وزیر نفتی که در ۴۰ روز وزارت؛  چشم‌اندازی  ۴۰ ساله تدوین کرد

شهید مهندس محمدجواد تندگویان، بیش از چهل روز وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران نبود، اما در همین مدت کوتاه، گام‌های بلندی برای اعتلای صنعت نفت کشور برداشت.

به گزارش خبرگزاری شبستان، سخن از یکی از مظلوم‌ترین شهدای تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است؛ شخصیتی که مظلوم زیست و مظلومانه هم به شهادت رسید. سخن از شهید مهندس محمدجواد تندگویان است؛ متولد بیست و ششم خرداد ماه سال ۱۳۲۹ در محله خانی آباد در جنوب تهران. وی در سال ۱۳۵۴ و برای ادامه تحصیل، دانشکده نفت آبادان را برگزید و پس از فارغ ‌التحصیلی از این رشته، در پالایشگاه نفت تهران مشغول به کار شد. شاید از همان روزهای دانشجویی بود که فعالیتهای انقلابی محمدجواد نیز آغاز شد و وی در راهپیمایی ها و فعالیتهای سیاسی مشارکت می کرد؛ مشارکتی که به دستگیری وی توسط ساواک و اخراج از پالایشگاه نفت تهران انجامید.

 

مبارزات ادامه داشت و محمدجواد پس از شکنجه های فراوان و از جمله سوراخ شدن کف پا بوسیله متّه برقی، از زندان آزاد شد. او باز هم سنگر علم را رها نکرد و این بار مدرک بالاتری در رشته مدیریت دریافت کرد. انقلاب شکوهمند اسلامی که در سال ۱۳۵۷ به ثمر نشست، وزارت نفت جمهوری اسلامی با توجه به سوابق و تحصیلات، از محمدجواد تندگویان دعوت کرد تا در این وزارتخانه مشغول به کار شود.

 

نمایندگی وزیر نفت در مناطق جنوبی ایران و مدیریت شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب از جمله فعالیتهای وی تا نخست ‌وزیری محمدعلی رجایی است.

 

وقتی محمدعلی رجایی به نخست وزیری رسید، وی مهندس محمدجواد تندگویان را در مهر ماه سال ۱۳۵۹ به عنوان وزیر پیشنهادی نفت به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. مجلس هم به او به عنوان یک نیروی انقلابی و متعهد، رأی اعتماد داد و اینچنین بود که تندگویان به عنوان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.

 

او عادت نداشت پشت میز بنشیند و به امضا کردن نامه‌ها بسنده کند؛ این بود که تنها چند روز پس از وزیر شدنش، به مناطق نفت خیز جنوب رفت تا از نزدیک به بررسی اوضاع بپردازد.

 

تندگویان در تاریخ ۹ آبان ۱۳۵۹ درحالی‌که تازه حدود یک ماه از دوره وزارتش می‌گذشت، با توجه به آغاز جنگ تحمیلی و خطراتی که پالایشگاه آبادان و کارکنان آن و مردم این شهر را تهدید می کرد برای سومین بار جهت بازدید از پالایشگاه، عازم جنوب شد و در راه ماهشهر به آبادان، همراه با معاون خود، مهندس بهروز بوشهری و مدیر مناطق نفت خیز جنوب، آقای مهندس سیدمحسن یحیوی و سه تن دیگر از همراهانش آقایان بخشی پور، عباس روح نواز و علی اصغر اسماعیلی توسط نیروهای عراقی از داخل خاک کشور ربوده و به عراق برده شد.

 

آقای مهندس یحیوی در خاطرات خود می گوید: پس از اینکه توسط نیروهای عراقی دستگیر شده و به جمع دیگر مردم به اسارت گرفته شده در همان نزدیکی منتقل شدیم، ناگهان صدای رگبار مسلسل بلند شد، مهندس تند گویان برای اینکه جلوی کشتار مردم غیر نظامی به اسارت گرفته شده را بگیرد. شجاعانه فریاد زد: کسی را نکشید، من وزیر نفت ایران هستم. بلافاصله صدای رگبار مسلسل قطع شد.

 

امیر سرتیپ عبدالله نجفی، از ایثارگران دوران دفاع مقدس و سرداران نیروهای مسلح، درباره محمدجواد تندگویان و اسارتش چنین می گوید: «مهندس تندگویان، وزیر نفت کابینه شهید رجایی به همراه دو نفر از معاونان خود یعنی مهندس یحیوی و مهندس بوشهری به اسارت نیروهای بعثی درآمدند. این حادثه در نهم آبان ماه سال ۱۳۵۹ در مسیر رفتن به پالایشگاه آبادان اتفاق افتاد. پس از آن بود که خانواده شهید تندگویان و مسئولان جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی کردند تا از طریق مجامع بین‌المللی، بویژه صلیب سرخ و مقامات عراقی موضوع را دنبال کنند؛ ولی این تلاشها به نتیجه‌ای نرسید.»

 

رژیم عراق پس از مدتی اعلام کرد که مهندس تندگویان در خرداد ماه سال ۱۳۶۱، در سلول زندان، خودکشی کرده است! که البته این مسئله برای ایران قابل قبول نبود.

 

به هر حال پیگیری‌های ایران ادامه یافت و در سال ۱۳۶۴، صلیب سرخ جهانی به طور متناوب خواستار ملاقات با مهندس تندگویان شد.

 

مقامات عراقی در پاسخ به تقاضای ملاقات، این بار اعلام کردند که تندگویان اظهار داشته است که با کسی ملاقات نمی‌کند و تهدید می‌کند که اگر کسی با وی ملاقات کند دست به خودکشی خواهد زد! ماجرا ادامه پیدا کرد و در سال ۱۳۶۵ یکی از نمایندگان صلیب سرخ، هنگام سفر به عراق و در مقابل این ادعای عراقی‌ها، قبول مسئولیت کرد تا این ریسک را بپذیرد.

 

او برای ملاقات با مهندس تندگویان راهی زندان شد؛ اما عراقی‌ها مانع ورود وی به زندان شدند!

 

بالاخره با قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، هشت سال دفاع مقدس به پایان رسید؛ اما خبری از وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران نشد.

 

آذرماه سال ۱۳۷۰ بود که هیئت پیگیری وضعیت مهندس تندگویان، شامل دو تن از اعضای خانواده ایشان یعنی پدر و برادر خانمش و یک پزشک معتمد، برای روشن شدن کامل وضعیت ایشان، عازم بغداد شدند؛ سفری که ۱۱ روز طول کشید. در آنجا بود که پزشک صلیب سرخ جهانی هم به هیئت ایرانی اضافه شد. عراقی‌ها در آنجا ادعا کردند که مهندس تندگویان فوت کرده است و پس از نگهداری جسد به مدت چهار سال در سردخانه و به علت متوقف نشدن جنگ، جسد وی را دفن کرده اند!

 

اجازه نبش قبر و کالبد شکافی صادر شد و پزشک ایرانی به این نتیجه رسید که این جسد، اصلا جسد مهندس تندگویان نیست!

 

هیئت مزبور پس از مذاکرات مفصل تصمیم به بازگشت گرفت. در آنجا بود که وزارت خارجه عراق ضمن قبول اشتباه از سوی مسئولان قبرستان، اعلام کرد که جسد مهندس در جای دیگری دفن شده است! پس از آن، هیئت ایرانی و پزشک صلیب سرخ، راهی قبرستان الکرخ، در ۶۰ کیلومتری جاده بغداد - رمادی شدند و نبش قبر دوم انجام گرفت.

 

هیئت ایرانی در هنگام نبش قبر متوجه تازه بودن قبر شد. عراقی‌ها در پاسخ به این مسئله گفتند که ما برای اطمینان از وجود جسد مهندس تندگویان، چند روز پیش اینجا را نبش قبر کردیم تا اشتباهی صورت نگرفته باشد! معاینه طرف‌های سه گانه یعنی ایران و عراق و صلیب سرخ جهانی نشان داد که جسد مذکور متعلق به شهید تندگویان است که البته پزشک ایرانی، با برخی نشانه‌های خاص به این نتیجه رسید.

 

پس از قطعی شدن مسئله، هیئت ایرانی خواستار تحویل وسایل شخصی ایشان شد؛ اما عراقی‌ها مدعی شدند محل نگهداری آن شهید در بمباران آمریکایی‌ها تخریب شده و کلیه لوازم شخصی و مدارک از جمله ریسمانی که با آن خودکشی کرده(!) از بین رفته است.

 

پزشک ایرانی و پزشکی قانونی، علت شهادت شهید تندگویان را، خفه شدگی به وسیله رشته طناب اعلام کرد و سن ایشان در هنگام شهادت را بین ۳۱ تا ۳۷ سال دانست.

 

پس از آن، پیکر مطهر شهید مهندس محمدجواد تندگویان در عتبات عالیات نجف، کربلا و کاظمین با حضور اعضا هیئت و کاردار سفارت ایران و برخی خانواده های ایرانی، طواف داده و در آذر ماه سال ۱۳۷۰ از طریق مرز خسروی وارد کشور شد.

 

کد خبر 1241019

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha