«علی محقق مقدم»
سئوال: حدس بزنید نقل قول هایی که در زیر آمده مربوط به چه کسانی است؟
1- «سیاستهاى خاورمیانهاى آمریکا در این منطقه، موجب مخالفت ملتها با دولتهاى خودشان شده است؛ بین ملتها و دولتها شکاف افتاده است. اگر چنانچه ملتها با دولتها همراه باشند، هیچ قدرتى قادر نیست بر کشورها تسلط پیدا کند؛ هیچ قدرتى نمیتواند در مقابل ملتها مقاومت کند.».
2- «آنچه دارد اتفاق مىافتد، خیلى ابعاد عظیمى دارد. حالا دشمنان، سوءاستفادهکنان، فرصتطلبان بینالمللى و مستکبران چه میخواهند و چه خواهند کرد، بحث دیگرى است. آنچه اتفاق افتاده، دو شاخصهى بسیار مهم دارد، که این دو شاخصه مورد آرزوى همهى مسلمانان صادق و اندیشههاى والا در انقلاب اسلامى، در جمهورى اسلامى و در سایر نقاط عالم بوده است. این دو اتفاق، یکى حضور مردمى است، یکى شعار اسلام.».
3- «و اما مسائل منطقه. ... یک تحول بنیانى دارد در این منطقهى اسلامى و عربى انجام میگیرد؛ این نشانهى بیدارى امت اسلام است. همین چیزى که دهها سال است شعار آن در جمهورى اسلامى داده میشود، امروز در متن زندگى این کشورها دارد خود را نشان میدهد.».
4- «امروزه با ارتباط موجود دنیا و شاهراههای اطلاعاتی در قالب اینترنت، ماهواره و... اطلاعات علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی خیلی سریع منتقل میشود و ما باید از لحاظ فرهنگی و سیاسی به گونهای برخورد کنیم که واقعا این بچهها را قانع کند که دستورات اخلاقی و اعتقادی که ما داریم تمام اینها قابل اثبات است. وی در ادامه اظهار داشت: مطالبه و حقوق طبیعی که هر انسانی دارد حقوقی است که در قانون اساسی آمده، مردم به خصوص جوانها حاضر نیستند به شیوه گذشته زندگی اجتماعی و سیاسی داشته باشند. حتما نیاز هست ما آماده باشیم تا با تقاضاهای مردم فاصله زیاد نداشته باشیم حوادثی که شما در حال حاضر در منطقه میبینید واقعا خیلی هشدار دهنده است و خوشحالکننده است. ملتهایی که در مصر، لیبی، تونس و یمن بریدند.البته مانند ایران نبودند ما ایرانیها بازتر از همه اینها بودیم. وی در پایان خاطرنشان کرد: اولین بار در منطقه مشروطه در ایران آمد و اولین انقلاب مردمی در ایران بوده است ولی در حال حاضر آنها حسابی فعال شدهاند، در این کشورها قیام میکنند و مطالبه حقوق میکنند، این اطلاعات و آگاهی و بیداری است.».
پُر واضح است که سه نقل قول ابتدایی مربوط است به فرمایشات مقام معظم رهبری که به ترتیب در مکان و زمان های فوق صادر شده است: بیانات در حرم مطهر رضوی- 1/1/1390، بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى- 19/12/1389 و بیانات در دیدار مسئولان نظام درروز میلاد پیامبر(ص)- 2/12/1389. اما نقل قول شماره چهار مربوط می شود به صحبت های رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد مورخ 15/1/1390، روز دوشنبه هفته جاری در بین اساتید و مسئولین واحد آیت الله آملی دانشگاه آزاد. متأسفانه این صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی در پرتو جمله ی فوق سیاسی وی در همان جلسه مبنی بر اینکه: "هیچ کس جرأت ندارد دانشگاه آزاد را تضعیف کند"؛ مورد غفلت کارشناسان امور رسانه ای و سیاسی و امت عزیز اسلامی قرار گرفت. اما گذشته از اینکه جمله فوق الذکر بخاطر مقاومت های سیاسی اخیر بر سر اصلاح امور دانشگاه آزاد مهم است اما اثبات می شود که عبارات مندرج در بند 4 مرقومه پیشرو از اهمیت بیشتری برخوردار است.
دیروز روزنامه کیهان طیّ خبری به نقدی پیرامون پیام اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت به میرحسین موسوی پرداخت که قابل تأمل و قابل تقدیر است. کیهان نوشت: «هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با واحدمرکزی خبر ماجرای 25 بهمن را اقدام غیرقانونی و طبق فتوای امام راحل حرام اعلام کرد. ... با وجود این موضع، آقای هاشمی رفسنجانی 45 روز بعد به بهانه درگذشت پدر موسوی در سن 102 سالگی، پیامی صادر کرد که در آن بر "خدوم" بودن موسوی آن هم با تعبیر "به ویژه" تاکید شده بود. ... این تناقض رویکرد به فاصله کمتر از 2 ماه پرسش های متعددی را برمی انگیزد از جمله اینکه؛ چگونه می توان اغتشاش را "حرام" اما تحریک کننده آنرا "خدوم" توصیف کرد؟ ... چگونه ممکن است کسی را هم زمامداران جبهه استکبار (ائمه کفر) مورد تمجید و تکریم قرار دهند و هم دوستان جبهه انقلاب؟ آنها از بازیچه هایی مانند موسوی به خاطر "حرمت شکنی"هایشان جانبداری کردند. خوش بینانه ترین احتمال آن است که برخی نزدیکان آلوده به فساد در اطراف آقای هاشمی بار دیگر او را برای پنهان کردن فساد و آلودگی های خود هزینه کرده اند!».
سئوال: اما براستی تحلیل واقع گرایانه این تناقض رفتاری آقای هاشمی چیست؟
اولین احتمالی که در کوتاه ترین زمان ممکن ذهن افراد را به خود مشغول می نماید مبتنی است بر اینکه چرخش رفتاری آقای هاشمی بر می گردد به مقوله انتخاب رئیس مجلس خبرگان و اینطور ادامه می یابد که ممکن است در آن روزهای خطیر رئیس سابق مجلس خبرگان بدنبال کسب حسن نیّت خبرگان ملت، در نقد ماجرای 25 بهمن سخن به میان آورده باشد و حالا که قضیه تمام شده آنچه در دل نهان داشته آشکار کرده است.
این احتمال هر چند وجود دارد اما با توجه به شخصیت آینده نگر آقای هاشمی و خرد سیاسی که منتقدین در وی سراغ دارند، از ذهن دور می شود. چون اینطور به نظر می رسد که آقای هاشمی با توجه به حساسیت هایی که رویش وجود دارد بخواهد بر سر یک انتخابات زودگذر، در افکار عمومی چهره ای دوگانه و ریاکار از خود به نمایش بگذارد. از این هم که گذشت در اسلام اصل بر برائت و پاکی افراد است.
تحلیل صحبت های بند 4 رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد و توجه به نکات مستتر در پیام تسلیت مشمئزکننده وی به موسوی نشان خواهد داد که تناقض رفتاری هاشمی رفسنجانی از کجا آب می خورد؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی موج انتفاضه های اسلامی- عربی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را با چند نکته تعبیر می کنند:
1-حضور ملت ها،
2-رهایی از استبداد و وابستگی حاکمان عرب و نیل به عزت انسانی- اسلامی به عنوان عامل اصلی خیزش در منطقه،
3-انقلاب اسلامی ایران الگوی دومینوی منطقه و الهام بخش اصلی به ملل به پا خاسته،
4-شعارهای اسلامی و خواسته های اسلامی نشانه بیداری اسلامی بودن موج تحولات منطقه؛
لکن آقای هاشمی طبق صحبت هایشان در بند 4 نشان می دهند که دنبال تطبیق این انتفاضه ها در ایران هستند و تحولات جاری را با کلیدواژه های مقابل تعبیر می کنند:
1-حضور ملت ها،
2-حقوق طبیعی مردم عامل اصلی خیزش در منطقه؛ آنجا که می گوید: "... مطالبه و حقوق طبیعی که هر انسانی دارد حقوقی است که در قانون اساسی آمده، مردم به خصوص جوانها حاضر نیستند به شیوه گذشته زندگی اجتماعی و سیاسی داشته باشند ..."
3-عدم الگو و الهام بخش بودن انقلاب اسلامی ایران برای ملل به پا خاسته؛ آنجا که می گوید: "... اولین بار در منطقه مشروطه در ایران آمد و اولین انقلاب مردمی در ایران بوده است ولی در حال حاضر آنها حسابی فعال شدهاند، در این کشورها قیام میکنند ..."
4-بیداری مدرن نشانه موج تحولات منطقه (نه بیداری اسلامی)؛ آنجا که می گوید: "... امروزه با شاهراههای اطلاعاتی، اطلاعات علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی خیلی سریع منتقل میشود ... ملتهایی که در مصر، لیبی، تونس و یمن بریدند ... در این کشورها قیام میکنند و مطالبه حقوق میکنند، این اطلاعات و آگاهی و بیداری است ..."
گذشته از اینکه عدم تطبیق تحلیل آقای هاشمی بر تحلیل های ولی امر مسلمین عالَم نقطه ای منفی و نشان از این دارد که ایشان یار، همراه و سربازه خوبی برای رهبر انقلاب نیست؛ نشانه ی مهمتر و خطرآفرین تری دارد. برای نیل به مقصود باید خود را از چارچوب های فکری متعارف امت حزب الله و مردم مسلمان ایران جدا کنید و خود را در جایگاه آقای هاشمی فرض کرد.
این قطعات از باورهای رئیس مجمع تشخیص نشان می دهد ایشان اگر هم فتنه 88 و اغتشاشات گوناگون آن مانند 25 بهمن را بد، حرام و غیرقانونی بداند نه بخاطر اصل اعتراض که در نحوه اجرا و عملیاتی شدن اعتراض است. دقیقاً به همین دلیل است که آقای هاشمی لژیونر سبزپوش کودتای مخملی در ایران را خدّوم به ملت، کشور و حتی اسلام می داند. از پشت شیشه های مصلحت اندیش بزرگ تاریخ معاصر سیاسی ایران موسوی و اطرافیانش با آن همه جنایاتی که کرده اند فرشته های نجات جمهوری اسلامی اند چون می خواهند مردم را به مطالبات به حقشان برسانند؛ چیزی که خودش آن را چنین تفسیر می کند: «مطالبه و حقوق طبیعی که هر انسانی دارد حقوقی است که در قانون اساسی آمده، مردم به خصوص جوانها حاضر نیستند به شیوه گذشته زندگی اجتماعی و سیاسی داشته باشند. حتما نیاز هست ما آماده باشیم تا با تقاضاهای مردم فاصله زیاد نداشته باشیم حوادثی که شما در حال حاضر در منطقه میبینید واقعا خیلی هشدار دهنده است و خوشحالکننده است.». در واقع هاشمی تحولات جاری را "هشداردهنده" می داند چون منظورش این است که اطرافیانش به عنوان (مثلاً) زعمای متوهم انقلاب اسلامی موظفند انقلاب را از کام افراطیون (اصولگرایان واقعی) نجات دهند و "خوشحال کننده" می خواند چون موج منطقه می تواند در صورت استحصال رسانه ای- سیاسی اطرافیان وی ایران را نیز به مطالبه حقوق مندرج در قانون نزدیک کند.
لازم نیست از این تحلیل وحشت کرد یا متعجب شد، کافیست به اصرار آقای هاشمی بر راهکارهای گفته شده اش در اخرین نماز جمعه او در تهران باز دقت کرد. آنجا که وی خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد و ایران را در بحران دانست و تنها راه برون رفت را فرمایشات خود تعبیر کرد. کافیست به جلسه دیدار خانواده های زندانی فتنه 88 با رئیس سابق مجلس خبرگان نگاه کرد. کافیست به جلسه خصوصی وی و نبوی به محض خروج از زندان در ایّام مرخصی او توجه بیشتری نمود. کافیست به اصرار هاشمی در عدم مرزبندی با سران و عوامل فتنه سبز دقت بیشتری کرد و کافیست ... . باید رو راست بود ماه هاست که مردم و سیاسیون مسلمان ایران از آقای هاشمی به هر مناسبت و بهانه ای می خواهند با سران فتنه و فتنه مرزبندی کند اما وی تن به این عمل نمی دهد. واقعاً چه رازی در این استنکاف مداوم و مستمر نهفته است؟ پاسخ طبق آنچه گفته شد واضح است آقای هاشمی به مصالحی که خود بدان رسیده نمی خواهد از فتنه سبز 88 برائت جوید. لذا جناب آقای هاشمی نه این است که دچار تحلیل اطلاعات وارونه و کانالیزگی اطرافیان شده باشد بلکه خود عمداً یا سهواً به تحلیل وارونه اطلاعات مبادرت می ورزد.
اما اگر بیشتر در صحبت های اخیر رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد دقیق شد به یک مسئله اساسی تر نیز می توان دسترسی پیدا کرد. ماجرای نافرجام و البته تلخ 25 بهمن 89 باعث شد یک مطالبه جدّی و عمومی نسبت به محاکمه سران فتنه و خاموش شدن همیشگی ندای پوچ "راهِ سبز امید ایران" در ایران اسلامی ایجاد گردید. بعد از آن تعطیلات نوروزی در کشور شروع شد. اکثر رسانه شناسان در ایران می دانند که تعطیلات نوروزی کشور را به یک تعطیلات رسانه ای نیز فرو می برد. چیزی که علیه دشمنان نظام است چون رشته ی هجمه های رسانه ایشان از هم می پاشد و له دوستداران نظام است چون می توانند از این فرصت و فرهنگ مردم ایران برای تعالی و شتاب رشد ایران اسلامی استفاده ببرند. در این سال نیز مثل سال های گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی از تحویل سال برای اهداف والای اسلامی- ایرانی بهره برداری کردند و کشور را با شعار جهاد اقتصادی وارد فضای امید، وحدت آفرین و تلاش کردند. این تک نرم انقلاب اسلامی باید توسط دنیای استکبار پاسخ داده شود. راهی باید باشد تا دوباره امنیت رسانه ای و آرامش روانی جمهوری اسلامی از تعادل خارج شود و قطار پیشرفت ایران اسلامی کُند گردد و ضمناً شیوه ای استحصال شود تا تاکتیک 25 بهمن با احتمال موفقیت و شدت بیشتر در همچنان قابل اجراء باشد. اما چگونه؟
بنا گاه پیام تسلیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت به موسوی منتشر گردید و در آن بصورت مشخصی از رأس اصلی فتنه سبز حمایت به عمل آمد. خبرگزاری شبستان در همان ایّام مطلبی با عنوان «حساسیت زدا و غفلت آفرین؛ پالسِ پیام تسلیت هاشمی به مترسک براندازی، به داخل و خارج کشور چیست؟» تهیه نمود و در اختیار مخاطبان قرار داد. در آنجا بصورت منطقی اثبات شد که این پیام یک رفتار عادی و غیر خطی و بدون دنباله نیست. آن پیام سعی دارد حلقه داخلی آشوب را در ایران زنده نگاه دارد تا در وقت مناسب راه حل مناسب نیز مکتشف گردد.
با صحبت های اخیر آقای هاشمی در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد و توجه به ادامه تحرکات منطقه ای بر این فرضیه دوباره صحه گذاشته می شود. اما سئوال آخری که بدان باید بدان اندیشید لکن فعلاً حُکمی صادر نکرد این است: آیا پیام تسلیت آقای هاشکی به موسوی مانند نامه سرگشاده خرداد 88 وی به رهبر عزیز انقلاب اسلامی، در یک بستر زمانی زمینه ساز اهداف بزرگتری خواهد شد؟
پایان پیام/
نظر شما