به گزارش خبرگزاری شبستان، در پی برگزاری نمایشگاه بین المللی تهران برای دومین سال بخش رهیافتگان در این نمایشگاه برگزار شد، این بخش به معرفی تازه مسلمانان می پردازد. در هفتیمن روز ماه رمضان خانم گلندا اُربین از امریکا در این بخش حضور یافت که در گفتگویی پای صحبت های ایشان نشستیم. در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
کشوری مثل آمریکا صد در صد از لحاظ رفاهی سطح بالاتری دارد، چه چیزی باعث شد که از آنجا دور شوید؟
من قبل از اسلام آوردن، پرسش های زیادی از مسائل اعتقادی در ذهن داشتم. بارها شد که از پدرم که معاون کلیسا بودو یک پروپستانشدیداً مذهبی بود و از کشیشیان کلیسا سؤالاتم را میپرسیدم ولی جواب منطقی و قانع کننده ای دریافت نمی کردم و همین موضوع مرا آزار می داد.
عقلانی بودن و منطقی بودن اسلام باعث شد من جذب آن شوم و این اهمیت بالایی برای من داشت. من شیفته عقلانیت بی مانند اسلام شدم که همیشه باعث شعف من می شد و همین باعث شد بتوانم به راحتی از گذشته خود جدا شوم.
چگونه با اسلام آشنا شدید؟
من تا 17سالگی اسم اسلام را نشنیده بودم و دین ما اجازه نمی داد که ما متوجه نام پیامبر اسلام شویم و او را بشناسیم. من توانستم با مطالعه به این دین برسم و در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خود آشناییت بیشتری با این دین پیدا کردم و با آشنا شدن با شوهر ایرانی خود شهادتین گفتم، البته این را بگویم که ساعت ها با ایشان به طور شبانه روزی بحث کردم و ایشان با سعه صدر فراوان تک تک شبهات و سؤالات مرا پاسخ می گفتند تا بتوانم با یقین کامل به این دین برسم.
کدام شخصیت در زندگی شما جایگاه ویژه ای دارد؟
من با امام رضا (ع) ارتباط نزدیکی دارم و ایشان جایگاه خاصی در زندگی من دارند به طوری که با یاد ایشان اشک از چشمانم جاری می شود. یک بار که بسیار منقلب شده بودم از امام رضا (ع) خواستم حتی برای یک روز هم که شده خادم ایشان بشوم و این آرزوی همیشگی من بوده است تا اینکه سال گذشته به طور اتفاقی با یک خانم آشنا شدم که ایشان مقدمات تحقیقات اولیه از من را از سوی تولیت حرم رضوی فراهم کرد تا بتوانم امروز با افتخار بگویم خادم افتخاری امام خوبی ها امام رضا (ع) هستم.
دلیل آمدن به ایران و اقامت گزیدن شما در این کشور چه چیز بود؟
شوهر من اصراری بر ایران آمدن من نداشت و انتخاب را به خودم سپرده بود و من از آنجایی که می خواستم فرزندانم در یک محیط اسلامی تربیت و بزرگ شوند، در سخت ترین شرایط ممکن به ایران سفر کردم و از این تغییر در زندگی خود بسیار راضی ام. با خانواده شوهر خود رابطه خوبی دارم و یک رابطه صمیمی و خاص بین من و مادر شوهر خودم وجود دارد.
پس از اسلام آوردن نوع رفتار اطرافیانتان با شما چگونه بود؟
من در آمریکا دانشجوی پرستاری قبول شده بودم که به خاطر حجاب به من اجازه تحصیل ندادند و دلیل می آوردند حجاب تو دکتر و پرستار و مریض را ناراحت می کند. قبل در رشته میکروبیولوژی تحصیل می کردم و پس از اسلام آوردن مرا بسیار اذیت می کردند و حتی شهریه 700دلاری بنده به 2000دلار افزایش یافت و وقتی اعتراض کردم گفتند شهریه خارجی ها سه برابر است و به خاطر همین مسائل از ادامه تحصیل بازماندم.
چه چیز باعث شد بتوانید در یک کشور دیگر و با یک شوهر غیر آمریکایی زندگی کنید؟
دین اسلام استحکام زندگی ما بود و همین تعالیم زندگی ساز اسلام بود که رابطه بین ما را هر روز بهتر و قوی تر می کرد.
چرا اسم خود را سمیه نام گذاری کردید؟
زمانی که من در انجمن اسلامی حضور پیدا می کردم نمایش فیلم محمد رسول الله را داشتیم و آنجا وقتی من با شخصیت سمیه آشنا شدم تحت تأثیر وی قرار گرفتم. وقتی می دیدم سمیه زیر سخت ترین شکنجه ها از آرمان های خود کوتاه نیامدند و حتی شهادت را در این راه به جان خریدند شیفته ایشان می شدم و هیمن باعث شد نام سمیه را برای اسم اسلامی خود انتخاب کنم.
چطور توانستید از فرهنگ قبلی خود به این فرهنگ گذار کنید و حجاب بگذارید؟
اسلام دین عقلانیت است و همه تعاریف خود را با منطق به مردم اثبات می کند و اجبار در آن حاکم نیست. مطمئناً اگر شوهر من بالاجبار مرا با حجاب می کرد صددرصد امروز شما از من چنین حجابی را نمی دیدید، شوهرم به من آزادی داد و من توانستم با مطالعات خودم پس از 6ماه به درک جایگاه عقلانی حجاب برسم. بعضی آقایان با عملکرد بد خود باعث رفتارهای اشتباه خانم ها می شوند و باید جایگاه عقل با اهمیت تر باشد چراکه اسلام دین عقل است.
پایان پیام/
نظر شما