حیات امامت مرهون سرمایه گذاری حسنی

خبرگزاری شبستان: همیشه در توجیه صلح امام مجتبی علیه السلام بامعاویه مسئله خیانت سپاهیان مطرح می شود. آیا تعداد یاران امام از اصحاب عاشورا هم کمتر بود که امام صلح کردند؟

 گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: امروز 25 ربیع الاول مصادف با سالروز وقوع صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه است. ماجرایی تاریخی که تحلیل و تفسیرهای مختلفی از آن ارائه می شود اما به نظر می رسد همچنان ابعاد تهفته ای از این رویداد ناگفته باقی مانده است. به همین مناسبت گفتگویی داشته ایم با حجت الاسلام محمد غفاری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.

در ابتدای صحبت شاید بهتر باشد که از اصل ماجرای صلح امام مجتبی علیه السلام و چگونگی این صلح بفرمایید، چون آنچه که در تصور عموم از این ماجرا وجود دارد این است که امام به تشخیص خود صلح با معاویه را بر جنگ با او ترجیح می دهند و شاید به نوعی در مقابل معاویه کوتاه می آیند!
بله! اما منشاء چنین برداشت و چنین تصوری چیست؟ این برداشت ناشی از اشتباه در نوع نگاه ما به این ماجراست. نگاه ما به سیره اهل بیت علیهم السلام از جمله سیره و صلح امام حسن علیه السلام باید یک نگاه کلی باشد نه نگاهی موضعی و مقطعی. به عبارت دیگر برداشت‌های ما گاه برداشت‌هایی بروز یا بر اساس تصوراتی است که از اهل بیت یا به عنوان مثال واژه «صلح» داریم، و در همین راستا از ماجرای صلح حضرت و شرایط آن دوران نیز، تعبیراتی به دلخواه خود ارائه می دهیم . گاهی نیز با نگاهی حماسی به این ماجرا نگریسته و چنین تلقی می‌شود که امام حسین علیه السلام شخصیتی حماسی بودند و امام مجتبی علیه السلام چنین ویژگی نداشتند. اما این تحلیل‌ها صحیح نیست.

 یعنی نوع نگاه ما به ائمه اطهار علیهم السلام اشتباه و نادرست است؟
ما باید بتوانیم رفتارهای اهل بیت را به عنوان حجت‌های الهی در روی زمین تحلیل کنیم نه به عنوان افرادی که سلیقه‌ای برخورد می‌کنند، بنابراین نباید چنین تصوری از ائمه اطهار علیهم السلام داشت. ممکن است برخی این برداشت را داشته باشند که هر امامی بر اساس سلیقه خود، شیوه خاص خود را نیز داشته و راه و روشی را در پیش می‌گرفته است و بر این اساس امام حسن مجتبی علیه السلام نیز طبق شیوه خود صلح را برگزیدند. اما این دیدگاه قابل تردید است و در بررسی‌های تاریخی به چنین نتیجه‌ای نمی‌رسیم. قبل از هر چیز باید نوع نگاه‌ ما به سیره اهل بیت تصحیح و اصلاح شود، ما می بایست سیر امامت را به شکل یک «روند پیوسته» ببینیم که از جایی آغاز و به جایی ختم می‌شود، یعنی از امامت حضرت علی علیه السلام تا امام زمان! که طبق شواهد تاریخی هر امام به فراخور زمان خود رفتار خاصی به نمایش می‌گذارد. به عنوان مثال شخص حضرت علی علیه السلام که در شجاعت ایشان تردیدی نیست و این مسئله در تاریخ نیز به اثبات رسیده، پس از رحلت پیامبر صل الله علیه وآله ظاهرا از سیاست و امور جامعه کناره گیری کرده و خانه‌نشین می‌شوند و هیچ اقدام عملی از حضرت برای بدست‌گرفتن قدرت و حکومت نمی‌بینیم. به عبارت دیگر نوع عملکرد حضرت را همراهی با جامعه و حکومت می بینیم. اما چرا درباره امام مجتبی علیه السلام چنین نوع نگاهی وجود ندارد؟ در حالی که صلح امام نیز در راستای اهدافی خاص انجام گرفت.

