افق هایی که روشن نشد

خبرگزاری شبستان: آن چیزی که بحث تحول علوم انسانی را در سال‌های اخیر به صورت جدی مطرح کرده است، این نیست که در این سال ها ما هیچ دستاوردی نداشته ایم، بلکه دستاوردها آن چنان که باید و شاید نبوده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، جایگاه علوم انسانی در توسعه و پیشرفت کشور به اندازه ای است که امروز تحول آن دغدغه اصلی مراکز علمی تبدیل شده است از این رو در سلسله یادداشت هایی به قلم سید محمدتقی موحد ابطحی، عضو گروه فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به جایگاه علوم انسانی اسلامی پرداخته می شود:

اگر بخواهیم سابقه تحول علوم انسانی را در جهان اسلام دنبال کنیم، حدود 70 سال پیش دغدغه‌هایی بین اندیشمندان اسلامی در کشورهای مختلف از کشور هند گرفته تا پاکستان، مالزی و همین طور مسلمان‌هایی که در آمریکا زندگی می‌کردند وجود داشت و آنها بحث ضرورت تحول علوم انسانی را مطرح کرده اند. اگر در کشور خودمان هم بخواهیم سابقه آن را دنبال کنیم باید گفت به صورت پراکنده قبل از انقلاب در این زمینه صحبت هایی شده است و حساسیت‌هایی که امثال شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و ... نسبت به علوم انسانی داشتند از همین زاویه نشأت گرفته می‌شد.
ولی پس از انقلاب با بحث انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها این بحث بسیار جدی مطرح شد، یعنی دست کم در ایران اسلامی پس از انقلاب یک سابقه بیش از سی ساله در بحث تحول علوم انسانی داریم. دانشگاه‌ها تعطیل شد، امام خمینی(ره) به اساتید دانشگاهی توصیه کردند که بروند در حوزه‌ها و با حوزویان گفت‌گویی داشته باشند تا افق‌ها نزدیک شود و اساتید دانشگاهی هم این کار را کردند. سازمان سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی) شکل گرفت.
سال 1361 دفتر همکاری‌های حوزه و دانشگاه شکل گرفت و مراکز آموزشی، پژوهشی، سیاستگذاری و برنامه ریزی چندی در این زمینه تاسیس شد. این‌ها نشان می دهد که این دغدغه، دغدغه بسیار دیرینه‌ای در کشور ما است. اما این بحث با توجه به تأکیدی که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر داشته اند تشدید شده است.
آن چیزی که بحث تحول علوم انسانی را در سال‌های اخیر به صورت جدی مطرح کرده است و جزء مطالبات رهبری و برخی دغدغه‌ مندان نظام قرار گرفت، این نیست که در این سال ها ما هیچ دستاوردی نداشته ایم، بحث این است که دستاوردها آن چنان که باید و شاید نبوده است.
به هر حال کتاب‌هایی نوشته شده است، تحقیقات بنیادی در این حوزه صورت گرفته است. دست کم در این سه دهه فعالیت، یک دسته از لوازم کارمان را احساس کرده ایم به آنها نیاز داریم، تدارک دیده ایم. به طور مثال شما وقتی می‌خواهید بحث تحول علوم انسانی را مطرح کنید، باید علم‌ را از منظر فلسفی، جامعه شناختی و تاریخی خوب بشناسید.
ضرورت شناخت دقیق و همه جانبه علم چیزی نبود که در ابتدای انقلاب خیلی به آن توجه شود. عملاً اولین گروه آموزشی فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف در سال 1376 شکل گرفت؛ یعنی از ابتدای انقلاب احساس ضرورت تحول در علوم انسانی در افراد شکل گرفته است، ولی تا آمده این احساس ضرورت، ضرورت علم شناسی فلسفی را ایجاد کند و مراکزی برای آموزش فلسفه علم در کشورمان تأسیس شود، به سال 1376 رسیده ایم.
گروه پژوهشی فلسفه علوم انسانی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه چندین سال بعد از شکل‌گیری این گروه در کشور ما راه افتاده است. پس ما در این سال ها با تأخیر بسیار البته داریم یک سری از نهادها، مقدمات و زمینه‌هایی که برای تحول علوم انسانی لازم است را تدارک می‌بینیم و لازم بوده که زمان بگذرد و احساس ضرورت شود و به تناسب این احساس ضرورت، نهادهایی تأسیس شوند.
ما در بحث دستاوردها، دستاوردهای زیادی را می توانیم معرفی کنیم ولی آن چیزی که امروزه خیلی جدی مطرح است این است که چرا این دستاوردها آن گونه‌ای که باید و شاید نبوده است؟ چرا بعد از سی سال رهبر انقلاب مجددا از بحث ضرورت تحول علوم انسانی یاد می‌کنند؟ به هر حال این شعاری است که در ابتدای انقلاب هم مطرح شده بود. به عبارت دیگر ما بعد از سی سال داریم شعاری و ایده‌ای را مطرح می‌کنیم که سی سال پیش هم طرح شده بود و این نشان می‌دهد که ما در تحقق کامل این هدف خیلی موفق نبودیم.
پایان پیام/

 

کد خبر 294573

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha