نسبت جهان با خدا تولیدی و از قبیل پدر و فرزندی نیست!

جهان به معناى ما سوى اللّه مخلوق خداوند بوده و کائنات لحظه اى از او بى نیاز نیست؛ اینکه مى گوییم جهان مخلوق خدا است، یعنی که جهان به اراده او آفریده شده و نسبت آن با خدا نسبت تولیدى از قبیل پدر و فرزند نیست.

خبرگزاری شبستان: گرایش به دین از اصلی ترین و کهن ترین گرایش های انسانی است که تاریخ از آن یاد می کند؛ با این وصف و در حالی که دین خواهی به صورت یک پدیده فراگیر جهانی درآمده است، جویندگان حقیقت می خواهند که حقایق دینی را از طریق آخرین صاحب شریعت آسمانی، پیامبر گرامی اسلام (ص) و عترت مطهر (ع) ایشان فرا بگیرند. از این رو در سلسله مباحثی منشور عقاید امامیه از لسان آیت الله جعفر سبحانی در حوزه های مختلف در قالب اصول ارائه می شود.


اصل ششم
جهان ـ به معناى ما سوى اللّه ـ مخلوق خداوند بوده و کائنات لحظه اى از خداوند بى نیاز نبوده و نخواهند بود. اینکه مى گوییم جهان مخلوق خدا است، بدین معناست که جهان به اراده او آفریده شده و نسبت آن با خدا نسبت تولیدى از قبیل پدر و فرزند نیست، چنانکه مى فرماید:(لَمْ یَلِدْوَ لَمْ یُولَدْ)(اخلاص/3).

اصل هفتم
نظام کنونى جهان نظامى ابدى و جاودانه نیست، بلکه پس از مدتى که خدا از ساعت و زمان آن آگاه است، نظام موجود جهان برهم خورده و نظام دیگرى پدید مى آید، که همان نظام معاد و عالم اخروى است، چنان که مى فرماید: (یومَ تُبَدَّلُّ الأرضُ غَیرَ الأرضِ و السَّمواتُُ و بَرزُوا للّهِ الواحدِ القهّارِ) (ابراهیم/48): روزى که زمین و آسمان ها دگرگون مى شوند و در پیشگاه خداوند قهار حاضر مى شوند. در کلامى نیز که گفته مى شود« همگى از خداییم و به سوى او باز مى گردیم»، اشارتى به همین حقیقت نهفته است: (إِنّا للّه و إِنّا إِلیه راجِعُون)(بقره/156).


اصل هشتم
نظام جهان بر پایه علت و معلـول استـوار است، و میـان پدیده هـاى آن رابطه عِلّى ومعلولى برقرار مى باشد. تأثیر هر پدیده در پدیده دیگر مشروط به اذن و مشیت الهى بوده، و اراده حکیمانه الهى بر این استوار گردیده است که فیاضیّت خویش را غالباً از طریق نظام اسباب و مسبّبات تحقق بخشد.
قرآن کریم هر دو مطلب فوق را بیان کرده است: هم اینکه میان پدیده هاى طبیعى رابطه سببیّت حاکم است، و هم اینکه تأثیرگذارى هر علت و سببى در جهان، وابسته به اذن و مشیت کلّى الهى است. در مورد نخست کافى است به آیه زیر توجه نماییم:
(وَأَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمراتِ رِزْقاً لَکُمْ) (بقره/22): از آسمان آب فرو آورد و به سبب آن آب میوه هایى را براى روزى شما (از دل خاک) بیرون آورد.
ودر مورد دوم نیز توجه به آیه زیر کافى است:
(وَالْبَلَدُ الطَیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبّهِ)(اعراف/58) و گیاه سرزمین پاکیزه به اذن پروردگار مى روید.و به همین مضمون است آیات :102، 249، 251/بقره، 49، 166/ آل عمران. ([1])

 