 به عبارت دیگر شما معتقد هستید که تحلیل ما از صلح امام مجتبی علیه السلام با آنچه که در اصل واقع شده، منطبق نیست؟
ابتدا باید فلسفه جنگ یا صلح امام معصوم را دانست؛ ما باید بدانیم که امام معصوم به چه دلیل می‌جنگد و یا چرا صلح می‌کند؟ آیا می‌جنگد که به شهادت برسد یا طرف مقابل را بکشد؟ یا اینکه جنگ و صلح هر دو برای خداست؟ ما باید ابتدا سیره و رفتار اهل بیت علیهم السلام را دقیق و درست بشناسیم تا بتوانیم مسایل و موضوعات مختلف را حل و هضم کنیم. از جمله باید به این نکته توجه کرد که تمام رفتارهای ائمه اطهار در درجه اول با هدف حفظ دین خدا و در درجه بعد در راستای گسترش و توسعه دین بوده است، با این نگاه می‌بینیم که همه ائمه در دوران خود برای حفظ اسلام ناب تلاش می‌کنند تا بتوانند آن را به نسل‌های بعد نیز منتقل کنند. امام مجتبی علیه السلام اگر صلح می‌کند نه از این جهت است که صلح‌طلب بوده و روح حماسی نداشته باشند و از آن سو اگر امام حسین علیه السلام می‌جنگد برای این نیست که حاضر به صلح نیست، چرا که امام مجتبی علیه السلام پیش از صلح نیز 10 سال همزمان با حکومت معاویه، مسئولیت و رسالت امامت را به عهده دارند، پس از شهادت ایشان نیز حضرت سید الشهدا علیه السلام 10 سال معاصر با معاویه امامت می‌کنند و در این 10 سال قیامی صورت نمی‌گیرد. بنابراین جنگ و صلح با هدفی خاص دنبال می شود.

در این که امام مجتبی علیه السلام از این صلح هدف خاصی را دنبال می کردند شکی نیست، اما آیا این هدف تنها مصلحت جامعه اسلامی در آن روزگار بود یا امام افقی بالاتر از این را می دید؟
هدف کلی زندگی ائمه علیهم السلام حفظ دین و جلوگیری از نابودی یا انحراف آن است. دشمن همواره در طول تاریخ اسلام تلاش کرده است تا با ترفندهای مختلف یا دین را نابود کند و یا آن را به انحراف بکشاند تا محتوایی از دین باقی نماند. از سوی دیگر ائمه تلاش کرده اند تا اصل و محتوا هر دو با هم حفظ شود و اگر اسمی از دین وجود دارد محتوا نیز وجود داشته باشد. لذا صلح امام حسن علیه السلام برای بقای تشیع و بقای اسلام بود. تصور کنیم که اگر امام صلح نمی‌کرد و نبرد را ادامه می‌داد چه اتفاقی می‌افتاد؟ البته باعلم به این نکته که شرایط جنگ امام حسن علیه السلام با برادر بزرگوارش سیدالشهدا علیه السلام کاملا متفاوت است؛ سپاه امام مجتبی علیه السلام سپاهی متفاوت از اصحاب عاشورا هستند، سپاهی مختلط از گروه های متفاوت. تعداد اندکی از این افراد شیعیان واقعی هستند، عده‌ای به دلیل بغض و دشمنی با معاویه در کنار امام قرار گرفته‌اند که در واقع همان خوارج هستند، عده‌ای نیز به دنبال سود و غنیمت آماده جنگ شده اند با این احتمال که اگر امام پیروز شود بتوانند غنایم جنگی بدست آورند چرا که در آن زمان جنگ به عنوان یک منبع درآمد محسوب می‌شد و غنایم جنگی در زندگی افراد مؤثر بود. در میان لشکریان و سپاهیان امام افرادی نیز بودند که اعتقادی به حضرت نداشتند و تنها بر اساس اینکه اینها عراقی هستند و در مقابل‌شام قرار دارند به سپاه امام پیوستند چون در آن روزگار میان شام و عراق دشمنی وجود داشت، به همین دلیل عراقی‌ها در برابر شامیان به سپاه امام مجتبی علیه السلام ملحق شدند. اما در سوی دیگر معاویه متوجه این موضوع بود، او سپاهی تجهیز کرده بود که همه دست‌پرورده خود او بودند، تمامی این افراد را به گونه‌ای پرورش داده بود که آنها بنی‌امیه را مسلمان واقعی و دشمنان بنی‌امیه را شایسته کشته‌شدن می‌دانستند یعنی تبلیغات بر ضد اهل بیت علیهم السلام تا این حد قوی بود.

همیشه در توجیه صلح امام مجتبی با معاویه مسئله خیانت سپاهیان مطرح می شود و این که با وجود چنین سپاهی شکست امام قطعی بود، به نظر شما اگر با چنین شرایطی حضرت حاضر به جنگ با معاویه می شدند چه اتفاقی می افتاد؟

این موضوع صحیح است اما تمام ابعاد قضیه مطرح نشده و برخی مسایل ناگفته باقی مانده است همانطور که اشاره شد معاویه در چنین شرایطی در مقابل امام قرار می‌گیرد و امام علیه السلام با چنین لشکری که قبلا نیز در زمان امام علی علیه السلام سستی خود را نشان داده بودند به جنگ معاویه می‌رود. اما نکته جالب‌تر اینکه امام فرماندهی سپاه را به فردی به نام «عبیدالله بن عباس» سپرده است که این فرد دشمن خونی معاویه بود. معاویه در زمان حضرت امیر علیه السلام گروه‌هایی را به مناطق مختلف می‌فرستاد که اموال مردم را غارت کرده و برخی را به قتل می رساندند، هدف او از این شیوه نیز ناامن‌کردن حکومت امام بود، در آن روزگار عبیدالله از سوی حضرت امیر علیه السلام حاکم یمن بود و هنگامی که این افراد غارتگر به یمن وارد شدند پس از غارت اموال مردم دو تن از پسران عبیدالله را کشتند و حالا این فرد فرمانده لشکر امام علیه السلام است. امام عده‌ای را به عنوان پیش‌قراول سپاه به خط مقدم فرستاد تا باقیمانده سپاه نیز به آنها محلق شوند اما پیش از رسیدن حضرت به گروه پیش‌قراول، معاویه با پیشنهاد پول تمام این افراد حتی عبیدالله را می‌خرد و تعداد زیادی از فرماندهان و نیروها به سپاه معاویه می‌پیوندند. یعنی سپاهی از هم‌ پاشیده که برخی با دیدن تسلیم فرماندهان تسلیم می شوند، گروهی هم که به آرزوی غنیمت آمده بودند بازگشتند و خوارج نیز کینه‌های خود را از امیرالمومنین علیه السلام در اینجا بروز دادند و بهانه‌جویی کردند، با چنین وضعیتی نتیجه قطعی این جنگ شکست بود.

آیا تعداد سپاهیان امام مجتبی علیه السلام از اصحاب حضرت سید الشهدا علیه السلام در کربلا هم کمتر بود؟ چرا امام حتی با تعداد معدود یاران با معاویه نجنگیدند؟
این دو جنگ یک تفاوت اساسی دارد. در این جنگ امام حسن علیه السلام تنها نیستند بلکه حضرت سیدالشهدا و سایر برادران ایشان و فرزندان امیرالمومنین علیه السلام نیز در کنار ایشان هستند. آیا اگر حضرت وارد جنگ شود امام حسین علیه السلام کنار می‌نشینند و تماشا می‌کنند، مسلما این‌گونه نیست، طبیعی است که در جنگی با چنین شرایطی احتمال شهادت امام مجتبی علیه السلام وجود دارد اما اگر امام به شهادت برسد آیا این احتمال وجود ندارد که سایر افراد مانند امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام و سایر خاندان حضرت علی علیه السلام نیز شهید شوند؟ در این صورت امامت شیعه چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ خط امامت و جانشینی پیامبر و اصل اسلام را چه کسی باید حفظ کند؟ ما این مصالح را ملاحظه نمی‌کنیم که امام مجتبی علیه السلام به کدامین افق می‌نگرد و چه اهداف و مصالحی را مدنظر قرار می‌دهد که به چنین صلحی تن می‌دهد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که معاویه فردی است که خود را به عنوان مسلمان واقعی، صحابی پیامبر صل الله علیه وآله و کاتب دوران پیامبر معرفی کرده است البته چون معاویه خواندن و نوشتن می‌دانست و تعداد افراد باسواد در دوران نبی مکرم اسلام صل الله علیه وآله اندک بود، حضرت نوشتن برخی نامه‌ها را به او واگذار می‌کردند اما معاویه از این مسئله به نفع خود استفاده کرد و با طرح چنین مسایلی برای خود جایگاهی در میان مسلمانان کسب کرده بود. معاویه مانند یزید نبود که در جامعه مسلمین بی‌اعتبار باشد بنابراین از یک طرف اعتبار اجتماعی معاویه و از سوی دیر وضعیت لشکر و سپاه او در مقابل سپاهیان امام مجتبی علیه السلام تیجه این جنگ را قطعا به زیان اهل بیت تعیین می‌کرد و امام ناچار بود برای حفظ امامت و حفظ اسلام اصیل و برای اینکه بتواند در آینده با تدبیری آنها را رسوا کند شرایطی را در این صلح‌نامه قرار دهد که نتایج آن بعدها در قیام امام حسین علیه السلام به ثمر رسید.

بنابراین مفهوم این جمله که قیام عاشورا پیش از آن که حسینی باشد حسنی است، این است که امام مجتبی علیه السلام با تدبیر خود، روند امامت در خاندان امیرالمومنین علیه السلام و به عبارت بهتر مکتب اهل بیت و تشییع را حفظ کردند؟
بله ! اگر امام چنین شرایطی را قرار نمی‌دادند و تزویر معاویه برای جامعه مسلمین رو نمی‌شد شاید قیام کربلا نیز نتیجه امروز را نداشت لذا برخی از محققان و علما از جمله علامه شرف‌الدین می‌فرمایند قیام عاشورا پیش از آنکه حسینی باشد حسنی است. یعنی امام مجتبی علیه السلام شرایط را به گونه‌ای تدبیر می‌کنند که این قیام نتیجه داده و بنی‌امیه رسوا می‌شود و جامعه متوجه خطا و گناه بزرگ امویان می‌گردد.

یعنی امام با وجود صلح به هیچ وجه درمقابل معاویه کوتاه نمی آیند؟
اگرچه امام مظلومانه این صلح را پذیرفتند و در همان زمان نیز افرادی با همان شور حماسی به امام توهین و تندی می‌کردند اما حضرت به دنبال منافع شخصی یا کسب اعتبار و آبرو برای خود نیست بلکه به دلیل منافع اسلام تمام این شماتت‌ها را می‌پذیرد و به تعبیر مقام معظم رهبری در کتاب «صلح امام حسن علیه السلام» که توسط معظم له ترجمه شده، یک نرمش قهرمانانه از خود نشان می‌دهند یعنی صلح می‌کنند اما در مقابل معاویه کوتاه نمی‌آیند. با توجه به شرایطی که حضرت در صلح‌نامه مطرح می‌کنند و سخنرانی‌هایی که در مسجد کوفه بر علیه معاویه دارند کاملا مشهود است که امام اهل کوتاه‌آمدن در برابر معاویه نیست اما برای حفظ اسلام به ناچار این صلح را پذیرفت.

 


پایان پیام/
 

 

کد خبر 336452

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha