به گزارش خبرگزاری شبستان، عده ای مى گویند: عقاید وهابیان، مورد تأیید علما و بزرگان اهل سنّت است و هیچ نوع تعارضى با آموزه هاى اسلامى ندارد!!
پاسخ این مطلب از لسان آیت الله سبحانی، مرجع تقلید شیعیان بررسی می شود:
شکى نیست که ادعا، کارى سهل و آسان است، اما اقامه دلیل بر آن، از کندن کوه از جا مشکل تر است. چگونه مى تواند عقاید وهابیان، مورد تأیید بزرگان اهل سنت باشد، در حالى که این مذهب، در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه (متوفاى 728) پدید آمد، و او نیز در زندان درگذشت، زیرا علماى مذاهب چهارگانه، بر دورى عقاید او از اسلام، و بى پایگى آن شهادت و گواهى دادند، و لذا حکومت وقت، او را به زندان انداخت و او در زندان درگذشت. اگر عقاید او مورد تأیید علما بود، چنین سرنوشتى پیدا نمى کرد. و در دمشق و مصر مناظره هایى با او داشتند و همگى بر ضلالت او تصریح کردند. اینک ما رؤوس عقاید او را یادآور مى شویم که همه اهل سنت با آنها مخالف هستند:
1- او خدا را جسمى مى داند که بر یک تخت چوبى نشسته است و تخت کمى کوچکتر از اوست، و بر اثر سنگینى مانند کجاوه شتر صدا مى کند.
2- او معتقد است روز قیامت، آتش پایان مى پذیرد.
3- او سفر براى زیارت پیامبر (ص) را حرام مى داند، در حالى که همه علماى اسلام، آن را یک سفر مستحبى براى زیارت قبر نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) مى دانند. او براى پیامبر (ص) و دیگر اولیاى الهى معتقد به زیارت نیست، بلکه زیارت پیامبر (ص) را به سان زیارت اهل قبور مى داند که با یکى دو سلام پایان مى پذیرد، مانند: «السلام على أهل الدیار من المسلمین...».
4. او تبرک به آثار پیامبر (ص) را شرک مى داند، در حالى که صحابه پیامبر (ص) و تابعان و همه مسلمانان، با آثار منتسب به پیامبر (ص)، تبرک مى جویند.
5. او ساختن سایبان و اتاق با گنبد و بارگاه را بر روى قبور اولیاى الهى شرک مى داند و نابودى و ویران کردن آنها رااز مظاهر توحید مى شمارد.
6. او هر نوع نذر براى اولیاى الهى را که هدف از آن وصول ثواب آن به اولیاست، حرام مى داند.
7. او طلب شفاعت را از پیامبر (ص)، حرام و شرک مى داند، هر چند اصل شفاعت را منکر نیست.
8. او سوگند به اولیاى الهى را که نشانه عظمت و پاکى روح آنان است، حرام مى داند، در حالى که خدا به جان پیامبر (ص)سوگند یاد مى کند: (لعمرک إنّهم فى سکرتهم یعمهون).
9. همه مسلمانان غیر از پیروان خود را مشرک مى داند، لذا از روزى که محمدبن عبدالوهاب در نجد و حجاز، قدرت گرفتند، پیوسته جنگ و جدال با مسلمانان اطراف را ادامه دادند و در حقیقت، حکومت وهابیان بر ویرانه هاى مسلمانان ساخته شده است.
10. بزرگداشت روز تولد پیامبر (ص) را بدعت مى شمارد، در حالى که این نوع جشن ها، نوعى اظهار محبت به رسول خاتم (ص) است که قرآن به اظهار محبت به آنان دستور داده و از اصول مهم اعتقادى و عملى اسلام، دوستى با آنان است.
روشن ترین دلیل بر عدم پذیرش آراى وهّابیان از طرف علماى اهل سنّت، این است که تاکنون، متجاوز از هزار کتاب که بیشترین آنها را اهل سنت نوشته اند، در ردّ او تألیف شده است. اصولاً عصاره آیین وهابیت، سه چیز است:1. نشر عقاید یهود درباره تجسیم و تشبیه در صفات خدا2. پایین آوردن مقام انبیا و اولیا در حدّ یک انسان معمولى، و این که مرگ آنان پایان یافتن وجود وهستى آنهاست.ویران کردن آثار تاریخى اسلام است که با کلنگ وهّابیان، با خاک یکسان شده اند، و به جاى آن از آثار اقوام مشرک پیش از اسلام و فرهنگ شرک آلود غرب حفاظت مى کنند.3. این عقاید باطل، نوعى اختلاف در میان مسلمانان پدید آورد، و آنان براى پوشش عیب هاى خود، کلمه سلفى را برگزیدند که بگویند ما پیرو مسلمانان اولیه هستیم، در حالى که مسلمانان نخستین، درست خلاف عقاید و رفتار آنان را پیشه خود ساخته بودند، و به همین دلیل توانستند اسلام را گسترش دهند.آنان به سان انسان هاى جاهل، مغرور به اندیشه هاى موروثى خود از ابن تیمیه و شاگرد مکتب او محمد بن عبدالوهاب هستند و هرگز حاضر نیستند که در یک نشست علمى، موضوعات اختلافى را مطرح کنند تا دلایل دیگران را بشنوند تا شاید این شکاف که مسلمانان را بر دو دسته تقسیم کرده، به نحوى ترمیم شود، و مسلمانان با مشورت و هم اندیشى از دانش یکدیگر بهره بگیرند، چنان که دستور اسلام است.با توجه به آنچه که گفته شد، درمى یابیم که وهابیان، نسبت به جمعیت عظیم مسلمانان جهان اعم از سنى و شیعه، یک اقلیت بسیار کوچک هستند که با استفاده از زور و تروریسم و همچنین پول هاى نفتى مى کوشند عقاید خود را در میان مسلمانان ترویج کنند، و تنها دو حربه اتهام دارند که آن را هم فقط بر ضد مسلمانان به کار مى برند، یعنى اتهام دیگران به «شرک» و «بدعت»، در حالى که با مشرکین واقعى و غیر مسلمانان) و بانیان انحراف هاى اخلاقى و عملى در میان مسلمانان (مروّجان فرهنگ الحادى و فساد اخلاقى غرب) نه تنها کارى ندارند، بلکه به راحتى با آنها متحد مى شوند.
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی
پایان پیام/
نظر شما