زینتِ سبزپوشان دیار کریمه

شهيد مهدی زين الدين، به عنوان الگو و اُسوه سبزپوشان دیار کریمه اهل بیت(ع)، شُهره به سردار خط شكن بود، چه آن که در بسياري از عمليات‌ها كه کار گره می خورد، لشكر ۱۷ به فرماندهي او وارد عمل می شد و به لطف و عنایت خدای متعال، خط شكني ها صورت مي‌گرفت.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، هجدهمین روز از هفتمین ماه سال 1338فرزندی در خانواده زین الدین در تهران به دنیا آمد که نامش را مهدی گذاشتند.مادرش، مربي قرآن بود و به همين خاطر، او نیز از همان دوران كودكي با معارف کلام وحی آشنا شد.


آقا مهدی، دوران تحصیل مقطع ابتدايي خود را در خرم آباد گذراند و به قدري هوش و ذكاوت بالایی داشت كه روزي معلم خطاب به پدرش گفت: مهدي،نبوغ و هوش بسیاری دارد و بايد از اين هوش استفاده كرد.
دوران نوجواني از محضر استاد اخلاق، آيت‌الله شهید مدني که به خرم آباد تبعيد شده بود، بهره ها بُرد تا پس از کسب معارف قرآنی با مکارم اخلاقی نیز هر چه بیشتر و بهتر آشنا شود.

 

در همان ایام بود كه دبيرستاني كه مهدي در آن تحصيل مي‌كرد اقدام به عضو گيري براي حزب رستاخيز كه وابسته به رژيم منحوس پهلوي را داشت كرد و تنها شهيد زين الدين و يك نفر ديگر از اين موضوع سرباز زده و اين امر نيز منجر به اخراج آقا مهدي از دبيرستان شد.

 

پس از اين جريانات و در كنار مبارزات سياسي پدر شهيد زين الدين، حكومت شاه بار ديگر وي و خانواده او را تبعيد كرده و اين بار آنها به سقز در كردستان مي‌روند، در همين حين فصل كنكور فرا مي‌رسد و با همان وضعيت تبعيد مهدي در كنكور سراسري موفق به كسب رتبه چهارم پزشكي در دانشگاه شيراز مي‌شود. با این حال، پس از مدتي مهدي از ورود به دانشگاه منصرف شده و حضور در كنار پدر براي مبارزه بيشتر با رژيم پهلوي را موثرتر مي‌داند.

 

تبعيد‌هاي پدر اما گویا تمامي نداشت و اين بار قسمت شد که به اقليد فارس بروند. در همان ايام كه نزديك پیروزی انقلاب اسلامی بود، پدر شهيد زين الدين به اصفهان متواري مي‌شود و پس از چند روز نيز به قم مي‌آيد و بدین سان، مبارزات انقلابی آقا مهدي در قم شکل و شمایل دیگری به خود می گیرد.

 

پس از پيروزي انقلاب اسلامي به دستور حضرت امام(ره)، جهاد سازندگي تشكيل مي‌شود و آقا مهدي نيز به دليل روحيه انقلابي كه داشت وارد اين نهاد مي‌شود تا بتواند در خدمت عمران جامعه باشد.
پس از آن كه كه سپاه پاسداران تشكيل مي‌شود، او نیز همچون بسیاری از جوانان غیور و انقلابی وارد سپاه شده و در قسمت پذيرش سپاه قم مشغول به فعاليت مي‌شود.چند وقتي بیشتر از فعاليت آقا مهدي نگذشته بود كه به حكم فرمانده سپاه و به دليل تعهد و درايت كاري به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم مشغول به فعاليت می گردد و این بار مأموریت پیدا می کند که با جریان های انحرافی و ضدانقلاب مقابله کند.

 

آغاز جنگ تحمیلی اما نقطه عطف ماجرای زندگی و رزمندگی شهید زین الدین است، چه آن که در همان روزهای ابتدایی حمله یکپارچه بعثی ها به خاک کشورمان، آقا مهدي به همراه يكصد تن از دوستان و یاران خود از سپاه قم عازم مناطق جنوبي مي‌شود و پس از فراگيري آموزش‌هاي لازم به خوزستان مي‌رود تا جلوی پیشروی و تجاوزگری دشمن را بگیرد.

