خبرگزاری شبستان: خوش بینی و بدبینی و به عبارت اخص تر حسن ظن و سوء ظن از مواردی است که می تواند پایه های یک زندگی را استحکام بخشد یا بلرزاند؛ چند و چون های این موضوع با حجت الاسلام داریوش عشقی، دبیر انجمن فرهنگی معنویت نوین موسسه علمی – فرهنگی بهداشت معنوی در میان گذاشته ایم. گفتگوی ما را با این کارشناس ارشد مشاوره و استاد عالی حوزه می خوانید:
ظن در ادبیات اسلام چگونه تعریف می شود و کدامیک از اقسام آن صحیح است و کدامیک نادرست؟
در دین اسلام دو موضوع در برخورد دیگران است که تحت عنوان سوء ظن و حسن ظن از آن یاد می شود. تعیین این جهت، بسته به میزان اعتقاد ما به موضوع است. به طور مثال با توجه به شرایط جوی من اعتقاد دارم امروز عصر باران می آید اما یقین ندارم و نمی توانم قسم بخورم که حتما این اتفاق می افتد.
ظن حالتی بین شک و یقین است که از شک و وهم بالاتر و از یقین پایین تر است. این ظن گاهی حسن تلقی می شود و گاهی مذموم و ناپسندیده است. در رفتار با دیگران گاه نگاه منفی است و گاه مثبت. اما باید دید هر یک از اینها در چه مواقعی باید به کار گرفته شود. در دین اسلام همواره بر داشتن حسن ظن نسبت به هم کیشان، اطرافیان، برادران دینی، خویشان، همسایگان و از همه مهمتر خانواده سفارش کرده است. اما از طرفی توصیه شده نسبت به افرادی که سابقه موجهی ندارند و قابل اعتماد نیستند، باید کمی با سوء ظن، قانونمند و محکم برخورد کرد. در رفتارهای خانوادگی هم این اتفاق غالبا می افتاد، به طور مثال در مورد حسن ظن، گاه فردی در میهمانی کفش بقیه را جفت می کند و اطرافیان متوجه می شوند، پس از آن هر زمان کفشی جفت شود همگی اگرچه یقین ندارند اما حسن ظن پیدا می کنند که کار همان فرد باشد. اما در خصوص سوء ظن فرزندی از بدون اجازه از پدر پولی از جیب او برمی دارد، وقتی این موضوع فاش شود، از این ماجرا به بعد هر چیزی در خانه مفقود شود، همه نسبت به آن فرد سوء ظن پیدا می کنند و این به ذهن متبادر می شود که کار اوست.
سوء ظن و حسن ظن درباره خود شخص نیز تحقق می یابد؟ به عبارت دیگر آیا فرد نسبت به خود هم باید سوء ظن یا حسن ظن داشته باشد یا فقط نسبت به اطرافیان این موضوع صدق پیدا می کند؟
طبق سفارش دین اسلام قطعا انسان نسبت به نفس خود باید سوء ظن داشته باشد. این موضوع جنبه تربیتی داشته تا از خوبی ها تکرار شود و بدی ها و گناهان ترک شود. مثلا خلوت دو نامحرم با یکدیگر در اسلام نهی شده و انسان باید در این گونه مواقع نسبت به خود سوء ظن داشته باشد و بگوید از کجا معلوم ماندن در این شرایط منجر به گناه نمی شود؟ پس با این آیتم مکان را ترک کرده و از وقوع احتمالی یک پدیده منفی جلوگیری کند. بنابراین در زمینه گناه، انسان همواره باید به خود مظنون داشته باشد.
حالا اگر فردی در بین خانواده یا اطرافیان کاری انجام داد که آن سوء ظن را نسبت به خود ایجاد کرد و برای همه یقین حاصل شد که او مرتکب عملی ناپسند شده، چگونه باید این ذهنیت را در میان این افراد از بین ببرد تا همیشه در معرض اتهام نباشد؟
خراب کردن بسیار راحت تر آباد کردن است. کسی که سابقه بد در ذهن دیگران به وجود آورده، باید دو کار را انجام دهد؛ نخست آنکه اتفاق پیش آمده را جبران کند. مثلا در همان مثال پیشین، فرزندی که با دست زدن بدن اجازه به پول پدر موجبات سوء ظن را نسبت به خود ایجاد کرده، با انجام دادن کارهایی خاص آن را جبران کند. برای نمونه زمانی که مالی را پیدا کرد، بلافاصله بیاید در حضور همه اعلام کند تا این سوء ظن کمرنگ تر شود و به مرور اطمینان اطرافیان را جلب کند چرا که اعتماد سازی زمان بر است. دوم اعتماد سازی کند و خود را در معرض اتهام قرار ندهد. فرض کنید فردی به مکانی رفته که خانواده با فهمیدن آن ناراحت شده اند. فرد پس از این ماجرا باید رفت و آمد خود را با خانواده چک کرده، دیر به خانه بازنگردد، همیشه در دسترس باشد هر جایی که می رود به وسیله تلفن، پیامک و ... به خانواده اعلام کند تا این اعتماد باز گردد. اعتماد کردن به سادگی محقق نمی شود به ویژه پس از دیدن نکته منفی از فرد. باید تلاش بیشتر شود این حسن ظن را برای اطرافیان و خانواده به ارمغان آوریم.
سوء ظن چه مفاسدی بر سبک زندگی افراد مترتب می کند و با چه تاثیراتی همراه می شود؟
در احکام داریم وقتی وارد بازار مسلمانان می شوید با خیال راحت خرید و فروش کنید. مثلا لباسی که می خواهید بخرید مطمئن باشید از موی میته و حیوانات مرده نیست یا گوشتی که تهیه می کنید اطمینان داشته باشید ذبح آن حلال بوده و سالم است. حالا اگر فرد وارد بازار شده و متوجه شود این جنس اصل نیست یا مطابق با شرع تولید نشده ، اعتبار کل آن بازار از دست می رود. تمام اعتمادی که یک جامعه و ارتباط آن را تشکیل می دهد و جامعه را می سازد، حسن ظن است. اگر سوء ظن در روابط ایجاد شود، جامعه فلج شده و بسیاری معاملات و ارتباطات از بین می رود و تا مرز فروپاشی پیش می رود. یا وقتی مردم احساس کنند مسوول بخشی در مملکت صلاحیت لازم را ندارد یا ناکارآمدی او را ببینند، نسبت به همه مدیران دولت سوء ظن پیدا می کنند.
در زندگی خانوادگی و بُعد فردی چطور؟
بنای رابطه همسران در زندگی مشترک، بر پایه اطمینان و اعتماد است. اگر سوء ظن در زندگی زوجین رخنه کند، همسران به یکدیگر بدبین شده و آن زندگی دیگر زندگی نمی شود، چرا که بنای اصلی آن از بین رفته و زن و شوهری در اینجا صرفا امری قراردادی خواهد شد. سوء ظن خوره اعتماد است. گاه تغییر رفتارها در این راستا تحریک کننده خواهد بود.
چه کار باید کرد تا در معرض اتهام و سوء ظن قرار نگرفت؟
بهترین راهکار این است ظرفیت و خصوصیات طرف مقابل را بشناسیم. باید اعتمادسازی شود وقتی حسن ظن به وجود آید، سوء ظن به سختی در خانواده جای باز می کند و همه به هم نگاه حسنی دارند. این به اعتماد سازی خوب و واضح نیاز دارد. بدترین نکته که باعث ایجاد سوء ظن می شود، انجام رفتار مشکوک است. مثلا مرد وارد خانواده می شود، تلفن خود را پنهان کند، کم حرف می زند، گاهی به خود زیادی می رسد و بیرون می رود، اینها می تواند نقطه شروعی باشد که با تکرار آن خود به خود سوء ظن ایجاد می شود. همسران باید تلاش کنند روحیات یکدیگر را به خوبی بشناسند. به طور مثال مردان کمتر وارد امور جزئی می شوند و حرف می زنند و بیشتر ترجیح می دهند در مواجهه با مشکلات در لاک خود فرو روند. در این گونه مواقع اگر زن شناخت صحیحی از روحیات مرد نداشته باشد، وقتی مشاهده می کند او در تونل ذهنی خود فرو رفته و پاسخ هایش یک کلمه ای و نیم خطی است، مشکوک می شود و جملاتی چون: تازگی ها عوض شده ای، جواب سربالا می دهی، دیگر به من اهمیت نمی دهی و با من حرف نمی زنی و ... به همسر می گوید. اما اگر شناخت کافی حاصل شده باشد، زن درک می کند در این گونه مواقع رفتار همسر او طبیعی است و جایی برای شک وجود ندارد. این دست امور هم برای مردان و هم برای زنان مهارت هایی است که برای تحکیم بنیان خانواده و دوری از سوء ظن باید کسب کنند تا زندگی بر اساس و پایه اعتماد داشته باشند.
پایان پیام/
نظر شما