خبرگزاری شبستان - البرز: مساجد همواره خاستگاه رشد و بالندگی آنانی است که دل در گرو مهر حضرت حق دارند و لحظه ای را بدون فکر و ذکر خدمت به خدا و خلق نمی گذرانند.
مسجد جامع غدیریه نظرآباد از جمله مساجدی است که روزگاری اولین پسر خانواده کارگربرزی را در مأمن و مأوای خویش رشد داد و از او یک اسطوره برای نسل نوجوان و جوان امروز ساخت آنگونه که نامش با مسجد غدیریه هم آوازه شده است.
نامش رضا کارگربرزی بود. از همان دوران نوجوانی جذب پایگاه بسیج مسجد غدیریه شد. خط زیبایی داشت و به همین دلیل تمام کارهای خطاطی مسجد را انجام می داد. تیزهوش بود و در عرصه ورزشی در رشته کونگ فو و شنا نیز مهارت بالایی از خود نشان داد.
روحیه خستگی ناپذیر، قناعت طبع ، روح بلند و شخصیت والای او در میان خانواده پرجمعیت و در میان اهالی محل و دوستان زبانزد بود. بیش از اینها تربیت دینی خانواده بود که او را جوانی مومن، آگاه، متعهد و متخصص بار آورد.
عصمت عزیزان که در دوران دانشجویی با او آشنا شد و در نهایت این آشنایی به ازدواج منجر گشت در این رابطه به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز می گوید: رضا در دانشگاه آزاد کرج در رشته برق تحصیل می کرد و من در رشته روانشناسی. مدتی بود که در کتابخانه دانشگاه مشغول کار شده بودم و در رفت و آمد کتابخانه به تدریج باب آشنایی مان با یکدیگر باز شد.
چند سالی از ازدواجمان نگذشته بود که با شروع تحولات خاورمیانه و اشتیاف به عضویت در سپاه در او شکل گرفت. اخبار جنایت های داعشی ها و تکفیری ها او را به سطوح آورده بود.
وی ادامه داد: سال ۸۹ بود که به عنوان مستشار نظامی پس از گذراندن دوره های تخصصی به منطقه اعزام شد. او قابلیت و تخصص خودش را در خنثی سازی تله های انفجاری، اختراع بمب های الکترونیکی و تله های انفجاری نشان داد.
آوازه تخصص و تبحر رضا کارگربرزی در جریان حضورش در سوریه تا آنجا است که شهید عماد مغنیه در خصوص اختراع های او آورده است: با اختراع های رضا کارگربرزی جبهه مقاومت متحول شد.
بمب های الکترونیکی، تله های انفجاری و تخصص این جوان البرزی تنها به عنوان یک مستشار نظامی خلاصه نمی شد، بلکه ارادت و باورهای دینی و ایمانی او نیز زبانزد خاص و عام بود. اخلاق خوب و ایمان والای او باعث شده بود که هفت نفر از شاگردانش به آیین شیعه گرایش پیدا کنند.
یکی از جذبه های مشخصات زندگی عصمت عزیزیان و رضا کارگربرزی که سه سال آشنایی پیش از ازدواج برمی گردد. روزگاری که هنوز درس دانشگاه به پایان نرسیده بود و آنان هنوز امکان شروع یک زندگی مشترک را نداشتند.
عزیزیان می گوید: معتقد بود که برای حفظ این مدت آشنایی و به گناه نیافتادن با توجه به اینکه هنوز محرم نبودیم باید یک قرار بگذاریم. اقامه نماز شب به صورت مشخص و معین در ساعت مقرر قرار شبانه مان شد.
وی ادامه داد: پس از ازدواجمان این قرار شبانه برای من کمرنگ شد چون مشغول خانه داری و بچه داری بودم ولی برای رضا نه. او همچنان نمازشب را در وقت خودش می خواند و اصرار همیشگی اش هم برای ادای نماز شب پابرجا بود.
روستای کفر آکار در جنوب حلب کشور سوریه یازدهم مرداد سال ۹۲ بود که این پاسدار جوان البرزی بر اثر اصابت یک گلوله به شکم از ناحیه نیروهای تکفیری به فیض شهادت نائل آمد و اکنون گلزار شهدای شهرستان نظرآباد مأمن او است.
عباس کارگر برزی از فرزندش رضا به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز اینگونه می گوید: رضا پانزده ساله بود که به صورت ناگهانی و نامعلوم دچار فلج جسمی شد. مدتی در بیمارستان بستری شد تا اینکه به حضرت زینب(س) متوسل شدم. توسل من همراه با نماز و دعا به درگاه حضرت زینب(س) آنقدر ادامه پیدا کرد که به صورت معجزه آسا شفا و سلامتی پسرم را گرفتم. دکترها از بهبود او متعجب بودند و وقتی فکر می کنم می بینم آن زمان مشیت خدا این بود که نام فرزندم را به حرم حضرت زینب(س) گره بزنم و امروز افتخار کنم که او شهید مدافع حرم است.
پدر شهید رضا کارگربرزی می افزاید: پس از شهادت فرزندم، بیشتر او را شناختم. هر جا که نگاه می کردم و هر مطلبی که از او می شنیدم مرا با دنیای اخلاص، ایمان و ادب او بیشتر آشنا می کرد.
مسجد غدیریه نظرآباد امروزه محل رفت و آمد بسیاری از نوجوانان و جوانانی است که با یاد و نام شهید رضا کارگربرزی آشنا هستند. جوان نکونامی که نامش بر تارک این مسجد می درخشد.
نظر شما