 

در همان ابتداي جنگ، آقا مهدي به قدري خلاقيت از خود نشان داده بود كه مسئولان سپاه، او را به عنوان مسئول شناسایی یگان‏ها انتخاب كردند و پس از آن به عنوان مسئول اطلاعات سپاه دزفول و سپس به عنوان مسئول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد انتخاب شد.

 

در عمليات بيت المقدس و آزاد سازي خرمشهر به عنوان مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه نصر فعاليت كرد، تا این که در عمليات رمضان بود كه به سرپرستی تیپ 17 علی‏ابن ابیطالب(ع) قم و سرانجام به فرماندهی لشگر 17 علی‏ابن‏ابیطالب(ع) منصوب شد.

 

در همان اوج جريانات جنگ بود كه يك روز يكي از دوستانش به او گفت كه ديگر وقت ازدواجت رسیده و بايد برایت آستين بالا بزنيم و آقا مهدي در جواب با شوخي به او مي‌گويد كه ما با جنگ ازدواج كرده‌ايم.پس از اين جريان روزي به دوستش مي‌گويد كه من براي ازدواج حاضر هستم اما همسر من بايد دختري باشد كه بتواند با ما زندگی کند؛ چون ما مرد جنگیم و کمتر دختری حاضر می‏شود سختی‏های این زندگی را تحمل کند.

 

پس از گذشت چندي آقا مهدي ازدواج كرده و حاصل اين ازدواج نيز دختري به نام ليلا مي‌شود كه آقا مهدي علاقه خاصي به او داشت.

 

همسرش مي‌گويد: نخستين خصوصيتي كه ايشان داشت اين بود كه راز و نیازهايی با خدا مي‌كرد كه سراسر همراه با خلوص نيت و توجه بود. در برخورد اول كه با هم داشتيم همه چيز را برايم تعريف كرد و به من گفت كه انتهای راه من شهادت است، با این حرف‏ها و تذکرات قبلی که داده بود، مشکلات نبودنش در خانه برایم راحت بود اما هميشه يادش در ذهنم وجود دارد.
 

دوستان و همرزمانش بیش از هر چیز به ویژگی اخلاص و تقوای فرمانده شهیدشان اشاره می کنند و این سخن عجیبی نیست که گفته اند: آقا مهدی، آن‏قدر خاکی و بی‏آلایش بود که بسیاری از اوقات، او را به عنوان فرمانده نمی‏شناختند. لباس‏های ساده بسیجی و تواضع بسیار، از ویژگی‏های بارز اخلاقی اش بود.

 

شهيد زين الدين، شُهره به سردار خط شكن بود، چه آن که در بسياري از عمليات‌ها كه کار گره می خورد، لشكر 17 به فرماندهي او وارد عمل می شد و به لطف و عنایت خدا، خط شكني ها صورت مي‌گرفت.
خلاقيتش در عمليات خيبر كه منجر به آزاد سازي جزاير مجنون در هورالهویزه، در شرق رودخانه دجله شد هنوز هم زبانزد خاص و عام است، در آنجا برای اولین بار طلسم جنگ در روز شکسته شد و رزمندگان كه سعي در پرهيز از جنگ روزانه داشتند اين عمليات با خلاقيت ایشان و به خواست خدا به نتيجه مطلوب رسید.

 

همان طور که به همسرش نیز گفته بود، راه او باید به شهادت ختم می شد و بالاخره در مأموریتی که از کرمانشاه به سوی سردشت درحرکت بود، در جاده بانه- سردشت، با گروه‏های ضد انقلاب درگیر شد و به فیض عظیم لقای الی الله با پیکر خونین نائل آمد و از روز شهادتش یعنی27 آبان سال 63 تاکنون، مزارش در گلزار شهدای علی‏بن‏جعفر(ع) قم، به زیارت‏گاه عاشقان مکتب ایثار و شهادت تبدیل شده است.

 

در بخشی از وصیت نامه این سردار سرافراز آمده است: "اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است... اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج)..."

کد خبر 1232967

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha