خبرگزاری شبستان: به منظور بررسی فلسفه و چرایی لعن در آموزه های دینی و بررسی چرایی لعن های زیارت عاشورا با محمدعلی موحدی، محقق و پژوهشگر امامت به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن در ذیل می آید:
لعن به چه معنا است و در فرهنگ دینی ما چه جایگاهی دارد؟
«لعن» در لغت، «طرد» و «ابعاد» معنا شده، یعنی دور کردن. از نظر اصطلاحی هم لعن وقتی توسط غیر خداوند به کار رود، یعنی دعایی در حق کسی یا گروهی یا چیزی با این محتوا که مورد لعن شده از رحمت الهی دور گردد. واگر لعن توسط خداوند به کار رود، یعنی دور کردن آن شخص یا گروه از رحمت خود. بنابراین «لعن» اگر از جانب خداوند باشد به معنی دور گرداندن از رحمت است و اگر از جانب مردم باشد درخواست ازخداوند برای دور گرداندن شخص مورد نظر از رحمت و لطف خدا است. و از این حیث میتوان «صلوات» را نقطهی مقابل «لعن» دانست. زیرا «صلوات» از ناحیهی خداوند افاضهی رحمت است، و از ناحیهی خلق «درخواست افاضهی رحمت» است. لذا همانطور که می بینید، «لعن» ماهیتاً با «سب» فرق میکند. «سب» یا همان دشنام که اعم از قذف است، و هر گونه نسبت تنقیصی است، ماهیتِ انتسابی دارد، در حالی که «لعن» ماهیتی دعایی دارد. کسی که لعن میکند، قطعاً متوجه خداوند است و می خواهد بگوید که من با شخص یا چیز یا گروهی موافقت ندارم و از آنها جدا هستم. لذا در لعن علاوه بر عمل به سیره انبیا و اولیا، توجه به خدا و برائت از دشمنان خدا نیز وجود دارد.
برخی می گویند لعن کردن کار لغو و بیهوده ای است و مومنان بنا به آیات قرآن باید از لغو اعراض کنند.
چنین حرفی جای تعجب دارد. در قرآن بیش از 40 فقره لعن وجود دارد و حدود 20 گروه مختلف در قرآن لعن شده اند. خداوند و ملائکه و انبیاء و حتی تمام مردم به صفتِ لعن کردن وصف شده اند. چگونه ممکن است که لعن کردن کاری لغو باشد در حالی که خدا و فرشتگان که از لغو منزه هستند فاعل لعن کردن می باشند؟ قرآن تصریح می کند که حضرت مسیح (ع) و حضرت داود عده ای از بنی اسرائیل را لعن کرده اند:
لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ (مائده/ 78)
پنج تن آل عبا نیز در جریان مباهله وعده کردند که گروه مسیحیان را مورد لعنت قرار دهند.
«.... ْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ...» (آل عمران/ 61)
لذا آن کسی که بگوید لعن کار لغو و بیهوده ای است، در واقع به خدا و فرشتگان و انبیا و امامان نسبت لغو داده است و باطل بودن چنین حرفی اوضح من الشمس است. لعن نه تنها لغو نیست، بلکه در صورت احراز شرایط آن، امری مطلوب و مورد اجر هم است.
لطفا توجه داشته باشید که لعن کردن برائت از دشمنان است، و لازمه اش توجه به خدا است که هر دو مطلوب است. لذا همانطور که لعن خدا به دنیا اختصاص ندارد و خداوند در دنیا و آخرت گروه هایی را لعنت می فرماید، بندگان خوب خدا یعنی همان بهشتیان نیز در آخرت جهنمیان را لعنت می کنند: وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ (اعراف /44)
لعن کردن مسلمانان چطور؟ آیا مسلمانی می تواند مسلمانی دیگر را لعن کند؟
در مورد لعنِ مسلمانان نیز دقت شود که طبق احادیثِ مورد قبولِ فریقین، پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) به طور «خاص» و «عام» عدهای از مسلمانان را لعن فرمودهاند. در نتیجه لعنِ گروهی از مسلمانان نیز بنا به شرایط مستحب و یا واجب است. ما روایات مربوط به لعن در زبان پیامبر (ص) را از منابع اهل تسنن متذکر میشویم تا عذری برای مخالفان باقی نماند.
منظور از لعن به طور عام، آن است که پیامبر (ص) متصفان به یک صفت، یا مرتکبان به یک فعل را به طور عمومی مورد لعن قرار داده باشند. مثلاً بفرمایند: رشوه دهنده و رشوه گیرنده ملعون هستند. روایات ذیل گویای چنین لعنهایی است:
· از عبدالله بن عمرو روایت شده است که رسول خدا (ص) رشوه دهنده و رشوه گیرنده را لعنت فرموده اند. ترمذی می گوید این روایت نیکو و صحیح است.
· از ابوهریره روایت شده است که رسول خدا (ص) مردی را که لباس زنانه بپوشد و زنی را که لباس مردانه بپوشد لعنت کرده است.
· همچنین پیامبر گرامی اسلام (ص)، متخلفان از لشگر اُسامه بن زید بن حارثه را لعن فرمودند. و شواهد تاریخی گویای آن است که برخی از مشاهیر اصحاب مأمور به حضور در این سپاه بودند که از آن تخلف ورزیدند.
علاوه بر این پیامبر (ص) نیز برخی از اصحاب خود را به طور خاص مورد لعن قرار دادند. لذا لعن کردن مسلمانان نه تنها لزوماً قبیح یا لغو نیست، بلکه در صورت فراهم بودن شرایط آن، این کار تأسی به سنت پیامبر (ص) هم هست.
برخی اشکال می گیرند به زیارت عاشورا که چرا که گروه های زیادی مورد لعن قرار گرفتند در حالی که ممکن است در میان این گروه ها در آن زمان یا الان آدم های خوبی باشد.
هیچ شکی نیست که لعن کردن کشندگان امام حسین (ع) و تمام کسانی که این قاتلان را یاری کردند و تمام کسانی که بدین فاجعه و مصیبت بزرگ راضی بودند، لازم و واجب است. در زیارت وارث داریم: «... من سمعت بذلک و رضیت به» و این عبارتی که می گوید هر کس که شنید و راضی بود، برای آن موقع نیست. برای همیشه است. نبرد حسین علیه السلام با یزیدیان منحصر به زمان خاصی نیست. وقتی در زیارت عاشورا گروهی مثلِ آل ابی سفیان و آل مروان و آل زیاد مورد لعن قرار می گیرند، یعنی همه افرادی که در همه زمان ها از منشِ آل زیاد و آل مروان تبعیت می کنند، مورد لعن هستند و از رحمت خدا دورند. توجه کنیم که کلمه آل و کلمه اهل با هم مترادفند. وقتی می گوییم، اهل کوفه، منظورمان هر کسی که در کوفه الان حاضر است، نیست، وقتی می گوییم، بنی امیه، منظورمان هر کسی که نسبش به بنی امیه می رسد نیست. بلکه منظورمان هر کسی است که از اهل کوفهی زمانِ حضرت امیرالمومنین (ع) و سیدالشهداء (ع) پیروی می کند و در خصوص جریان عاشورا، منش و تفکر و مرامِ بنی امیهای دارد. شما ببینید در قرآن به نوح گفته می شود که فرزند تو از اهل تو نیست! از اهل تو نیست، نه اینکه از نظر ژنتیکی فرزند تو نیست، بلکه از حیث باور و عقیده با تو در یک خط نیست. یا اینکه حضرت ابراهیم (ع) در قرآن می فرماید: «ومن تبعنی فانه منی» یعنی هر کس از من پیروی می کند، قطعا او از من است و به من نسبت داده می شود و به نوعی از اهل من خواهد بود. لذا در مختصات نظرگاه الهی آدم ها لزوماً با اصل و نسبشان دسته بندی نمی شوند بلکه با باورها و اعمالشان گروه گروه می شوند. از همین جهت و برای برجسته نگاه داشتن نقش بنی امیه و نیز توجه بخشیدن به کوتاهی اهل کوفه، در مصادر دینی ما این دو گروه و سایر گروه های من تبع این دو، مورد لعن قرار می گیرند تا هم سمبلی باشند برای ظلم و کوتاهی در حق سید الشهداء (ع) و هم این مفهوم را به دنبال داشته باشد که هر کس در هر زمانی و در هر جایی و با هر نسل و نسبی، اگر در معادلهی نبرد همیشگی حسین (ع) و یزید، در رکاب سید الشهدا نباشد، از آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان است، و از همان گروهی است که مظلومیت حسین (ع) را شنیدند و خبر قتل او را شنیدند و بدان راضی بودند.
پایان پیام/
نظر شما