اصل نهم
هستى مساوى با طبیعت مادى نیست، بلکه بخشى از جهان آفرینش را ماوراء طبیعت تشکیل مى دهد که در اصطلاح قرآن «جهان غیب» نامیده مى شود. همان طور که پدیده هاى مادى به اذن خداوند در یکدیگر تأثیر مى گذارند، همچنین موجودات غیبى نیز در جهان طبیعت به اذن الهى مؤثر مى باشند، و به تعبیر دیگر: وسایط فیض الهى اند. قرآن کریم تأثیرگذارى فرشتگان الهى را در حوادث جهان طبیعت یادآور شده است، آنجا که مى فرماید:
(فَالمُدَبِّراتِ أَمْراً) (نازعات/5) :سوگند به تدبیرکنندگان امور جهان خلقت.
(وَ هُوَ القاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً)(انعام/61): اوست قاهر بر بندگانش، و نگهبانانى را بر شما مى فرستد.
از آیات روشن فوق، نتیجه مى گیریم که جهان آفرینش ـ اعم از طبیعت و ماوراء طبیعت ـ با نظام سببیت حاکم بر آن، قائم به مشیت الهى و وابسته به او است.


اصل دهم
جهان یک واقعیت هدایت شده است و تمام ذرات جهان، در هر مرتبه اى هستند، به فراخور حال خود از نور هدایت برخوردارند. مراتب این هدایت عمومى و کلى را، هدایت طبیعى، غریزى و تکوینى تشکیل مى دهد. قرآن کریم در آیات مختلف از این هدایت تکوینى و عمومى یادکرده که یکى از آنها را مى آوریم:
(رَبُّنَا الّذی أعطى کُلَّ شَیء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى)(طه/50): پروردگار ما کسى است که آفرینش هر چیزى را به او داد، آنگاه آن را هدایت نمود.


اصل یازدهم
نظام آفرینش، نظام اکمل و احسن است. دستگاه هستى به عالیترین وجه طراحى گردیده و نظامى کاملتر و نیکوتر از آن قابل تصور نیست، قرآن کریم مى فرماید: (الّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیء خَلَقَهُ)(سجده/7): خدایى که هر چیزى را به طور نیکو آفریده است.و نیز مى فرماید:(فَتَبارَکَ اللّهُ أَحسَن الخالِقِینَ) (مؤمنون/14); بدیهى است احسن بودن خالق ملازم با احسن بودن مخلوق است.
برهان عقلى که بر این اصل اقامه مى شود آن است که، فعل هر فاعلى از حیث کمال و نقص متناسب با صفات و کمالات او است، چنانچه فاعل از نظر صفات وجودى نقصانى نداشته باشد، فعل او نیز از هرگونه عیب و نقص پیراسته است، و از آنجا که خداوند متعال واجد همه کمالات وجودى به وجه اتم و اکمل است، طبعاً فعل او نیز کاملترین و نیکوترین فعل خواهد بود.
گذشته از این، مقتضاى حکیم بودن خداوند آن است که با وجود امکان خلق جهان احسن، غیر آن را ایجاد ننماید.
درخور ذکر است که آنچه در عالم طبیعت به نام شرور از آن یاد مى شود با نظام احسن هستى منافات ندارد و توضیح این مطلب در مباحث «توحید در خالقیت» خواهد آمد.


اصل دوازدهم
از آنجا که جهان آفریده و فعل خداوند است که حقّ مطلق است، حقّ و حکیمانه بوده و عبث و بیهودگى به آن راه ندارد. به این مطلب در آیات متعدد قرآن کریم اشاره شده است که یک مورد آن را ذکر مى کنیم:
(ما خَلَقْنَا السَّمواتِ والأَرضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالحَقِّ)(احقاف/3): آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است را جز به حق نیافریدیم.
غایت انسان و جهان نیز آنگاه تحقق مى یابد که قیامت بر پا گردد، چنانکه امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى فرماید: «فإنّ الغایة القیامة».([2])

پی نوشت:

[1] . براى آگاهى بیشتر در این باره به کتابهاى تفسیر و کلام از آن جمله به المیزان:1/72 والالهیات:2/51ـ54 رجوع شود.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 190.
 

پایان پیام/

کد خبر 196695

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha