خبرگزاری شبستان: با توجه به آنکه اسلام در توجه به سبک زندگی جامع الابعاد عمل کرده و تمامی زوایای آن را در نظر گرفته است، بی تردید در حوزه رفتارهای سیاسی نیز سبکی ویژه را ارائه می کند، از این رو در گفتگو با هادی آجیلی، استادیار روابط بین الملل و مدیر کل پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) درباره سبک زندگی سیاسی مورد تایید اسلام گفتگویی انجام داده ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
سبک زندگی سیاسی که مورد تایید اسلام است و به آن توصیه می کند، چه مولفه ها و ویژگی هایی دارد؟
پیش از پاسخ به این سوال باید در خصوص سبک زندگی ایرانی اسلامی دو نکته را بپذیریم، نخست آن که فرهنگ نظام سرمایه داری به صورت جهانی مسلط شده و نظام سرمایه داری را نمی توان در چارچوب تولید و صرفا اقتصادی خلاصه کرد بلکه به مثابه سیستم تمام عیار زندگی است که تحت عنوان "سبک زندگی سرمایه داری" قابل تعریف است؛ بنابراین می توان این قضاوت را کرد که در عمده جوامع بشری با وجود برخی مولفه های فرهنگ بومی و فرهنگ دینی باید بپذیریم بتدریج مولفه های جامعه سرمایه داری بر زندگی ما مسلط شده و در حال گسترش است.
به هر حال جامعه ای که بر اساس نظام سرمایه داری بنا نهاده شود، این نظام در سبک زندگی تک تک افراد آن اثرگذار بوده و جامعه بتدریج از فرهنگ بومی و دینی خود فاصله می گیرد. این موضوع را می توان در عدم قناعت در زندگی، چشم و همچشمی، پول پرستی، اصالت سود، تلاش برای رفاه بیشتر در زندگی، ثروت اندوزی، آرزوهای دراز، مادی گرایی و رفتن به سمت لذات دنیوی تعبیر کرد. اینها از مولفه های فرهنگی نظام سرمایه داری است که به وفور در جوامع مختلف حتی کشور ما در حال گسترش و بسط است.
نکته دوم مربوط به تعریفی است که از سکولاریزم می توان ارائه داد؛ سکولاریزم در یک معنا می تواند تعریف مضیق یا محدودی داشته باشد و آن هم به معنای جدایی دین از حکومت و حاکمیت سیاسی است که این محدودترین حوزه سکولار تلقی می شود اما در معنای موسعی که از سکولاریزم می توان ارائه داد، جدایی دین از حوزه اجتماع و زندگی خصوصی افراد است. اگر این تعریف از سکولاریزم را ملاک قرار دهیم، باید توجه داشت که سکولاریزم امروز در سبک زندگی سیاسی، اجتماعی و فردی مردم بشدت در حال گسترش است؛ به این معنا که ما در عقاید و گفتار قائل به یکسری مولفه های دینی و بومی هستیم و یکسری عقاید مذهبی داریم اما این عقاید در زندگی خصوصی ما ظهور و بروز ندارد.
در کدام بخش از زندگی این رویکرد نمود بیشتری دارد؟
به طور مثال در مورد زندگی مسیحیان در اروپا به خوبی می توان این موضوع را دید؛ آنها هم مانند ما به جهان آخرت، حساب و کتاب، زندگی پس از مرگ، بهشت و جهنم، خدای یگانه، شیطان، نبوت و ... اعتقاد دارند و حتی یکشنبه ها برای عبادت خدا به کلیسا می روند، اما وقتی وارد سبک زندگی سیاسی، فردی و اجتماعی خود می شوند، هیچ ظهور و بروزی از این اعتقادات در رفتار روزمره آنها نمی توان مشاهده کرد. این موضوع متاسفانه به صورت خفیف تری در جامعه ما نیز دیده می شود؛ ما اعتقاد به خدا، معاد و نبوت و ... را انکار نمی کنیم اما معمولا در این اعتقادات در طراحی سبک زندگی ظهور و بروزی ندارد و گاهی اگر آن شخص نام مسلمان را نداشته و در ایران زندگی نکند، به هیچ عنوان رفتارهای روزمره او مشخص نمی کند که او مسلمان است. بنابراین سکولار در معنای موسعی می تواند سبک زندگی را در حوزه احزاب و فعالیت های سیاسی در برگیرد و زمانی که اعتقادت افراد مرتبط با این مساله را مشاهده کنیم، متوجه می شویم شکاف بزرگی میان اعتقادت و رفتار آنها وجود دارد و سکولاریسم در رفتار آنها تعمیق یافته و گسترش فرهنگ سرمایه داری به خوبی در رفتار آنها قابل شهود است و تا زمانی که این مانع وجود داشته باشد و آگاهی بخشی نباشد، نمی توان شاهد شکل گیری سبک زندگی اسلامی در هر حوزه ای از جمله سیاسی باشیم.
بر فرض حاکمیت سبک زندگی اسلامی در هر بُعدی به ویژه سیاسی در زندگی افراد، این حاکمیت چه تاثیری می تواند بر زندگی فردی و اجتماعی افراد بگذارد؟ در واقع چشم انداز حاکمیت سبک زندگی اسلامی سیاسی را چطور ترسیم می کنید؟
در صورتی که این سبک در جامعه حاکم شود، طبیعتا به سمتی می رویم که انسان هایی خواهیم داشت با حداقل نفاق در ضمن استقلال و عزت و این افراد در زندگی فردی نیز بندگان نیکویی برای خدا خواهند بود و نسل هایی را تربیت می کنند که خود منشاءای برای قدرت و تمدن کشور خواهند بود. همچنین به شیوه ای از زندگی می رسیم که دیگران از ما الگوبرداری کنند چرا که غنا و پتانسیلی که در ایران و در سابقه فرهنگی آن است، موید این مطلب است. بنابراین در صورت تحقق این سبک، هم حکومت، هم دین و فرهنگ ما الگو می شود و هم شاهد توسعه هستیم.
در ابعاد جهانی چطور؟
ببینید معمول تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران چه قبل اسلام و چه بعد آن، تمدن گسترده ای به لحاظ جغرافیای بوده که دامنه اثرگذاری آن حتی به خارج از مرزهای کشور کشیده شده و سایر تمدن ها از فرهنگ و تمدن ما متاثر بودند اگر به سمتی حرکت کنیم که با توجه به مقتضیات زمان سبک ایرانی اسلامی داشته باشیم، به دوره ای می رسیم که تمدن بر ما بر دیگر تمدن ها اثر گذاشته و کشور ما منشا تولید علم و مرجع دانش و فرهنگ باشد و این موضوع به دلیل غنای فرهنگ ایرانی اسلامی و به دلایل ریشه ای که این فرهنگ در سایر تمدن ها داشته است، امکانپذیر است و ایران می تواند منشا قدرت در عرصه جهانی باشد.
پایان پیام/
نظر شما