امام حسین علیه‌السلام است

«سیف اله حصاری» نیز با کمال ادب و احترام در گوشه‌ای از مسجد نشسته که میهمان بعدی گفت و گوی  ما می‌شود

پیر غلام هیات حبیب ابن مظاهر نیز با اشاره به اینکه متولد سال 1330 و حدود 61 سال سن داد افزود: من سالهای زیادی است که چای ریز ابن هیات هستم و چقدر به نوکری در خانه امام حسین(ع)  و کار در این هیات افتخار می کنم .

 وی نیز با اشاره به اینکه خدمت در دستگاه امام حسین(ع) تاثیرات و برکات وافری در زندگیش داشته تصریح کرد: خداوند به من فرزندانی صالح عطا کرده و شفای نوه ام را که بیماری و مشکل داشت گرفتم که این  از برکت خدمت در خانه اهل بیت است.

 وی با بیان اینکه وقتی استکان می‌شویم ، دیگ می شورم  و هر کاری که خدمت به عزادران حسین(ع) باشد انجام می‌دهم بهترین لحظات زندگی من است افزود: امروز احترام در هیات ها به بزرگان هیات کم شده و عزاداریها سوز و حال گذشته را ندارد اما حضور جوانان پر شور است.

سرایدار و پیر غلام هیات مسجد امام حسن مجتبی(ع) نیز آخرین میهمان این گفتگو است که به جمع پیر غلامان ملحق می‌شود .

 

 برکت زندگی ام از همین حسینی  بودن است

«هادی قیصری» نیز که متولد سال ۱۳۴۱ است و ۶۰ سال سن داد افتخار می‌کند که سرایدار خانه خدا و اهل بیت است گفت: من بسبار آرزوی کربلا را داشتم که  سالها بود قسمت نبود و همه آرزویم رفتن به حرم اربابم بود.

 وی افزود: به عنایت حضرت امام حسین(ع) و حضرت عباس یک ماه پیش از این به این سفر معنوی وبهشتی رفتم و بهترین سفر عمرم بود  بسیار خوشحالم که مرا پذیرت تا بارگاه زیبای ابا الفضل (ع)و امام حسین(ع) را زیات کنم . 

 وی خاطر نشان کرد:من از کسی هیچ انتظاری ندارم و فقط از خدا  انتظار دارم و از امام حسین(ع) و اهل بیت می‌خواهم در آخرت ما را شفاعت کنند.

 

کد خبر 1203494

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha