معنای حقیقی مرگ چیست؟

خبرگزاری شبستان: مرگ به معنی تحول و تغییر است و انسان تغییر و تحول و دگرگونی را می‌چشد و آن را محو می‌کند و خود به ثبات می‌رسد. ما مرگ را هضم می‌کنیم نه اینکه مرگ ما را هضم کند و از بین ببرد.

خبرگزاری شبستان: مرگ از جمله مفاهیمی است که همواره ذهن بشر را به خود معطوف داشته و سوالات بیشماری را برایش ایجاد کرده است. از این رو در نوشتار ذیل از لسان آیت الله جوادی آملی پاسخ به سوال "از نظر عرفانی حقیقت مرگ چیست؟" مرور می شود:

مرگ عصاره زندگی انسان است. مساله مرگ در فرهنگ انبیای الهی به معنی مردن انسان نیست، بلکه مرگ به معنای میراندن مرگ است که بین این دو مساله فرق بسیار است، زیرا کسی که می گوید من می میرم و نابود می شوم یا پوچ خواهد بود یا بی بند و بار یا همیشه ناامید است یا باری به هر جهت، زیرا در نظر او پایان زندگی نابودی است پس باید از لذت زودگذار دنیا استفاده کرد؛ برای او حلال و حرام، زشت و زیبا، غیرت و مسوولیت و بی تعهدی یکسان است. او می گوید: عاقبت زندگی نابودی است.
انبیا به ما آموخته اند که انسان مرگ را می میراند و آن را تسلیم خود می کند. قرآن کریم وقتی از مرگ سخن به میان می آورد خطاب به ما می فرماید: "شما مرگ را می چشید؛ کل نفس ذائقه الموت"(1) اگر انسان تشنه باشد، لیوانی آب یا شربت می نوشد؛ آیا شما این شربت را محو کرده اید یا شربت شما را محو کرده است؟ شما این لیوان آب را از بین برده اید یا این لیوان آب شما را؟ شما او را هضم کرده اید یا او شما را؟ قرآن کریم می فرماید: انسان مرگ را می چشد.
مرگ به معنی تحول و تغییر است و انسان تغییر و تحول و دگرگونی را می چشد و آن را محو می کند و خود به ثبات می رسد. ما مرگ را هضم می کنیم نه اینکه مرگ ما را هضم کند و از بین ببرد.
آنچه شما در جوان های غرب می بینید، پوچی و بی بند و باری است. آنها مرگ را نابودی می دانند و خیال می کنند که انسان چون درختی است که خشک می شود و از بین می رود چون خود اکنون یک زندگی گیاهی دارند؛ یعنی خوب خرامانند، تغذیه می کنند، رشد می کنند و ... و کسی که در اندازه یک حیات گیاهی فکر می کند، پایانی جز حیرانی ندارد و پس از 60 یا 70 سال زندگی یا احساس پوچی می کند یا باری به هر جهت می شود. اما اگر جهان بینی انسان این بود که مرغ باغ ملکوتم و وقتی میمیرم این قفس می شکند و از قفس تن و طبیعت آزاد می شوم و به ملکوت پر می می کشم به این بیان قرآن می رسد:" و سارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات و الارض"(2) در روایات آمده است که اگر تمام اهل زمین میهمان یک بهشتی باشند، باز هم جا دارد (3) یعنی خانه او آنقدر وسیع است که اگر شش میلیارد جمعیت کره زمین مهمان او باشند، بازهم جا دارد.
روح ما فوق العاده وسیع است ما در این پیکر خاکی خلاصه نمی شویم. این پیکر خاکی گوشه ای از آن حیات انسانی است. انسان نباید این عظمت را بی هوده به هدر دهد و رایگان بفروشد. پس اگر برای ما روشن شد که ما مرگ را می میرانیم، نه می میریم، تحول و دگرگونی را از پای در می آوریم نه از پا می افتیم. آن گاه درست می اندیشیم و می گوییم که هر کاری که انجام می دهیم، باید با ابدیت و ابد ما سازگار باشد.
بزرگان ما آنچنان بر مرگ مسلط هستند که می گویند: ای مرگ! اگر نمرده ای ما را دریاب؛ مبارز می طلبند. یک پهلوان جهانی برای مبارزه جهان پهلوان می طلبد. این مرگ کجاست که من او را از پای درآورم. ای مرگ اگر نمرده ای مرا دریاب چون می خواهم از این زندان آزاد شوم.
پی نوشت ها:
1.انبیاء، آیه 35
2. آل عمران، آیه 133
3. ر. ک: تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 246
پایان پیام/
 

کد خبر 315684

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha